من عطا صمدی فرزند محمد باقر، متولد ۱۳۴۳سنندج هستم. پدرم در سال۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ در محله حاجی آباد رئیس برق بود. او با نصب کنتور برق مجانی دها انسان بی بضاعت را با بردن روشنایی به خانه های فقیرانه شان شادمان نمود ودر مسائل و اختلاف خانوادگی و دەها موارد از این قبیل در رفع مشکلات مردم همکاری وکمک می کرد. آری من را چنین انسانی بزرگ کرد.
بعد
از فروپاشی رژیم شاه در ایران، با وجود سن کم در دشوارترین شرایط و با انجام کارهای
سخت شرافت مندانه زندگی کردم، آنگونه که با گذشت این همه سال از آن دوران با
سربلند یاد می کنم.
در
زمان انقلاب من نیز مثل هم قطاران خود، همچون زن و مرد محله مان در "حاجی
آباد" در هر کاری که از دستم بر می آمد برای کمک به آزادی و انقلاب دریغ نمی
کردم. ده ها انقلابی چون رفیق جانباخته و فعال کارگری "جمال چراغ ویسی"
و ده ها رفیق دیگر که زندگی شان راه به خاطر رهایی انسان ها فدا کردند هنوز مشعل
راه من است.
بعد
از انقلاب، با فرمان کاک فواد (رهبر کمونیست مردم کرد در کردستان ایران) من هم به مردم
مریوان و سنندج که اقدام به کوچ تاریخی زده
بوند پیوستم. روزی تصمیم گرفتم که پیشمرگ کۆمەڵە شوم. به همین خاطر به رفقای
کۆمەڵە که در آبادی آفراسیاب بودن پیوستم. بعد از چند ساعت گفت و گو با زنده یاد کاک
ایوب نبوی قرار شد که من وارد آموزشگاه سیاسی نظامی کۆمەڵە بشوم.
پسر
عمویم، کاک خالد، که موضوع را شنیده بود خودش را به من رساند. با دلایل و راهنمائی
هایی من را قانع کرد که به شهر برگردم. من هم که حرف های او برایم قابل قبول بود به
سنندج برگشتم. زندگی را با کارگری و
آبرومندانه ادامه دادم که در همین حال ستم و نابرابری را بیشتر احساس کرده و از
وضع موجود روز به روز ناراضی تر میشدم. بدنبال راهی برای تغیر وضع موجود بودم که به
این نتیجه رسیدم که ایران را ترک کرده و در کشور آلمان پناهنده شوم.
از
ابتدای ورودم، در سال ۲۰۰۱، فعالیت سیاسی با تشکیلات "سازمان کردستانی حزب
کمونیست ایران"- کۆمەڵە در المان را ادامه دادم. اما بدون هیچ توضیح و یا ابلاغ
قبلی، با اتهامی سنگین و ناخوشایند برای هر مبارزی، با ارسال نامه ای اخراج شدم. از
آنجا که این عمل برایم بسیار عجیب و سنگین بود، تلاش کردم تا از پشت پرده این قضایا
سر در بیاورم. نتیجه حاصله آن بود که یکی از هواداران این حزب با دادن اطلاعات غلط
باعث اخراج من از کومله شده بود.
بارها
با رهبران کنونی از جمله ابراهیم علیزاده، صلاح مازوجی و حسن رحمان پناه در این
رابطه حرف زدم و توضیحات کافی را برای برطرف کردن این سوء تفاهم دادم اما تا بحال
شاهد هیچ اقدامی از سوی آنها نبوده ام.
این مشکل به حیثیت بنده لطمه شدید وارد کرده و از لحاظ روحی باعث آزارم شده است. بنده از طریق این نامه سرگشاده بار دیگر خواهان حق خود هستم که در چند بند زیر خلاصه شده است:
1-
با فردی که در نتیجه این اتهام از لحاظ سیاسی و حیثیتی به بنده لطمه وارد کرده
چنانچه عضو یا هوادار باشد برخورد جدی شود.
2- رفقای که در نوشتن متن و تصمیم به اخراج
من سهیم بودند از طرف تشکیلات مورد بازخواست قرار گرفته و در صورت کم دقتی به آنها
برخود شود.
3- نتیجه اقدامات را مثل نامه اخراجی به بنده
ابلاغ کنند.
عطا
صمدی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com