کد خبر: ۸۱۴۸۴۴
تاریخ انتشار:

جنجال بالون چینی؛ آمریکا رهبر ارکسترِ هراس‌افکنی و تئوری توطئه

سیاستمداران و رسانه‌های آمریکایی طی چند روز اخیر با آب و تاب دادن به یک «هراس جمعی» درباره آنچه «بالون جاسوسی چینی» توصیف کرده‌اند، به شدت برآشفته‌اند؛ سازوکاری نمایشی که دیگر کار نمی‌کند!
جنجال بالون چینی؛ آمریکا رهبر ارکسترِ هراس‌افکنی و تئوری توطئه

به گزارش بولتن نیوز به نقل از  مهر، اسپوتینک در گزارشی با عنوان «تشنج بالونی آمریکا؛ سازوکاری شکست‌خورده» نوشت: این بالون که برای اهداف علمی و عمدتاً هواشناسی استفاده شده، پس از عبور اتفاقی از حریم هوایی آمریکا، با دستور جو بایدن، رئیس جمهور این کشور در ساحل کارولینیای جنوبی سرنگون شد؛ آن هم با یک فروند جنگنده اف ۲۲ و این در حالی بود که دولت بایدن پیش‌تر تاکید داشت که چنین کاری لزومی ندارد!

قرار دادن برچسب «جاسوسی» در کنار نام این بالون، ساخته ذهنی مقامات آمریکا بود که خبرنگاران این کشور هم به آن بال و پر دادند و به هیچ عنوان بر شواهد تجربی حقیقی مبتنی نبود. با این حال، این فرضیه، موفق شد خود را به عنوان یک ادراک متعارف معرفی کرده و بار دیگر قدرت آمریکا در دستکاری بی‌درنگ روند فکری جهان با هدف لکه‌دار کردن اعتبار چین را به نمایش بگذارد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا هم برای طبیعی‌تر جلوه دادن اوضاع، به عنوان حرکتی اعتراضی سفر قریب‌الوقوع خود به پکن را لغو کرد؛ یک برنامه‌ریزی به ظاهر بی‌نقص!

«روایت بالون جاسوسی»، ارکستر سیاسی بود که آمریکا به طور هدفمند برای مسلح‌سازی با سلاح «ترس»، «توهم» و «هراس جمعی» و با هدف بنیادی‌تری تحت عنوان «بی‌اعتبار کردن چین»، آن را رهبری کرد. سیاست‌های آمریکا هم در خانه و هم خارج از خانه، تحت تاثیر «تسلیح مخفیانه با سلاح داستان‌سرایی» بوده و این نمایش را با نهایت خصم و هیجانی بی‌سابقه در سراسر جهان پیاده می‌کند.

در این مسیر، سیاستمداران و چهره‌های شناخته‌شده آمریکا در هر دو سوی ماجرا، بلادرنگ چهره یکدیگر را با اتهامات رسواکننده و غلوشده، لکه دار کرده و در عین حال هم «ترس، توهم و تئورهای پنهان توطئه» را تهییج می‌کنند!

یک نمونه از سازوکار این فرآیند تهمت و تخریب را مرور کنیم؛ دمکرات‌ها، دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا را به همدستی با روسیه متهم کرده و جمهوری‌خواهان هم به ادعاهای تقلب در انتخابات ۲۰۲۱ بال و پر دادند. نکته برجسته درباره این رفتار این است که در هر حادثه، به ندرت مدرکی دال بر درست بودن ادعاهای طرفین وجود دارد و با این حال، اسنتباط حزب متبوع هر کدام از چهره‌های به ظاهر قربانی‌شده، به «درک و خط فکری متعارف» آن حزب بدل می‌شود.

علاوه بر این، آنچه سازوکار هدفمند مذکور ثابت کرده، حاکی از آن است که در دهه‌های اخیر، قطبی شدن و دودستگی سیاسی در آمریکا، رو به وخامت گذاشته است. ایالات متحده آمریکا به شدت دوقطبی شده و در نتیجه، وسعت کشمکش سیاسیِ «نمایشی» در آن افزایش یافته است.

با این حال، این مسلح‌سازی با سلاح ترس و توهم، ورای سیاست داخلی، مدت‌هاست که به یک خصیصه دیرپا در سیاست خارجی آمریکا بدل شده و در آن ریشه دوانده است، با این تفاوت که در سیاست برون‌مرزی واشنگتن کمتر جلوه‌گر می‌شود زیرا روابط خارجی به اجماع نخبگان سیاسی وابسته بوده و از طریق رسانه بارها و بارها بازنشر می‌شود.

واشنگتن به طور عامدانه به هراس و توهم دامن می‌زند تا از این طریق برای اهداف و مقاصد سیاست خارجی خود، یار و هم‌پیمان جمع کند و مردم آمریکا به عنوان اکثریت، به پیروی از این «خط فکری دستکاری‌شده» تمایل دارند. در این خط فکری معمولاً یک کشور یا ایدئولوژی به عنوان یک «تهدید حیاتی» علیه امنیت و ارزش‌های آمریکا مطرح می‌شود و همچنان هم هیچ مدرکی برای اثبات این توهم وجود ندارد!

شاید اصطلاح «مک‌کارتیسم/McCarthyism» به ذهن خطور کند اما بالون چینی یکی از آشکارترین نمونه این هراس‌افکنی‌ها، است. (مک‌کارتیسم اصطلاحی است برای اشاره به فعالیت‌های ضدکمونیستی سناتور جوزف مک‌کارتی در آغاز جنگ سرد، که موجب شد موجی از عوام‌فریبی، سانسور، فهرست‌های سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگری‌ها و دادگاه‌های نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه ۱۹۵۰ آمریکا را دربرگیرد. بسیاری از افراد به ویژه روشنفکران، به اتهام کمونیست بودن شغل خود را از دست دادند و به طرق مختلف آزار و اذیت شدند. مک‌کارتیسم هم چنین دوران سیاهی را برای هالیوود رقم زد و کارگردانان زیادی را به بهانه کمونیست بودن تحت تعقیب قرار داد.)

آمریکا چین را یک «دشمن» معرفی و در نتیجه، درباره تمام اتفاقات مرتبط با چین در آمریکا، توهم جمعی را نهادینه و از این توهم به عنوان بخشی از جنگ اقتصادی آمریکا علیه پکن استفاده می‌کند. برای مثال، به تازگی یک اندیشکده در گزارشی مدعی شد که چینی‌ها، یخچال‌ها و سایر لوازم خانگی می‌سازند که در آن تجهیزات «جاسوسی» تعبیه شده است! در این ادعاها عموماً از منطق به شدت غیرقابل اعتمادی موسوم به «مغلطه» استفاده می‌شود؛ «مقصر بودن صرفاً به‌دلیل وابستگی یا نسبت داشتن به یک شخص یا جریان!» بر این اساس، تمام اقدامات چین جاسوسی است پس تولیدکنندگان لوازم خانگی این کشور هم جاسوس هستند! این همان منطقِ «بی‌منطقی» است که واشنگتن از آن برای اعمال تحریم‌های غیرقانونی علیه کشورها استفاده کرده و آن را «حمایت‌گرایی آمریکایی» می‌نامد!

با این حال، «داستان بالون جاسوسی» تنها محصول انتخاب‌های سیاست خارجی آمریکا نیست بلکه فرآورده‌ای فرعی و خطرناک از دوقطبی شدن فزاینده داخلی است که به بی‌ثباتی هر چه بیشتر در سیاست خارجی می‌انجامد. به عبارت دیگر، مسمومیت صحنه سیاست داخلی آمریکا، مانع از آن می‌شود که دولت این کشور رویکردی عمل‌گرایانه، باثبات و معقول در قبال چین اتخاذ کند زیرا «حکم» بر این است که اتخاذ چنین رویکردی «سخت به نظر برسد!» و در نتیجه تصمیم‌گیری‌های کاخ سفید اساساً بی‌منطق است.

به محض انتشار اخبار بالون، سیاستمداران آمریکایی، هراس جمعی همیشگی را آب و تاب داده و در نتیجه دولت هیچ گزینه و انتخابی نداشت جز رویکرد «سخت» و این یعنی کنار گذاشتن دیپلماسی، لغو سفر بلینکن و سرنگون کردن بالون.

محصول این رویکرد خلاف آنچه بلینکن به اصطلاح «گارد ریل» خوانده، این است که آمریکا تحت فشار سیاسی داخلی، روابط دوجانبه با چین را بی‌ثبات ساخته و دقیقاً به همین دلیل است که تمام تعاملاتی که واشنگتن پیگیر برقراری آن با چین است، هرگز هیچ تاثیر عملی نداشته و ملاقات‌های دیپلماتیک بین دو کشور معمولاً با تحریم‌های قابل پیش‌بینی همراه می‌شود.

به طور کلی باید گفت که مسموم بودن سیاست داخلی آمریکا، نیروی محرکه‌ای بی‌ثبات‌کننده و خطرناک بوده و آمریکا در رویکردی متوهمانه، خصمانه و سازش‌ناپذیر درباره چین محصور شده و دولت جو بایدن، هیچ راهی برای گریز از آن ندارد.

این رویکرد شاهدی است بر اینکه ژست دمکراسی آمریکا، آمیخته با نمایش‌های هراس‌افکنی، دروغ‌پراکنی و تاکتیک‌های تهمت و افترا، ذاتاً ساختاری خطرناک و بی‌ثبات بوده و این کشور مشکلات و توهمات خود را به تمام جهان صادر می‌کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین