کد خبر: ۸۲۱۶۶۱
تاریخ انتشار:
حقیقت ماجرای مطلب و طرح وال استریت ژورنال چیست؟

ایرانی وابسته به قدرت های شرقی؛ واقعیت محتوای نشریه آمریکایی

بدون شک آن چه که از قول برخی رسانه‌ها و کانال‌های انقلابی نقل شد، میل و باور قلبی بسیاری از ماست، اما با واقعیت محتوای مطلب وال استریت ژورنال تناقض دارد و در آن اساسا چنین مطلب و گزاره‌ای دیده نمی‌شود.

گروه سیاسی _ سید محسن عبدالهی: طی چند روز گذشته تصویری از نشریه وال استریت ژورنال آمریکا در شبکه‌های اجتماعی ایران دست به دست شده و تحلیل‌های گوناگونی از این طرح گرافیکی توسط کانال‌های تلگرامی و اهل فن نشر پیدا کرده است. اولین واکنش نیز نسبت به تصویر مورد نظر، این بوده است که ایران چنان قدرتمند شده که دشمن درجه یک ما نیز مجبور به اعتراف گشته و انقلاب دوم در نظم نوین جهانی آغاز شده و هدایت آن با جمهوری اسلامی است. تحلیلی که بیشتر میل مدیران این صفحات و کانال‌ها است و ارتباطی با متن این مطلب کذایی ندارد.

ایرانی وابسته به قدرت های شرقی؛ واقعیت محتوای نشریه آمریکایی

به گزارش بولتن نیوز، بدون شک آن چه که از قول برخی رسانه‌ها و کانال‌های انقلابی نقل شد، میل و باور قلبی بسیاری از ماست، اما با واقعیت محتوای مطلب وال استریت ژورنال تناقض دارد و در آن اساسا چنین گزاره‌ای دیده نمی‌شود. بماند که خود آن تصویر فارغ از محتوای مقاله، با ما سخن می‌گوید و با باز کردن مطلب بهتر معلوم می‌شود که آن طرح چه معنایی در خود پنهان کرده است.

نویسنده این مطلب در آغاز نوشته با یادی از روزگار خوش پیش از انقلاب اسلامی و روابط گرم و صمیمانه ایران و آمریکا و ژاندارم منطقه بودن ایران می‌گوید که با وقوع انقلاب اسلامی از هم می‌پاشد و روابط گرم به دشمنی سخت تبدیل می‌شود. همچنین به پیشینه روابط روسیه با ایران از دوران قاجار تا دوران شوروی و بعد از آن می‌پردازد و همچنین از بدبینی به چین به علت تلاش برای برقراری رابطه با حکومت پهلوی می‌گوید و نتیجه این نگاه منفی را در شعار «نه شرقی، نه غربی» می‌بیند.

اما نویسنده با هوشمندی خاص و دقت به تصویر ذهنی موجود از ایران و خاورمیانه در ذهن مخاطبان خود، ابتدا درباره اغتشاشات سال گذشته و به قول خودشان «سرکوب وحشیانه» توسط جمهوری اسلامی می‌نویسد و سپس ایران را با کشورهایی همچون عراق، یمن، افغانستان و سایر کشورهای مشابه در زمان سقوط دیکتاتوری‌ها یکی می‌کند. در واقع بدون اینکه حرف مستقیمی بزند، ایران را در سطح کشور‌هایی پایین‌تر از خود قرار می‌دهد و از قضا رهبر ایران را نیز دیکتاتوری مانند دیکتاتور‌های این کشور‌ها نمایش می‌دهد.

اما ماجرای اصلی و مرتبط با آن طرح گرافیکی از اینجا شروع می‌شود که نویسنده با توجه به این وضعیت مدعی می‌شود ایران در حال سقوط، در اتحادی استراتژیک پا روی شعار‌های خودش گذاشته و به سمت چین و روسیه رفته است تا با اتحاد این سه کشور، بتواند به بقای خود ادامه بدهد. در متن مقاله بار‌ها از حس منفی نسبت به این اتحاد سخن گفته می‌شود و توانایی آن‌ها برای مشکل سازی شرایط آمریکا و به خطر انداختن ایالات متحده را مورد هشدار قرار می‌دهد.

این مطلب همکاری‌های نظامی و رد و بدل کردن پهپاد و جنگنده با روسیه و نفت و فناوری با چین را از جمله مهم‌ترین نشانه‌های اتحاد این سه کشور عنوان کرده است. از سوی دیگر حمایت دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل را ابزاری برای ایران می‌داند که می‌تواند با بهره گیری از آن، به بمب هسته‌ای دسترسی پیدا کند و از طریق سازمان ملل نیز امکان اینکه مانع آن‌ بشوند، وجود نداشته باشد.

مهم‌ترین ابزار فشار آمریکا بر این اتحاد و طبق مقاله وال استریت ژورنال، تحریم و فشار اقتصادی است. از همین روی هم هست که چینی‌ها و روس‌ها از تعمیق روابط اقتصادی با ایران واهمه دارند و سعی می‌کنند که چندان در ایران سرمایه گذاری نکنند. به همین دلیل طبق ادعای نویسنده نشریه آمریکایی این اتحاد عمق ندارد و برای دستیابی به منافع کوتاه مدت شکل گرفته و اساسا قرار نیست که ادامه پیدا بکند و بار‌ها با آوردن مثال‌هایی تلاش می‌کند نشان دهد که چین و روسیه پایبند به تعهدات خود نیستند.

با کنار هم قرار دادن این گزاره‌ها تلاش می‌شود که ایران را یک کشور وابسته به این دو قدرت نشان دهد و در آخر مقاله اذعان می‌کند که حکومت ایران تا چند ماه پیش در حال سقوط بود، اما امروز با اتحادی که رخ داده، برای مدتی نامشخص فعلا سرپا خواهد ماند. البته بر سر همین عبارت «مدتی نامشخص» مباحثی درگرفت که با توجه به همان اشاره پیشین به کوتاه مدت بودن این اتحاد، احتمالا منظور این است که تا زمان حمایت چین و روسیه ،جمهوری اسلامی می‌تواند به حیات خود ادامه بدهد وگرنه اوضاع برایش بهم خواهد ریخت.

البته که درباره نظم نوین جهانی در متن هم اشاره می‌شود که این سه کشور در تلاش هستند تا با آمریکا مقابله کنند، اما با زاویه دید یک آمریکایی که باید توجه مخاطب را جلب کند، حتی این اتحاد را نیز رقیبی سخت برای ایالات متحده نمی‌داند. به هر حال شاید عده‌ای بگویند که ایران آن‌قدر در نظر ایشان قوی هست که دو قدرت جهانی با آن متحد شوند. این امر درست است، اما در متن این مقاله بیش از تاکید بر قدرت ایران و میل و منفعت هر سه طرف، بیشتر بر وابستگی ایران تاکید شده است.

تصویری که مورد استفاده قرار گرفته، همین امر را تایید می‌کند. در انتهای پله‌هایی که رو به پایین است، رهبر ایران در وضعیتی به لحاظ جسمانی است که به تنهایی امکان ایستادن و قدم برداشتن ندارد و کمک‌های پوتین و پینگ است که او را در این سیر نزولی سرپا نگه داشته است و اگر حمایت آن‌ها نباشد، عاقبت خوبی برای جمهوری اسلامی قابل تصور نخواهد بود.

حال سوال این است که با توجه به معنا و مفهوم تصویر کذایی، چگونه برخی دوستان ما در صفحات و کانال‌های انقلابی تفسیر‌هایی غیرواقعی به مخاطب تحویل داده‌اند؟! آیا این انصاف است که به بهانه ناآگاه بودن مردم و عدم دسترسی ایشان به مقاله اصلی، دروغ به مخاطب ارائه کنیم؟! این رویه اصلا حرفه‌ای نیست و اعتماد مخاطب را از رسانه‌های انقلابی سلب خواهد کرد. نمونه‌های زیادی هم طی چند وقت اخیر بوده‌اند که با تحقیقی مناسب، امکان رفع آن‌ها وجود داشت، اما همین کار ساده نیز صورت نگرفت تا هر متن بی معنا و مفهومی را تحت عنوان تحلیل و خبر شاهد باشیم.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین