گروه اقتصادی – اکتشافات معدنی در مناطق غیر باستانی و قدیمی موفق نبوده است / ریشه اصلی مشکلات و برآورده نشدن اهداف سیاستگذاران در حوزه معادن، به کارگیری نیروهای غیرمتخصص و عدم توجه کافی به مقولات علمی در تعیین اهداف و برنامهریزی است. در واقع حضور افراد غیرمتخصص در مجموعهها و شرکتهای مختلف باعث شده که بسیاری از طرح ها از جمله افزایش تولید مس روی زمین بماند و به پیشرفت محسوسی نرسد
به گزارش بولتن نیوز، الزامات و موانع تولید یک میلیون تن مس کاتد در ایران چیست؟ این پرسشی است که برخی رسانه ها و کارشناسان مطرح کرده اند که آیا اساسا در شرایط کنونی، طرح این هدف با توجیه اقتصادی، امکان پذیری و توان مورد نیاز همراه است یا خیر؟ آیا با وضعیت مدیریتی کنونی، ضعف نیروی انسانی و حضور افراد غیر متخصص، و بی توجهی به مسائل علمی، می توان چنین اهداف بلند پروازانه ای را تحقق بخشید؟
احد عیخانی عضو هیات مدیره شرکت ملی صنایع مس ایران و شرکت سنگ آهن گهرزمین، در گفت وگو با بولتن نیوز، به این پرسش پاسخ داده و تاکید کرد: ریشه اصلی مشکلات و برآورده نشدن اهداف سیاستگذاران در حوزه معادن، به کارگیری نیروهای غیرمتخصص و عدم توجه کافی به مقولات علمی در تعیین اهداف و برنامهریزی است.
در واقع حضور افراد غیرمتخصص در مجموعهها و شرکتهای مختلف باعث شده که بسیاری از طرح ها از جمله افزایش تولید مس روی زمین بماند و به پیشرفت محسوسی نرسد.
وی معتقد است که علاوه بر نیروی متخصص که مهمترین موضوع برای تحقق اهداف تولید است. بررسی ظرفیت های تامین برق، آب، استخراج معدن وعملیات خاکی و تولید کنسانتره برای تحقق تولید یک میلیون تن مس کاتد نیز نشان می دهد که در شرایط کنونی، تنها 30 درصد برق مورد نیاز تامین شده و هنوز 70 درصد تا نقطه مطلوب 820 مگاواتی فاصله داریم. 20 درصد آب مورد نیاز تامین شده و هنوز 80 درصد تا نقطه مطلوب حدود ۱۵۲ میلیون متر مکعب آب مورد نیاز فاصله داریم. 20 درصد توان استخراج معدن و عملیات خاکی ایجاد شده و 80 درصد تا رسیدن به نقطه مطلوب یک میلیارد تن عملیات خاکی و استخراج معدن فاصله داریم. همچنین 26 درصد توان مورد نیاز تولید کنسانتره ایجاد شده و 74 درصد دیگر تا رسیدن به نقطه مطلوب 5 میلیون تن کنسانتره فاصله داریم. یعنی امکانات فیزیکی موجود نیز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیاد دارد و رفع آنها به مدیریت و تخصص و افراد دلسوز و توانمند و صاحب علم و دانش نیازمند است.
آقای مهندس، با تشکر از حضور شما در این گفت و گو، به نظر شما چرا اهداف تولید و اکتشافات معدنی دقیق نبوده و در زمان مورد انتظار تحقق نیافته است. آیا این اهداف بلند پروازانه است و متناسب با ظرفیت های کشور نیست یا این که ضعف مدیریت و برنامه ریزی و مسائل محیط کلان اقتصاد مانع عمده عدم تحقق این برنامه ها بوده است؟
حضور افراد غیرعلمی و غیرمتخصص در مدیریت تخصصیترین شرکتهای حوزه معدن و صنایع معدنی، برای این حوزههای تخصصی مخاطره آمیز بوده است و مهمترین مانع تحقق این اهداف بوده است.
در بررسی الزامات توسعه پایدار صنایع معدنی، باید توجه داشت که توسعه پایدار، می تواند نیازهای حال حاضر را برآورده کند بدون اینکه نسلهای آینده را برای برآوردن نیازهایشان به خطر بیندازد.
ابتدا باید بررسی کنیم که در کشور در چه زمینهای از توسعه می توان رشد 8 درصدی را که در برنامه های 5 ساله لحاظ شده است محقق کرد و کدام بخش ها اساسا ظرفیت تولید و رشد بالایی دارند. به نظر اینجانب این حوزه معدن است که می تواند این مهم را انجام دهد و البته با در نظر گرفتن این موضوع که در چرخه معدنکاری برای داشتن توسعه پایدار لازم است موارد مختلفی از محیط کلان اقتصاد و فضای کسب وکار و مدیرت کشور تا محیط زیست در نظر گرفته شود.
ایران علاوه بر قرار گرفتن در کمربند منا و کشورهای نفتخیز، در کمربند تتیس یا کمربند فلززائی نیز قرار گرفته است و هر دو کمربند کل گستره کشور را پوشش می دهند.
تمامی معادن فعال فعلی ایران، دارای سابقه و پیشینه معدنکاری باستانی نیز بوده اند، ولیکن شوربختانه هنوز در کشور هیچ محدوده معدنی بزرگی که فاقد رخنمون و بدون سابقه شدادی یا باستانی باشد را نتوانستهایم شناسائی و اکتشاف نمائیم.
مهمترین علت این کاستی و عقبماندگی، فقدان بهرهمندی از نیروهای عالم، دانشآموخته و متخصص در مدیریت تخصصیترین شرکتهای مربوطه است.
در جای جای ایران ظرفیتهای معدنی وجود دارد. یک سری پهنههای اکتشافی خارج از ضوابط علمی و بدون تأمل در پتانسیلهای معدنی تعریف شده بود که این پهنهها، خروجی اکتشافی قابلتوجهی ندارند و این در حالی است که خوشبختانه در کشور هیچ کمبودی در خصوص متخصصین دانشگاهی، منابع مالی و تعدد شرکتهای اکتشافی و معدنی وجود ندارد.
اولین بحث این است که توسعه پایدار ایران از طریق معدن محقق میشود. معدن هم اکتشافات میخواهد و البته اکتشافات فقط این نیست که دستگاه حفاری کار کند. بلکه ابتدا می تواند از فکر و دانش افراد خبره استفاده شود و وقتی از نیروهای خبره استفاده نکنیم، دانشمندان و خبرگان ما به دانشگاه ها و موسسات و مراکز تحقیقاتی کشورهای تراز اول دنیا مهاجرت می کنند.
یکی از مشکلات در این زمینه تصور اشتباه از نحوه ارتباط صنعت و دانشگاه است. برداشت این بوده است که یک صنعتگر بالا بنشیند و به دانشگاهی سفارش دهد که یک قطعه بسازد یا طرح های غیر علمی را توسط دانشگاه توجیه کنند. ارتباط صنعت و دانشگاه می تواند هم تراز و دو طرفه باشد.
وقتی قرار است یک پروژه تعریف شود می توانیم از دانشگاه کمک بگیریم، نه اینکه یک مشکلی در صنعت ایجاد شود و بعد از دانشگاه بخواهیم که این مشکل لاینحل را حل کند. نمی توان شرکتی را تأسیس کرد و افراد غیرمتخصص در جای جای شرکت تعریف شوند و بعد توقع داشته باشیم که شرکت کار خود را درست انجام دهد. تعریف پروژهها باید بر مبنای سود و زیان باشد و وقتی مبنای کار، سیاسی یا غیر علمی میشود فرایند و خروجی درست نخواهد بود.
وقتی مقام معظم رهبری تأکید بر مردمیسازی اقتصاد دارند، منظور این نیست که یک طرح عجیب و غریب تعریف شود و بعد از طریق مناقصه یا ترک تشریفات به یک شرکت واگذار شود. مردمیسازی اقتصاد این است که مردم یعنی همین اندیشمندان و متخصصان را به اتاق های فکر تعریف طرحها دعوت کنیم و مدیران با همکاری نخبگان و متخصصان طرح ها را تعریف کنند ونظرات فنی نخبگان دریافت شود.
مردمی سازی اقتصاد از راه ارتباط هم تراز صنعت و دانشگاه می گذرد. مردمی سازی به این معنی نیست که در مقام بالا بنشینیم تا دانشگاه برای گرفتن پروژه از ما خواهش کند.
وقتی طرح ها و برنامه ها تعریف می شوند و سرمایه های فیزیکی، ریالی ودلاری به کار گرفته می شوند، باید بیش از آن گوش شنوا برای شنیدن نقدهای منتقدان و نیروی انسانی وجود داشته باشد و به حرف افراد متخصص توجه شود. نباید تنها با یک اراده سیاسی و دستور و تصمیم غیر تخصصی، انتظار پیشرفت کاری را داشته باشیم که نظر افراد متخصص جلب نشده است.
به عنوان مثال، در ۱۴ ماه گذشته همکاران ما طرحی را در شرکت ملی صنایع مس ایران پیشنهاد کردند و دنبال میکنند. بسیار عالی و به جا است که اساتید دانشگاهها و اندیشمندان این طرح را نقد کنند. وقتی که در یک مجموعه هستیم باید از نقد استقبال کنیم. هماکنون طرحی که شرکت ملی صنایع مس ایران ارائه کرده است؛ رسیدن به تولید سالانه یک میلیون تن مس کاتد با اجرای یک طرح پنج ساله بوده که یک سال آن نیز گذشته است. شرکتهای دانشبنیان و دانشگاهها می توانند بررسی کنند که اجرای این طرح در مدت 5 سال چه الزاماتی دارد و اگر این کار در مدت 5 سال امکانپذیر نیست مجموعه ما را نقد کنند و راهکارهای اجرایی برای توسعه متوازن را ارائه کنند. براین اساس، مدیران ارشد و تصمیم گیرندگان باید به این نقدها والزامات توجه کنند تا هدف مورد انتظار محقق شود.
ما برای تولید سالانه یک میلیون تن کاتد، نیاز به حدود یک میلیون و 200 هزار تن آند و نیاز به 5 میلیون تن کنسانتره داریم. اما در حال حاضر نزدیک به یک میلیون و سیصد هزار تن تولید کنسانتره تولید می شود. یعنی 26 درصد توان مورد نیاز تولید کنسانتره ایجاد شده و 74 درصد دیگر تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم.
برای تولید 5 میلیون تن کنسانتره نیاز به عملیات خاکی حدود یک میلیارد تن در سال است که در حال حاضر استخراج معدنی و عملیات خاکی شرکت ملی صنایع مس ایران حدود 200 میلیون تن در سال است. یعنی 20 درصد توان عملیات خاکی ایجاد شده و 80 درصد تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم.
لذا در حوزه معدنی از تولید مس کاتد تا سایر طرح های سرمایه گذاری معدنی، باید اساتید و دانشگاهیان بررسی و اعلامنظر کنند که در عرض ۴ سال باقی مانده چگونه میشود عملیات استخراج معدنی را به یک میلیارد تن برسانیم و این حجم عملیات خاکی را چگونه میخواهیم در مجموع سه معدن (سرچشمه، میدوک و سونگون) استخراج و باطله آن را دامپ کنیم؟
ما برای تولید فعلی کاتد در مجتمع های سرچشمه و شهربابک که حدود 280 هزار تن است، 33 میلیون متر مکعب آب تازه مصرف می کنیم و با توجه به ابلاغیه های وزارت نیرو برای عدم مصرف از چاه آب و رودخانه ها برای صنعت، باید به راهکارهای جدید توجه کنیم و راه حل های بهتری برای استفاده از فناوری در بازسازی منابع آب را بررسی کنیم.
طبق خبرهای اعلام شده، کل سهمیه شرکت ملی صنایع مس ایران 44 میلیون متر مکعب از خط انتقال آب خلیج فارس است در حالی که برای یک میلیون تن مس کاتد نیاز به حدود ۱۵۲ میلیون متر مکعب آب تازه داریم که با احتساب آب موجود نیاز به ۱۲۲ میلیون متر مکعب ظرفیت آب داریم. به عبارت دیگر، در بهترین حالت 20 درصد آب مورد نیاز تامین شده و هنوز تا نقطه مطلوب تامین آب مورد نیاز برای تولید یک میلیون تن مس کاتد 80 درصد فاصله داریم.
باید بررسی شود که طرح تامین آب مورد نیاز برای تولید یک میلیون تن مس کاتد به چه مقدار سرمایه گذاری نیاز دارد و چند سال طول می کشد تا اجرایی شود و به نقطه مطلوب برسد؟
بحث فولاد سبز یا کاتد سبز در کشورهای صنعتی سالهاست که پیگیری می شود. اتحادیه اروپا الزام کرده تا سال 2035 نسبت به سال 1990 باید 50 درصد تولید کربن کاهش یابد و تا سال 2050 به صفر برسد. آیا در حال حاضر در طرح های توسعه فولاد و مس به این موضوع توجه می شود؟ روند تولید کربن در طرح های معدنی ایران چگونه است و در آینده سهم ایران از کاهش کربن چگونه خواهد بود؟
برای تامین انرژی و برق ظرفیت های موجود تا چه حد برای تولید یک میلیون تن مس کاتد آماده شده است؟
برای پروژه یک میلیون تن مس کاتد نزدیک به 820 مگا وات برق نیاز داریم، درحالیکه هماکنون در پروژههای صنعتی کمبود و قطعی برق داریم. در حال حاضر شرکت ملی صنایع مس ایران حدود 240 مگاوات مصرف برق دارد که این کمبود و قطعی برق فعلی باعث عدم النفع تولید میشود و این در حالی است که ما هنوز به 580 مگاوات دیگر برق نیاز داریم. به عبارت دیگر، در بهترین حالت تنها 30 درصد برق مورد نیاز تامین شده است و هنوز 70 درصد تا نقطه مطلوب 820 مگاواتی فاصله داریم.
سوال این است که آیا در این خصوص برنامه ریزی شده که مقدار مورد نیاز برق به چه نحو می تواند تولید شود؟ آیا به مسائل زیست محیطی و تولید برق از انرژی های پاک توجه شده است؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com