کد خبر: ۸۲۵۰۰۰
تاریخ انتشار:

گزارش نشریه آمریکایی از نقش شهید سلیمانی در آشتی ایران و عربستان/تهران با ریاض آشتی کرد یا ریاض با تهران؟

مجله آمریکایی «زی» می‌نویسد: محمد بن‌سلمان، ظاهراً اخیراً مشاورهای بهتری استخدام کرده است. سعودی‌ها پس از شکست در یمن و در رقابت منطقه‌ای با ایران، با میانجیگری چین، دست آشتی به سوی تهران دراز کردند.
گزارش نشریه آمریکایی از نقش شهید سلیمانی در آشتی ایران و عربستان/تهران با ریاض آشتی کرد یا ریاض با تهران؟

به گزارش بولتن نیوز به نقل از مشرق نیوز، آشتی اخیر میان ایران و عربستان، با میانجیگری دور از تصور چین، برای بسیاری از بازیگران بین‌المللی غافلگیرکننده، یا دست‌کم ناخوشایند، بود؛ از آمریکا در آن سوی جهان گرفته تا رژیم صهیونیستی در خاورمیانه. با این حال، زمینه‌های این آشتی از سال‌ها قبل با نگاه به سال‌های آینده چیده شده بود. سعودی‌ها پس از ناامیدی از پیروزی در یمن و همچنین قطعی شدن شکست شورشیان در سوریه، به معادلات جدید در منطقه پی بردند و دست آشتی به سوی ایران دراز کردند. اگرچه واشینگتن تلاش کرد با ترور شهید سلیمانی جلوی این آشتی را بگیرد، اما فصل جدید در تاریخ خاورمیانه بالأخره نوشته شد. برقراری مجدد روابط میان ایران و عربستان، نه‌تنها توطئه‌ی موسوم به «پیمان‌های ابراهیم» را، حداقل در آینده‌ی نزدیک، ناکام گذاشت، بلکه پای جدی‌ترین رقیب آمریکا، یعنی چین، را نیز به میدان دیپلماسی خاورمیانه باز کرد. پایگاه اینترنتی مجله‌ی «زی» آمریکا اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «چین و محور تحریم‌شدگان» به همین مسئله پرداخته است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از گزارش «زی» است.

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

عکسی که پکن در تاریخ ۶ مارس [۲۰۲۳، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱] از شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، منتشر کرد، زلزله‌ای در واشینگتن به راه انداخت. عکس، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست چین را نشان می‌داد که میان علی شمخانی، دبیر [وقت] شورای عالی امنیت ملی ایران، و «مساعد بن‌محمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان، ایستاده بود. شمخانی و العیبان داشتند به مناسبت توافقی که برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان کشورهایشان کرده بودند، به شکلی ناخوشایند با هم دست می‌دادند. سپس پس‌لرزه‌ی این زلزله، اوایل ماه می رخ داد: زمانی که نگرانی‌ها در کنگره‌ی آمریکا درباره‌ی اقدام چین به ساخت مخفیانه‌ی یک پایگاه دریایی در امارات، یکی از متحدان آمریکا که میزبان هزاران نیروی آمریکایی است، شدت گرفت.پایگاه چین در ابوظبی به پایگاه کوچک این کشور در جیبوتی، در سواحل شرقی آفریقا، اضافه خواهد شد که نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق [ارتش چین] پیشاپیش برای مبارزه با دزدی دریایی، تخلیه‌ی غیرنظامیان از مناطق جنگی، و احتمالاً جاسوسی منطقه‌ای از آن استفاده می‌کند.

«علی شمخانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، «وانگ یی» عالی‌رتبه‌ترین دیپلمات چین، و «مساعد بن‌محمد العیبان» مشاور امنیت ملی، وزیر کشور، و عضو شورای وزرای عربستان، طی نشستی در ماه مارس سال ۲۰۲۳ در پکن با یک‌دیگر دیدار می‌کنند. وانگ که از سال ۲۰۱۳ تا انتهای سال ۲۰۲۲ وزیر خارجه‌ی چین بود، در حال حاضر، از ابتدای سال ۲۰۲۳، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست چین است؛ سمتی که بالاتر از وزارت خارجه‌ی چین محسوب می‌شود. میانجیگری چین برای آشتی میان ایران و عربستان را می‌توان جدی‌ترین دخالت دیپلماتیک پکن در خاورمیانه طی سال‌ها و بلکه چند دهه‌ی گذشته دانست. علاوه بر ایران، عربستان نیز (به عنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا در جهان عرب) با پذیرش میانجیگری چین عملاً به نقش مخرب کاخ سفید در روابط میان کشورهای منطقه اذعان کرد. 

سندی که روزنامه‌ی آمریکایی «واشینگتن‌پست» ادعا می‌کند از وزارت دفاع آمریکا به بیرون نشت کرده، موقعیت پایگاه‌های نظامی‌ای را نشان می‌دهد که گفته می‌شود چین در خاورمیانه احداث کرده یا قصد احداث آن‌ها را دارد. یکی از این پایگاه‌ها که در حال ساخت است، در خاک امارات قرار دارد که یکی از متحدان آمریکا محسوب می‌شود.

با این حال، علاقه‌ی چین به کاهش تنش میان آیت‌الله‌های ایران و پادشاهی سعودی، ریشه در هیچ جاه‌طلبی نظامی‌ای در منطقه ندارد، بلکه به این دلیل است که پکن مقادیر قابل‌توجهی نفت از هر دو کشور وارد می‌کند. انگیزه‌ی دیگر چین، بدون شک ابتکار بلندپروازانه‌ی «کمربند و جاده» ی رئیس‌جمهور شی است که هدفش گسترش زیرساخت‌های اقتصادی زمینی و دریایی اوراسیا برای رشد گسترده‌ی تجارت منطقه‌ای است؛ و صدالبته چین در قلب این تجارت قرار خواهد داشت. پکن با هدف تسهیل انتقال نفت خلیج فارس به استان‌های شمال غربی‌اش، تا کنون میلیاردها دلار روی «کوریدور اقتصادی چین-پاکستان» و توسعه‌ی بندر «گوادر» پاکستان در ساحل «دریای عرب» [دریای عمان] سرمایه‌گذاری کرده است.

دیدگاه چین درباره‌ی ابرپروژه‌ی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکده‌ی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل». در این دیدگاه، یکی از کوریدورهای زمینی اصلی (خطوط سفید) از ایران می‌گذرد.

دیدگاه ایران درباره‌ی ابرپروژه‌ی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکده‌ی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل». این اندیشکده می‌نویسد: «ایران پس از سال‌ها انزوا دارد جایگاه خود را به عنوان پلی میان شرق و غرب مستحکم می‌کند و می‌خواهد از طریق موقعیت محوری‌اش در «کوریدور حمل‌ونقل شمال-جنوب» که از روسیه تا هند کشیده شده، تبدیل به یک مرکز ترابری شود. همچنین به دنبال یک مسیر شرق-غرب جدید با همکاری همسایگانش، یعنی عراق و افغانستان، است.» 

تصویر ماهواره‌ای از بندر «جاسک» ایران در دهانه‌ی خلیج فارس. جایگاه منحصربه‌فرد راهبردی ایران، این کشور را به یکی از شاهراه‌های اصلی در ابرپروژه‌ی «کمربند و جاده» ی چین تبدیل می‌کند. 

بنابراین قرار گرفتن ایران و عربستان در وضعیت جنگی، منافع اقتصادی چین را به خطر می‌انداخت. پکن در حال حاضر روزانه ۱/۷ میلیون بشکه نفت از عربستان وارد می‌کنند. همچنین گمان می‌رود چین روزانه ۱/۲ میلیون بشکه نفت نیز از ایران بخرد هرچند به خاطر تحریم‌های آمریکا این کار را مخفیانه انجام می‌دهد. ماه دسامبر سال ۲۰۲۲، وقتی اعتراضات سراسری در چین موجب شد تا شی تصمیم بگیرد سیاست قرنطینه تا صفر شدن آمار کووید را کنار بگذارد، اشتهای این کشور برای نفت بار دیگر بالا گرفت و تقاضا در حال حاضر ۲۲ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. این یعنی، بی‌ثباتی بیش‌تر در خلیج فارس در وضعیت کنونی به هیچ عنوان به نفع حزب کمونیست چین نیست.

نفتکشی در حال تخلیه‌ی نفت واردشده از ایران در بندر «جوشان» چین در سال ۲۰۱۸. چین با تداوم واردات نفت از ایران اثبات کرد که اهمیتی به تحریم‌های ضدایرانی آمریکا نمی‌دهد. طی گزارش‌های جدید، فروش نفت ایران در بازارهای بین‌المللی اخیراً، به‌رغم تداوم تحریم‌های واشینگتن، رکورد جدیدی را ثبت کرده است. 

انگیزه‌ی چین برای پایان دادن به جنگ سرد ایران و عربستان (که مدام تهدید می‌کرد داغ‌تر شود) کاملاً روشن است، اما چرا خودِ این دو کشور چنین کانال دیپلماتیکی را [به جای میانجی‌های احتمالی دیگر] انتخاب کردند؟ هرچه باشد آمریکا هنوز خودش را «کشور اجتناب‌ناپذیر» [کشوری که تمام جهان ناگزیر به انجام کارها از طریق آن است] معرفی می‌کند. با این حال، اجتناب‌ناپذیری آمریکا، اگر اصالتاً زمانی هم معنی می‌داد، به لطف اشتباهاتی مانند تهاجم غیرقانونی به عراق در سال ۲۰۰۳ و جنگ [و اشغالگری] در این کشور، و سوءمدیریت هولناکِ ترامپی در مورد ایران، اکنون آشکارا رو به زوال گذاشته است. تهران هر قدر هم که از اروپا دور بود، ممکن بود وارد دایره‌ی نفوذ ناتو شود؛ دستاوردی که رئیس‌جمهور باراک اوباما، سرمایه‌ی سیاسی هنگفتی را صرف تلاش برای دستیابی به آن کرد. اما در عوض، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را مستقیماً به آغوش روسیه‌ی ولادیمیر پوتین و چینِ شی جین‌پینگ هل داد.

«شی جین‌پینگ» رئیس‌جمهور چین، «سید ابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهور ایران، و «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه. چنان‌که پیش‌بینی می‌شد دولت ایران در دوران ریاست‌جمهوری رئیسی، بیش‌ازپیش روی برقراری روابط با شرق، و به‌ویژه همسایگان نزدیک، تمرکز کرده، و پیشاپیش برخی از نتایج این تغییر رویه نسبت به دولت قبل را نیز دیده است.

واقعیت این است که همه‌چیز می‌توانست متفاوت باشد. «برنامه‌ی جامع اقدام مشترک» (برجام) که سال ۲۰۱۵ با میانجیگری دولت اوباما امضا شد، تمام مسیرهای عملی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای را بست. ضمن این‌که آیت‌الله‌های ایران از مدت‌ها قبل اصرار داشته‌اند که به دنبال سلاح کشتار جمعی نیستند، چون این سلاح‌ها، در صورت استفاده، ممکن است کورکورانه تعداد زیادی غیرنظامی را بکشند، که با اخلاقیات شریعت اسلامی در تضاد است. چه حرف رهبران روحانی این کشور را باور کنید، چه نکنید، به هر حال، برجام، صورت مسئله را پاک می‌کرد. به علاوه، به گفته‌ی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران تا سال ۲۰۱۸ صادقانه داشت تعهداتش را اجرا می‌کرد، اما (در اتفاقی که نمونه‌ای از طنز تلخ دوران ترامپی معاصر ماست) واشینگتن به خاطر همین تبعیت، این کشور را مجازات کرد.

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، صرفاً در ازای تحقق وعده‌ی تخفیف تحریم‌ها از سوی واشینگتن (وعده‌ای که هرگز محقق نشد) به «حسن روحانی» رئیس‌جمهور وقت ایران، اجازه داد آن معاهده‌ی خجالت‌آور را با اعضای دائم شورای امنیت امضا کند. اگرچه شورای امنیت، اوایل سال ۲۰۱۶، تحریم‌های سال ۲۰۰۶ خود علیه ایران را برداشت، اما این اقدام، یک ژست بی‌معنا بود، چون کنگره پیشاپیش، با استفاده از «دفتر کنترل دارایی‌های خارجی» وزارت خزانه‌داری، تحریم‌های یک‌جانبه‌ای از سوی آمریکا علیه ایران وضع کرده بود و حتی پس از توافق هسته‌ای هم، جمهوری‌خواهان کنگره حاضر به لغو این تحریم‌ها نشدند؛ بلکه اتفاقاً یک قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری را هم، که به ایران اجازه می‌داد از «بوئینگ» هواپیمای مسافربری غیرنظامی بخرد، به هم زدند.

جمهوری‌خواهان کنگره و دولت ترامپ، در حالی ایران را تحت این تحریم‌های شدید نگه داشتند که این کشور به تعهدات خود عمل کرده بود و کارآفرینان ایرانی مشتاقانه منتظر تجارت با اروپا و آمریکا بودند. به عبارت دیگر، می‌شد تهران را از طریق وابستگی فزاینده به تعاملات تجاری با کشورهای شمال اقیانوس اطلس، ناگزیر به مدار غرب کشید، اما چنین اتفاقی هرگز نیفتاد. ترامپ در ادامه، تحریم‌های مالی و تجاری بیش‌تری علیه ایران وضع کرد با این وجود، رهبران آن کشور تا اواسط سال ۲۰۱۹ به تبعیت از الزامات برجام ادامه دادند و سپس دست به نقض مفاد آن زدند. ایران اکنون اورانیوم با غنای بسیار بالا تولید کرده و از هر زمان دیگری به ظرفیت ساخت تسلیحات هسته‌ای نزدیک‌تر شده است؛ هرچند این کشور هنوز هم برنامه‌ی هسته‌ای نظامی ندارد و آیت‌الله‌ها همچنان تکذیب می‌کنند که به دنبال چنین تسلیحاتی هستند. در واقع کارزار «فشار حداکثری» ترامپ نه‌تنها نفوذ تهران در منطقه را از بین نبرد، بلکه اتفاقاً قدرت آیت‌الله‌ها در لبنان، سوریه، و عراق را تقویت کرد.

«ویلیام برنز» رئیس سی‌آی‌ای، اواخر ماه فوریه‌ی سال ۲۰۲۳، در گفت‌وگو با برنامه‌ی «روبه‌روی ملت» در شبکه‌ی «سی‌بی‌اس» آمریکا، اذعان می‌کند سازمان اطلاعات مرکزی این کشور مدرکی ندارد که نشان دهد ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است.

سخنرانی «مایک پمپئو» وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا، در ۲۱ می ۲۰۱۸ [۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷] در اندیشکده‌ی «بنیاد هریتج»، درباره‌ی سیاست ضدایرانی «فشار حداکثری» دولت ترامپ پس از خروج از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران؛ سیاستی که البته نهایتاً به هیچ نتیجه‌ای نرسید .

پس از حمله‌ی روسیه به اوکراین، دولت بایدن همان نوع تحریم‌های «فشار حداکثری» ای که ترامپ علیه ایران وضع کرده بود، علیه روسیه اعمال کرد. چنان‌که پیش‌بینی می‌شد، اکنون یک «محور تحریم‌شدگان» تشکیل شده است: ایران و روسیه در حال بررسی معاملات تجاری و تسلیحاتی دوجانبه هستند و ظاهراً ایران به مسکو پهپاد می‌فروشد از سوی دیگر، در عربستان، به نظر می‌رسد محمد بن‌سلمان، ولی‌عهد و پادشاه بالفعل این کشور، ظاهراً اخیراً مشاوران بهتری استخدام کرده است. بن‌سلمان ماه مارس ۲۰۱۵، پس از تسلط «انصارالله» بر مناطق پرجمعیت شمال یمن، جنگ ویرانگری را علیه این کشور همسایه‌اش به راه انداخت. 

یکی از رزمنده‌های انصارالله یمن، اواسط ماه جولای سال ۲۰۲۲، در خیابان مسدودشده‌ی «الخمسین» منتهی به مرکز شهر «تعز» (مرکز استانی به همین نام در یمن)، نگهبانی می‌دهد. آن زمان، طرف‌های جنگ داخلی یمن در حال مذاکره بر سر بازگشایی خیابان‌هایی مانند الخمسین بودند که بسته شدنشان هزاران خانواده را به رنج انداخته بود. 

عربستان تلاش کرده بود با نفوذ ایران در سایر نقاط جهان عرب نیز مقابله کند. به همین منظور، در جنگ داخلی سوریه از شورشیان سلفی بنیادگرا علیه دولت بشار اسد حمایت کرد. با این وجود، در آن‌جا هم سال ۲۰۱۳، شبه‌نظامیان شیعه‌ی حزب‌الله لبنان در حمایت از اسد وارد جنگ شدند و سال ۲۰۱۵، روسیه نیروی هوایی‌اش را به سوریه اعزام کرد تا شکست شورشیان قطعی شود. چین نیز به نوبه‌ی خود از اسد حمایت کرده بود (البته نه از طریق نظامی) و نقش بی‌سروصدایی در بازسازی این کشور پس از جنگ ایفا کرد در نتیجه، سعودی‌ها در قالب توافق اخیر با میانجیگری چین با هدف کاهش تنش‌ها با ایران و متحدان منطقه‌ایش، اخیراً رهبری کارزاری را به عهده گرفتند که منجر به بازگشت دولت اسد به «اتحادیه‌ی عرب» شد سازمانی که دمشق سال ۲۰۱۱، در اوج جنگ داخلی سوریه، از آن اخراج شده بود.

هیأت‌ها و وزرای خارجه‌ی کشورهای عضو «اتحادیه‌ی عرب» اوایل ماه می سال ۲۰۲۳ در مقر این سازمان در قاهره، پایتخت مصر، مشغول رأی‌گیری درباره‌ی اعطای مجدد عضویت به سوریه پس از ۱۲ سال هستند. دمشق که سال ۲۰۱۱ در بحبوحه‌ی جنگ داخلی از این اتحادیه اخراج شده بود، طی ماه‌های گذشته با حمایت عربستان، مجدداً به این سازمان ملحق شد. 

ناوچه‌ی موشک‌انداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشت‌زنی در دریای مدیترانه می‌شود. دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژه‌ی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخه‌ای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده می‌شوند. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است. تصمیمات اشتباه آمریکا در خاورمیانه، این منطقه را از چنگ واشینگتن درآورده و قدرت‌های دیگری را وارد معادلات منطقه‌ای کرده است. 

اواخر سال ۲۰۱۹، پس از حمله‌ی پهپادی به پالایشگاه‌های شرکت «آرامکو» ی سعودی دیگر معلوم بود بن‌سلمان در رقابت منطقه‌ایش با ایران شکست خورده است؛ و عربستان شروع به جست‌وجو به دنبال راه فرار کرد. از جمله به سراغ «عادل عبدالمهدی» نخست‌وزیر وقت عراق، رفتند و از او خواستند میان آن‌ها و ایرانی‌ها میانجیگری کند. عبدالمهدی نیز برای بررسی احیای روابط با آل‌سعود از ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده‌ی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، دعوت کرد به بغداد سفر کند. همان‌طور که کم‌تر کسی فراموش خواهد کرد، ۳ ژانویه‌ی ۲۰۲۰، سلیمانی با یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی به عراق رفت، اما یک پهپاد آمریکایی به دستور رئیس‌جمهور ترامپ که ادعا می‌کرد سلیمانی برای کشتن آمریکایی‌ها به عراق آمده، او را در فرودگاه بین‌المللی بغداد ترور کرد. این سؤال پیش می‌آید که آیا ترامپ می‌خواست جلوی آشتی ایرانی‌ها و سعودی‌ها را بگیرد؟ هرچه باشد، گرد آوردن عربستان و سایر کشورهای خلیج [فارس] در یک اتحاد ضدایرانی با اسرائیل، در بطن سیاست «جرد کوشنر» داماد ترامپ، موسوم به «پیمان‌های ابراهیم»، قرار داشت.

این تصویر هوایی نشان می‌دهد موشک‌ها و پهپادهای «انصارالله» یمن در حمله‌ی سال ۲۰۱۹، حدود ۱۷ نقطه از تأسیسات شرکت «آرامکو» غول نفتی سعودی، را هدف قرار داده‌اند. این حمله‌ی شگفت‌آور و غافلگیرکننده‌ی انصارالله، یکی از عواملی بود که ورق جنگ را به سود مقاومت یمن برگرداند و نهایتاً آل‌سعود را به پذیرش شکست در این کشور وادار کرد. 

واشینگتن اکنون در مهمانی دیپلمات‌ها تبدیل به مهمانی‌خراب‌کن شده است. ایرانی‌ها خودبه‌خود هرگز به آمریکایی‌ها به عنوان میانجی اعتماد نمی‌کردند. سعودی‌ها هم حتماً می‌ترسیده‌اند درباره‌ی مذاکرات با ایران به آمریکایی‌ها چیزی بگویند. رئیس‌جمهور شی، در پایان سال ۲۰۲۲، به ریاض، پایتخت عربستان، سفر کرد و آن‌جا ظاهراً روابط با ایران یکی از موضوعات گفت‌وگو بوده است. ماه فوریه‌ی امسال [سال ۲۰۲۳]، ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، به پکن سفر کرد. چنان‌که وزارت خارجه‌ی چین می‌گوید، آن موقع، شی شخصاً متعهد شده بود میان دو کشور رقیب در خاورمیانه میانجیگری کند اکنون، چین که [به عنوان یک قدرت دیپلماتیک] در حال ظهور است، پیشنهاد می‌دهد در مسائل دیگر خاورمیانه نیز نقش میانجی را بازی کند؛ و همزمان شکایت می‌کند که «برخی از کشورهای بزرگ از خارج از منطقه» به دلیل «خودخواهی» باعث «بی‌ثباتی درازمدت در خاورمیانه» می‌شوند.

تصویر خوش‌وبشِ «مُشتی» «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا، و «محمد بن‌سلمان»، ولی‌عهد سعودی، طی سفر سال ۲۰۲۲ بایدن به خاورمیانه، در رسانه‌های آمریکایی بسیار جنجال‌برانگیز شد و رئیس‌جمهور آمریکا که وعده داده بود بن‌سلمان را منزوی و منفور خواهد کرد، به خاطر دیدارش با ولی‌عهد سعودی که شواهد نشان می‌دهند دستور قتل وحشیانه‌ی «جمال خاشقجی» خبرنگار منتقد سعودی، را صادر کرده، در داخل آمریکا به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

اهمیت جدید چین به عنوان برقرارکننده‌ی صلح ممکن است به‌زودی به درگیری‌هایی مانند یمن و سودان نیز تعمیم پیدا کند. پکن به عنوان قدرت روبه‌رشد دنیا که روی اوراسیا، خاورمیانه، و آفریقا متمرکز است، مشخصاً می‌خواهد هرگونه درگیری‌ای که احتمال داشته باشد در طرح کمربند و جاده‌اش تداخل ایجاد کند، به مسالمت‌آمیزترین شکل ممکن حل‌وفصل شود. پکن به‌وضوح آماده است، هرجا که دو طرف از درگیری خسته شده باشند، چنان‌که در مورد عربستان و ایران صدق می‌کرد، نقش یک میانجیگر صادق را بازی کند. با این حال، شاهکار دیپلماتیک چشم‌گیر این کشور در احیای روابط میان ریاض و تهران، بیش از آن‌که نشان‌دهنده‌ی جایگاه پکن به عنوان یک قدرت روبه‌رشد در خاورمیانه باشد، نشانی از کاهش حیرت‌انگیز اعتبار منطقه‌ای آمریکا پس از سه دهه وعده‌ی دروغ، شکست، و سیاست‌گذاری دمدمی‌مزاجانه است. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد این اقدامات بر هیچ اساسی استوار نبوده‌اند، جز نقشه‌های شرورانه‌ی امپریالیستی از جنس «تفرقه بینداز و حکومت کن»؛ نقشه‌هایی که حالا دیگر همگی نقش بر آب شده‌اند.

برای مشاهده مطالب بین الملل ما را در کانال بولتن بین الملل دنبال کنیدbultanbeinolmelal@

منبع: مشرق نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین