وطن امروز:
سیروس محمودیان: فراز و فرودهای حدود 90 سال حکومت لائیکها بر کشور ترکیه تجارب ذیقمتی در اختیار ژنرالهای چهارستاره وابسته به ماسونهای صهیونیست قرار داده تا به نحو احسن به اداره سیستماتیک ترکیه قادر باشند. در واقع آنان برای اغنا و ارضای روحی- معنوی کاذب مردم بستههای مختلفی را تدارک دیدهاند که مثلا مردم هرآنچه را نیاز داشته باشند در داخل همان بستههای تهیه شده، مدل لائیک آن وجود داشته باشد. از سوی دیگر مردم را به تدریج عادت دادهاند که تسامح و تساهل از شرایط اصلی دینمداری و دینداری است. قلب کسی صاف باشد دیگر او نیازی به نماز و روزه و مهمتر از همه «امر به معروف و نهی از منکر» ندارد. در اسلام سکولار ترکیه فروع دینی تولی و تبری اصلی کاملا فراموش شده است. توجه کنکاشی در رخدادهای اجتماعی یا عمل به وظیفه دینی امر به معروف و نهی از منکر از سوی هر کسی که باشد امری زشت و نوعی فضولی محسوب شده و حتی عملی حرام است چرا که تجسس در اسلام حرام است. در سیستم لائیک ترکیه انسان مسؤول هیچ معنا و مفهومی ندارد؛ هر کسی تنها باید به کار خودش برسد و احوالات همسایه و جامعه و حتی خویشاوندان نزدیک ارتباطی به وی ندارد. او تنها موظف به صله رحم و پرسوجو با اقوام و خویشاوندان است. در کشور ترکیه هر فعالیت و طلب شخصی- اجتماعی باید کاملا رنگ و بوی لائیسیته داشته باشد تا امکان بروز بیرونی داشته باشد. نماز، حجاب، اعتقادات دینی، ارزشهای اجتماعی، حقطلبی، عدالتگرایی و... تنها در صورتی مجاز و مشروع شمرده میشوند که در زیر بیرق لائیکها قرار داشته باشد و در چارچوب اصولی آنان قابل تفسیر و تحلیل باشد و متاسفانه بخش عمدهای از نسلهای جدید نیز این باورهای غیردینی را به عنوان مبانی لایتغیر اسلام کاملا پذیرفتهاند. در اصل مدل اسلام ترکیهای با اسلام اصیل روحبخش فرسنگها فاصله ماهیتی دارد. در ترکیه مکررا میتوان شنید که «اعمال قبیحه دیگران به من ربطی ندارد. عیسی به دین خویش و موسی به دین خویش، من فقط مسؤول اعمال فردی خودم هستم. دین هیچ ارتباطی با سیاست ندارد و دیندار باید صرفا به امورات دینی بپردازد و کاری به سیاست نداشته باشد. سیاست کاری پرغل و غش و شیطانی است که فقط سیاستمدار مجاز به پرداختن به آن است.» و در چنین فضای فرهنگی– دینی است که انجام کار خیر ولو با پایه کاملا آلوده به فساد و ظلم یک فضیلت دینی به حساب میآید. سال پیش چند روزی در هتل بیرنگ و روی «مکه» واقع در میدان آکسارای استانبول اقامت داشتم. از اینکه هتل بیحاشیهای بود بسیار خوشحال بودم. روز اول که از متصدی هتل درباره امکنه فسادی هتل پرسیدم پسر جوان با حالت خاصی لبش را گزید و گفت: «توبه استغفرالله، اینجا هتل مکه است. از این چیزها خبری نیست.» من نیز خوشحال اتاقی رزرو کردم و به دنبال کارهایم رفتم. چند روز بعد فهیدم که هتل بسیار شیک چهارستاره جفتی هم متعلق به صاحب همین هتل مکه است. هتل جفتی اوضاع بسیار بدی داشت و فساد از در و دیوار آن میبارید. تا پاسی از شب صدای موسیقی دیسکوی آن و قهقهههای مستانه مشتریانش به گوش میرسید. وقتی کمی درباره علت این تعارض پرسوجو کردم یکی از کارگران کرد
17-16 ساله هتل مکه که برای کارگری از شهر «دیاربکر» به استانبول آمده بود، توضیح
داد چون این هتل مشتری کمی دارد و صاحب اینجا آدم متدینی است او ناچار شده هتل
جفتی را درآمدزا! کند تا چرخ این هتل هم که به دلیل نداشتن امکنه فساد خلوتتر
است، بچرخد یعنی صاحب هتل این باور را داشت که اداره هتل مکه ولو با درآمد هتل
فاسد جفتی امری دینی و خداپسندانه است. امروز صنعت فحشا در ترکیه بویژه مناطق
توریستی آن حرف اول و آخر را میزند. با وجود آنکه زمین اغلب مناطق ترکیه برای
انجام فعالیتهای کشاورزی- صنعتی بسیار مساعد و مناسب است اما به خاطر حاکمیت
تدریجی سیاستهای مزورانه سکولارهای لائیک بر امورات، به مرور زمان در یک بازه
زمانی
20 ساله صنعت فحشا و خدمات چندوجهی مرتبط با آن جایگزین بخش کشاورزی و صنعتی شده
است. اساسا با وجود مخالفت فطری عامه مردم با مظاهر تحقیرآمیز فساد، بر اثر برنامههای
فرهنگی بلندمدت ماسونهای لائیک، صنعت فحشا به یکی از قطبهای اصلی اقتصاد ترکیه
مبدل شده است. طبعا چنین جایگزینی سبب شده که اقتصاد توسعهنیافته کاملا سنتی
ترکیه خواسته و ناخواسته به صنعت فحشا و فساد کابارهای وابستگی چندگانه عمیقی
داشته باشد. اگر یک شب صنعت فحشا در استانبول تعطیل شود خیل عظیمی از افراد شاغل
در هتلها، اغذیهفروشیها، مشروبفروشیها، قمارخانهها، دیسکوها، دلالان شهوت
کنار خیابانها و فاحشهها و حتی رانندگان تاکسیها و دستفروشها از کار بیکار
خواهند شد و طبیعی است که این موج فزاینده بیکاری حکومت لائیکها را ساقط خواهد
کرد اما با همه این احوالات باید توجه داشت که صنعت فحشا برخلاف تصور اولیه به دلیل
ابعاد تخدیری مافیایی که دارد به گسترش پنهانی فقر اقتصادی در جامعه در حال توسعه
ترکیه منجر شده و چنین وضعیتی در ترکیه کاملا ملموس و عینی است. اگرچه در 5 سال
گذشته برنامهریزان اقتصادی ترکیه با هراس از رویکرد دینی مردم، اعتراضات اقتصادی
مردم خشمگین ساکن در مناطق شرق ترکیه و اخیرا وقوع پدیده بیداری انسانی- اسلامی
کوشش زیادی داشتهاند تا با بهرهگیری از آب و هوای بسیار مساعد و رودخانههای پر
آب آن کشور، صنعت کشاورزی را متحول کنند تا از میزان فزاینده فقر دامنهدار
روستاهای بسیار فقیر و محروم که متاسفانه شامل اغلب روستاهای ترکیه میشود، بکاهند
و مقابل موج کشنده مهاجرت اجباری روستائیان به شهر مهار جدی بزنند که به دلایل
مختلفی توفیقی در این راه پیدا نکردهاند و ناچار با اتکا به درآمد حاصله از صنعت
فحشا و توریسم شهوانی زمینه معیشت عمومی را فراهم کردند. اخیرا تبلیغات وسیعی صورت
گرفته تا به دنیا بقبولاند که ترکیه در سال گذشته در عرصه تولیدات کشاورزی رتبه
هفتم دنیا را کسب کرده اما در اوج تاسف باید گفت بخش عمدهای از صادرات ترکیه در
بخش کشاورزی در واقع همان محصولات تولیدی ایران است که به دلیل نبود یک سیاستگذاری
صحیح و ضعف در سیستم بستهبندی صنایع غذایی- کشاورزی کشور به شکل فلهای به آنجا
صادر شده و پس از بستهبندی در اشکال مورد پسند غربیها با مبالغ هنگفتی به دیگر
کشورها صادر میشود. باید تلخکامانه اعتراف کرد که بر اثر ندانمکاریهای مسؤولان
کشاورزی کشور از پیاز، سیبزمینی، خیار، ادویه، خربزه و هندوانه گرفته تا زعفران،
پسته کلهقوچی لبخندان، جاجیم و فرش ابریشم ناب ایرانی مشمول این رخداد تلخ اقتصادی
است. بازنگری در صنایع بستهبندی ایران یک ضرورت انکارناپذیر است که کماکان مورد
بیتوجهی مسؤولان بخش تجارت و کشاورزی قرار دارد که در سال تولید ملی بازتوجه
راهبردی به آن یک ضرورت اساسی است. در عین حال گفتنی است سیستم حاکم بر ترکیه
اساسا اعتقادی به این نوع توسعه نداشته و تنها به دنبال درآمدزایی آسان از راههای
غیرشرافتمندانه فاسد هستند. شکی وجود ندارد که ترکیه به عنوان پایگاه اصلی ماسونها
در منطقه سوقالجیشی خاورمیانه از اعتبار و جایگاه ویژهای برای صهیونیستها
برخوردار است و طبیعی است که برای استمرار حاکمیت ماسونها بر امورات ترکیه نشر
سرطانی فساد در اقصی نقاط آن لازم و حیاتی است. فقر همگانی، الکلیسم و شیوع فراگیر
فساد اخلاقی، مخدر اصلی برای تخدیر جامعه 98درصد مسلمان ترکیه است. امسال چند روزی
در هتل «مروه» استانبول بودم. هتل نسبتا خوبی بود. در قیاس با هتلهای کشور خودمان
مسافرخانه محسوب میشود اما چون دیسکو و بار مشروب نداشت بقیه کاستیهای آن قابل
تحمل بود. چند پسر جوان که از کردهای شهر «وان» بودند آنجا را اداره میکردند.
خیلی دوست داشتم داخل یکی از دیسکوها را ببینم. شاید این علاقه نتیجه آن بود که در
خروجی مرز ایران و ترکیه چند نفری از جوانان با آب و تاب از دیسکوها و... حرف میزدند.
بشدت دوست داشتم به یکی از این دیسکوها بروم اما واقعا از این بازدید واهمه داشتم.
بار اول رفتن به چنین جایی در عین داشتن جذابیتهای گزارشی بسیار «وهمانگیز» هم مینمود.
با یکی از کارگران هتل که نامش «قادر» بود حسابی قاطی شدم. پسر خوب و سادهای بود.
از او خواستم مرا به یکی از این دیسکوها که او در آنجا آشنا دارد، ببرد. پسر چشمی
گفت و رفت. آخر شب قادر دوباره سراغم آمد: «500-400 متر پایینتر با یکی از همشهریهایم
که در دیسکو کار میکند صحبت کردهام، چون شیفت بیکاریام را در هتل دیگری کار میکنم
الان نمیتوانم با شما بیایم اما تو را به وی معرفی میکنم. دوست صمیمی من است.
خیالت از هر بابت راحت باشد». مردد بودم بروم یا نه. در دلم آشوبی بود. بالاخره با
او راه افتادم. پیادهروی نیمهتاریکی بود که چند پسر جوان تنومند در همان اطراف
پرسه میزدند. صدای موسیقی تندی هم به گوش میرسید. کسی هم ترانه میخواند. قادر
یکی از جوانها را صدا زد و به کردی با او حرف زد. ما با هم دستی دادیم و به هم
معرفی شدیم. «وهاب» دوست قادر کاملا مست بود. بوی تند الکل شدیدا آزارم میداد.
همان دم در دوباره به آشنای قادر گفتم: «من اهل هیچ چیز نیستم فقط میخواهم برای
یک بار از سر کنجکاوی محیط داخل دیسکو را ببینم. من حاجی هستم.» در ترکیه برای شخص
حاجی احترام زیادی قائل هستند. دوست قادر سری تکان داد و با هم راه افتادیم. هر
پلهای که پایینتر میرفتیم صدای موسیقی تند و تندتر میشد و بوی الکل بیشتر. در
ورودی که باز شد کسی مرا با ادب و احترام بسیار! از وهاب تحویل گرفت و او به محوطه
بیرون بازگشت. گویا وی یکی از چند از نگهبان دم در بیرونی دیسکو بود که در صورت
امتناع افراد از پرداخت حقحسابهای آنچنانی با مشت آنها تادیب و جیبش به زور خالی
میشد. داخل که شدم بوی سیگار و مشروب واقعا گیجم کرد. سالن زیرزمینی بزرگ نیمهتاریکی
بود که سرامیکهای خوشنقش آن از تمیزی برق میزد. سمت راست چندنفری مشغول رقص و
عیاشی بودند. رقص نورها بشدت چشم را اذیت میکرد. سمت چپ یکسری میزهای دونفره و
چهارنفره چیده بودند. در وسط میزها هم شمعی بود. چند میز آنطرفتر تعدادی زن
بدکاره دور میزها نشسته بودند و اغلب استکانی در دست و سیگاری بر لب داشتند.
بیچارهها منتظر مشتری بودند. این زنان بردگان تجارت سیاه فحشا هستند که از آخر شب
تا دمدمای صبح باید برای سیستم مافیایی تنفروشی کنند، پاسی استراحت و دوباره همان
آش و همان کاسه. اینان زنان بدبخت و بیچارهای هستند که آخرالامر سرنوشت سیاهی در
انتظار آنهاست. کمترین نافرمانی به قیمت جانشان تمام میشود.
چند سال بعد
هم که دیگر رنگ و لعابی ندارند باید کنار خیابانهای استانبول تنفروشی کنند،
کارتنخوابی و بیماریهای مختلف و بالاخره مرگ تلخ کنار خیابان برگ پایانی کتاب بوالهوسیهای
آغازین آنها را رقم میزند. دل هر انسان شریفی به حال زار آنان میسوزد. برای
نشستن به یکی از میزهای وسطی راهنمایی شدم. احترام کارگران دیسکو قابل تامل بود.
زنان بدکاره چهارچشمی مشتری تازهوارد را میپاییدند. بیچارهها برای جلب نظر
مشتری هریک از خود ادا و اطوارهای مسخرهای درمیآورند. در اوج ناراحتی و استیصال
این حرکات مسخره آنان مرا به خنده واداشت. به محض نشستن 2 نفر پیشخدمت 2 دستمال
کاغذی روی میز پهن کردند و پستهای و
2 لیوان مشروب. به وی گفتم :«من مشروبی نیستم، فقط آمدم تماشا.» کارگر لیوان مشروب
را برداشت و رفت. کمی خوشحال شدم. کارگر این بار با نوشیدنی غیرالکلی بازگشت.
کوکاکولا و آب گیلاس. اطراف را که نگاه کردم وضعیت اسفباری بود. فکر نمیکنم حتی
غیرت حیوانی هم ظرفیت تحمل این همه بیشرافتی را داشته باشد. لجنزار به تمام معنا
بود. ای کاش نمازگزاران مساجد شلوغ ترکیه برای یک بار هم شده تفسیر حقیقی آیه «ان
الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر» را با جان و دل میشنیدند و به وظیفه دینی خود
عمل میکردند. در گوشهگوشه آنجا زنان بزک کرده و مردان شهوانی همانند کرمهای
خاکی لجنزارها درهم میلولیدند و کثافت به عینه از سر و روی هر یک میبارید. محیط
واقعا غیرقابل تحمل مینمود. با خود فکر میکردم فارغ از بیماریهای مسری و تبعات
بهداشتی و دینی، این مردان هوسران چگونه ساعاتی دیگر به زندگی عادی خود بازخواهند
گشت و چگونه به سر و صورت فرزند و همسر خویش نگاه خواهند کرد. از منظر روانشناسی
افراد عیاش برخلاف ظاهر شادشان فاقد نشاط اجتماعی هستند و عموما برای جبران خلأهای
روحی- روانی خویش هر بار بیشتر و بیشتر در لجنزار عفونی شهوترانی کوچهبازاری غرق
میشوند و حیات انسانی خویش را در وادی تنوعطلبی ابلیسی بیش از پیش از دست میدهند.
در همین افکار غوطهور بودم که متوجه شدم یکی از زنان بزککرده با لبخند شیطانی در
حال آمدن به سمت میز من است. سیگاری هم در دست داشت. با دیدن او و اوضاع غمبار
دیسکو حالم داشت به هم میخورد. گویا در خواب کابوس وحشتناکی را میدیدم. از سر
میز به شتاب بلند شده و به سمت در خروجی رفتم. 2 نفر به سرعت سمت من آمدند. گفتم
حالم به هم میخورد. میروم بیرون کمی هوا تازه کنم. یکی از آن دو خواست مرا به
زور در داخل سالن نگه دارد. گفتم من دوست وهاب هستم. او را ببینم الان برمیگردم.
یکی از آن دو برای راستیآزمایی من تا بالای پلهها همراهم آمد. از دور دستی برای
وهاب تکان دادم. وهاب به سرعت به سمت من آمد و مرا از این مخمصه شیطانی نجات داد.
همان بیرون کمی با وهاب صحبت کردم. پسر خوبی بود. میگفت هزینه یک شب معمولی دیسکو
حدود 300 هزار تومان میشود. هر زنی که سر میز بنشیند همه مخارج او برعهده مشتری
آن میز است. معمولا در لیوان زنهای بدکاره آب میریزند اما پول مشروب گرانقیمت را
از مشتری میگیرند. هر لبخند این زنان کلی خرج روی دست اشخاص میگذارد. پول سیگار،
تنقلات و... سر میز هم که سر به فلک میکشد که از جیب مبارک مشتری دریافت میشود.
اگر کسی هم بخواهد مقاومت کند یا از پرداخت صورتحساب خودداری کند در ابتدا سر و
کارش با وهاب و دوستانش است و سپس پلیس. میگویند در استانبول نزدیک 400 دیسکوی
بزرگ و کوچک وجود دارد. اگر در هر دیسکو روی هم رفته 50 نفر به تنفروشی مشغول
باشد نزدیک 20 هزار نفر فقط در دیسکوهای این شهر به تنفروشی مشغول هستند. افزودن
آمار بدکارههای هتلها، کازینوها و فاحشهخانههای رسمی و غیررسمی داخل شهر استانبول
به این آمار، رقم حیرتآوری را در پیش رو قرار میدهد که در ابتدا هیچ عقل سلیمی
نمیتواند وجود چنین آماری را در شهر مسلماننشین استانبول بپذیرد اما واقعیات
جامعه لائیک ترکیه عملا حکایت از صحت چنین آمار دهشتباری دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
باقی اش را خدا می داند...
باز دوباره بهتون خط دادند چه بنويسيد تو رو خدا كمي به فكر مردم باشيد با تورم كه نمي تونيد درست كنيد قيمت ها رو كه نمي تونيد كنترل كنيد مسكن كه ززياد نمي كيند
لااقل اين خيابون ها رو كه مي تونيد درست كنيد
بياييد تو حجاده مخصوص كرج به تهران ببينيد اين واقعا جاده ترانزيتي يه كشور پر مدعاست
بترسيد از خدا تو رو خدا
امسال رفتيم شمال يه جاده درست حسابي نديديم
جاده كلاردشت به عباس آباد به خدا جاده خاكي از اون بهتره
لعنت بر همه كساني كه از خدا و آه مردم نمي ترسند
مي دونم كه همه چيز رو پخش نمي كنيد اما حداقل يه نفرتون هم بخونه خيلي
جاده های منتهی به سرسبزترین نقاط ایران یعنی استانهای شمالی هنوز همان چهارجاده 33 سال پیش است البته کمی بهتر شده اند مثلا اتوبان تهران رشت اما جاده چالوس یا جاده هراز در حالیکه می شود با استفاده از تعداد زیادی پیمانکار سریعتر اصلاح شود کار لاک پشتی پیش می رود یا در خصوص ازادراه شمال هیچ کس پاسخگو نیست .
چون نظر آقای حمید کاملا بی ربط بود
يعني حتما لازم بود شرح مبسوطي از مسائل داخل ديسكو و سرگذشتت در آن فاحشه خانه بدهي؟!
نمي شد بدون تجربه شخصي فهميد كه در تركيه و مراكز فساد آن چه مي گذرد؟؟؟
آدم مومن به جايي كه در آن خوف گناه مي رود وارد نمي شود. (اونم از اين دست گناه)
......
اما در خصوص ترکیه موضع کاملا فرق می کند فساد و فحشا در یک کشور مسلمان البته با مدیریت لائیکها صورتی رسمی دارد نمونه بارز آن آنتالیا می باشد که حتما خبرهای زیادی از این منطقه شنیده اید .
آقا محمد دقت هم چیز خوبیه هااا
شما هم فکر بد نکن. ایرانی هایی که میرن اونجا فقط میرن از طبیعت خوبش استفاده کنن وگرنه هیچکس از 10فرسخی اینجور جاها رد نمیشه.باور کن!(نیست ما تو ایران دریا و جنگل نداریم، رو این خسابه که میرن ترکیه و تایلند!!!!!!!)
و خروج پول هم روي خوب ِقضيه است! صدها مشكل پزشكي و بهداشتي و خانوادگي و فرهنگي و دانشجويي و دانش آموزي و طايفه اي و امنيتي و ..... را اگر بتوانيم بشماريم روي بدتر قضيه است!
و متاسفانه بايد بپذيريم كه همه و همه اينها از دوري ما نسبت به اجراي احكام خداوند سرچشمه مي گيرد و بس!
بله اگر خدا ميلي را درون انسان گذاشته است ، راه يا راههايي را هم برايش نشان داده است اما بشر ِ2پا خيال مي كند هر چه به گمان خودش، خوب باشد، برايش بهتر است هرچند مخالف يا متنافر با حكم خدا باشد.....
یه تشکر ویژه از امام خمینی که لااقل هرچی باشه درآمد کشور از فحشا تامین نمیشه...روحش شاد!
کسی نگفته که مردم ترکیه همشون بی دین ایمان هستن. تنها بحثی که مطرح شد اینه که در کشوری که به قول شما اینهمه مساجدش شلوغه چرا باید فاحشه خانه اصلا وجود داشته باشه؟چرا باید این کار قانونی باشه؟ چرا باید مشروب فروشی وجو د داشته باشه؟
انتقاد ما از دولت و نظام لائیک حاکم بر این کشوره نه خود مردمش!
الف)جون اونجا همه چیز باحال تره
ب) چون تو سواحل ایران کسی نمیتونه حمام آفتاب بگیره
ج)چون قوانین اسلامی جلوی چشم چرونی و ایضا راحتی ما رو میگیره
د)چون همواره و در همه زمینه ها مرغ همسایه شتر مرغه
هـ)چون اونجا آدم یه جورایی میشه
و)ما برای دیدن اماکن تاریخی و مذهبی میریم اونجا(مخصوصا اماکن زیارتی!! تایلند)
ولایت"
"قیام یاران ولایت"در شهر مقدس قم وانشاء الله ایشان تصمیم دارند با کمک
ویاری امت حزب الله در کشور این حرکت را به شهرهای دیگر کشور بکشانند
فکرنمیکنید بخاطروجود همین فاحشه خانه هاست که مساجدشون پرمیشه؟
قبل از انقلاب وضعیت مساجد ماچطور
بود؟ الان چطوره؟ آیا استقبال جوانان از مساجد در خور شان است؟
شما رو هم نمیخوان بزارن تو قبر ما
نگاه کن از عصبانیت تعداد نظرات منتشر نشده بیشتر از منتشرشدههاست!
قبلهی اینها توی ترکیه علیالخصوص قبر آتاتورکه. هرسال باید برند دور فاحشهخانههای ترکیه طواف کنندتا حاجی بشند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودکرده را تدبیر نیست. کشورهایی که از پول ایرانی را ارتزاق میکنند و تو سر ایرانی میزنند. دشمنی ایران با غرب و بویژه اسرائیل باعث خوشبختی ترکیه-عربستان-قطر-جمهوریآذربایجان و امارات و کویت شده.
اما یک نکته مهمه اینکه ما دوست داریم هم کشورمون از لحاظ اقتصادی پیشرفت کنه و هم از لحاظ فرهنگی. می شه خودرو خوب ساخت و لوازم خانگی خوبم ساخت، اما فساد هم نداشت. پیشرفت اقتصادی همراه با پیشرفت در فحشا مقبول نیست.
منم قبلا این طور فکر میکردم ولی بعد از یه سفر کوتاه نطرم عوض شد شما فکر میکنید اگه جمعش کنن دیگه جوونا نمیرن دنبالش نه عزیز من برو ببین بعضی از همین جوونای خودمون رکورددار دانلود فیلم های مبتزل هستن تو دنیا اگه شما راه چاره بهتر بلدی یادمون بده که جوونای کشورمون به خاطر همین به نا کجا آباد کشیده نشن
ایمیل برام اومد که نظر شما غیر قابل انتشار است
آیا توی این کشور...
سوال نمیشه کرد ؟ اوناهم خط قرمز دارن؟
خیلی خیلی بعد............................
خواه برخی افتخارکنند به مساجدپرشان
خواه برخی افتخارکنند به اقتصادعالی و صنعتشان
اگه طبق نظر شما توی زیر زمین دیسکو بوده و توسطح خیابونها نبوده پس این که فحشا بصورت علنی نیست یعنی حتماً باید اهلش باشی تا بتونی این جور جاها بری ولی مگر نه تو همین کشور خودمون بویژه تو تهران و شهرهای بزرگ چه تعداد زنان خیابانی داریم که آزادانه فساد را ترویج میکنند لااقل مسئولین ترک اونا را تو یک جا جمعش کردند ولی..
تو ایرانم کاباره ها و مراکز فساد زیاده، لازم نبود شما ترکیه بری که حالتم بد بشه.اینقدر ماجراهای واقعی در مورد اعتیاد وفحشا و عواقبش تو ایران دیدیم و شنیدیم که تاسف برای ممالک دیگه سهله..
ب,,,,, اقتصاد و صنعت ما کجاس که خوب خوبش (( تولید پراید تو هزار مدله)) فقط شعار میدن تسهیلات برای تولید داخلی بعد با ۳۰ یا ۴۰ درصد سود بانکی میشه بعد اسمش میشه تسهیلات بابت کمک به اقتصاد و صنعت و تولید داخلی؟؟ نه عزیزم اسمش میشه کمک به جیب بانکها
ج,,,, پس شما عزیزان به جای دخالت در سیستم و قانون کشورای دیگر بگین اقتصاد و صنعت خودمونو بهتر کنن سنگ که چه عرض کنم بگین صخره جلو صنعت و کارآفرین نندازن,,,,نظراتتون که کمکی به فخشأ ترکیه نکردو نمیکنه حداقل به جای کاریکاتور و مسخره کردن دیگران لطف کنین بگین به صنعت ایران کمک کنن به خدا خدا رو بیشتر خوشش میاد تازه پشت سر ترکیه صحبت کردنم میشه غیبت حداقل غیبت نکنین وقت غیبت رو بزارین اقتصاد و صنعت مون رو پویا کنین .... ومن الله التوفیق)
من هفته پیش از ترکیه اومدم ولی همچیمن چیزی که کاباره باشه وجود نداره ولی دیسکو هست ما کلی دنبال دخترو کاباره بودیم از هرکی میپرسیدیم میگفتن نه پلیس میگیره گیر میده نه نمیشه.
تا تهش میرفتی ، واسه خودت نمیگم مردیکه . واسه خودمون که این داستان رو نصفه گذاشتیم .... من اگه بودم سر یه میز 10نفره مینشستم ...............
در ترکیه فحشا در مکانهای مشخصی هست ولی برو دانشگاهها رو ببین جلوی دبیرستانهای دخترانه رو ببین
مطالعه شمارا خواندم به نظرم بخشی از آن اغراق آمیز است
شما می توانید به دیسکو نروید و از دیگر زیباییهای دیگر ترکیه استفاده کنید
شما می توانید از تجربیات ترکیه در پیشرفت ترکیه و ایجاد امکانات رفاهی اولیه برای مردمانش استفاده کنید
اینکه دیسکوهای ترکیه چنین است و چنان است مهم است یا این اندازه عتش جوانانمان به اینجور مراکز.
اتفاقا کمی تحقیق به شما کمک میکند که بفهمید پایه اقتصاد ترکیه بر پایه کشاورزی است.
پس غور در گریبان خودمان واجب تر می نماید
شاید باور نکنید سرویس های بهداشتی هتل های اونجا لسیار زیباتر و بهداشتی تر از اماکن اقامتی شمال خودمونه. آخه چرا باید اینطوری باشه؟ چرا ما باید با این همه امکانات همچین صنعت توریسمی داشته باشیم. یادمه چند سال پیش مسافرت رفتیم شمال و پارک گلستان، هنوز چندشم میاد وقتی یاد وضعیت سرویسهای بهداشتی اش می افتم. همین امسال رفتیم تله کابین نمک آبرود. بالای کوه بوی دستشویی هاش تمام اطراف رو گرفته بود.
من با این مقاله که لایسیته ترکیه رو نقد کرده موافقم، چون اعتقادم اینه که اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی دو چیز کاملا مجزاست. اما این رو هم باید بپذیریم که اسلام دین نظافته، دین نظمه، دین شخصیت و احترامه. واقعا من از خودم خجالت میکشم وقتی دست زنوبچه ام رومیگیرم میبرم شمال. لب دریا اینقدر فیلتر سیکار و آشغال میبینم. اما تو همین ترکیه در ساحل مدیترانه اش یه فیلتر سیگار هم پیدا نمیشه.
ما باید مدیریتمون رو بزتعریف بکنیم. تا وقتی که مصداق این بیت زیر هستیم، دچار خسران و حسرت خواهیم شد:
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد.
تو ایران واسه تایلند و ترکیه سر و دست میشکنن و همه ما اگه احساسی برخورد نکنیم قبول داریم که 90 درصد این افراد بخاطر مسایل جنسی راهی این دو کشور میشن.
از سریالهای ترکی هم میشه فهمید که حتی خیانت در خانواده هم یک مساله کاملا عادیه براشون.
اخه همه چیزو با کل کل که نمیشه اثبات کرد.
درسته ما هم تو مملکتمون فحشا وجود داره اما فحشا در خفا اونم در مملکتی که جرم سنگینی داره خیلی متفاوت از ترکیه میتونه باشه که فحشا ازاده و بهش افتخارم میکنن.
ولی اکنون ایرانی های ساده وبیخبر را به همان راه در شهر وان سوق میدهند
یادمان باشد میل جنسی با انکار و سرکوب رفع نمیشه که بدتر میشه.
ثانیا برای از بین بردن فساد فحشای پنهان باید فرهنگ سازی ازدواج آسان صورت بگیرد ، دولتها به قانون اساسی در کمک به جوانان در بحث مسکن و شعل کمک کنند و خطرات پیش راه فحشا را در کنار ازدواج آسان در قالب فیلم و سریال و دیگر ابزارهای فرهنگی به دی و نظر جوانان برسانند