کد خبر: ۷۹۸۱۰۳
تاریخ انتشار:

گشت ارشاد نیازمند بازبینی

خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانون‌های فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوان‌ها باشید.
گشت ارشاد نیازمند بازبینی

به گزارش بولتن نیوز به نقل از پول نیوز، «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانون‌های فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوان‌ها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد. بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند، خانم‌هایی بودند که در عرف معمولی به آن‌ها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌های این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت». این جملات بخشی از بیانات رهبر انقلاب است که برای مدیریت درست ناهنجاری ها، سیاست گذاری کردند، اما مشکل اینجاست که می‌گوییم کلاه بیاورید، سر می‌آورند، می‌گوییم ارشاد کنید، می‌کشند.

فاجعه جان باختن دختر ۲۲ ساله

مهسا امینی دختر ۲۲ ساله‌ای که بنابر ادعای گشت ارشاد، بدلیل حجاب نامناسب به وسیله گشت ارشاد بازداشت و به اداره منکرات منتقل شده بود، در حالی که در این اداره منتظر رسیدگی به اتهامات و دادن تعهد بود، دچار عارضه قلبی و به بیمارستان منتقل شد، به کما رفت و جان باخت. این تمام ماجرایی بود که در مدتی کوتاه برای دختری جوان رخ داد، اما آنچه در ادامه مطرح و به آن دامن زده شد، آسیب شناسی (البته از نوع منطقی و غیر منطقی) این ماجرا و بررسی دلایل آن است. بی شک حق نداریم و نباید از کنار این ماجرا بسادگی عبور کنیم، اما قرار هم نیست عقده گشایی کنیم و بنابر کینه‌هایی که داریم، تسویه حساب سیاسی یا جناحی داشته باشیم، بلکه باید بدون حب و بغض، به تحلیل کارشناسی بپردازیم تا مانع از تکرار این قبیل حوادث شویم. باید بپذیریم که جان باختن یک دختر جوان بدین صورت نه تنها برای خانواده اش، بلکه برای دستگاه‌های مرتبط و غیر مرتبط و حتی نظام، فاجعه‌ای بزرگ است، فاجعه‌ای که ساماندهی و مدیریت آن با هر ابزار و هر نوعی، هزینه‌های زیادی به کشور و نظام تحمیل می‌کند.

واکنش‌های گسترده

وقتی که مهسا بازداشت شد، مانند بسیاری از بازداشت شدگان حجاب، امری طبیعی بود، اما از هنگامی که مهسا به بیمارستان منتقل شد، به کما رفت و جان باخت، می‌شد حدس زد که چه عواقبی بدنبال دارد. ازمخالفان حجاب و گشت ارشاد تا منتقدان منصف، بدنبال پیگیری این ماجرا بودند. بدتر از همه اینکه با دست خودمان دستاویزی به رسانه‌های آن طرف آب دادیم تا همه چیزمان را زیر سوال ببرند و البته این تازه اول راه است و باید نگران واکنش‌های حقوق بشر بین الملل، تشکل‌های جهانی، فمنیست ها، مخالفان خارج نشین، محکوم کردن‌ها و... باشیم. راهی که بی شک بدین زودی پایانی ندارد و به نظر می‌رسد خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته زهرا کاظمی یا ندا آقاسلطان دیگری ساخته و پرداخته ایم.

اقدامات تدافعی

از آنجا که در نظام جمهوری اسلامی هیچ حقی نباید تضییع شود، از همان اولین لحظاتی که مهسا امینی به بیمارستان منتقل شد، دستورات ویژه‌ای برای بررسی و رسیدگی به این ماجرا صادر شد. هیچ یک از قوای سه گانه بنای سازش را ندارند و در هر یک از قوا، کارگروهی برای رسیدگی به این مرگ مشکوک تشکیل شده و در تمامی موارد بر این تاکید شد که در صورت وجود مقصر، به شدیدترین نحو ممکن برخورد صورت خواهد گرفت. حتی رئیس جمهور با خانواده مهسا امینی تماس تلفنی گرفت و با اعلام اینکه دختر شما همچون دختر خود من است گفت که دستور دادم حادثه با دقت رسیدگی شود. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که جان تک تک شهروندان از اهمیت مساوی برخوردار است و نباید نگران پایمال شدن خون هیچ کس در هر شرایطی باشیم.

رفتار‌های غیر اخلاقی

پس از آنکه حاشیه‌های مرگ مهسا امینی بالا گرفت، عده‌ای با قصد ماله کشی و توجیه قتل این دختر جوان، به انتشار عکس‌های خصوصی مهسا پرداختند تا از یک دختر جوان که با مظلومیت جان باخته، در اذهان عمومی فردی ولنگار ترسیم کنند و سعی کردند آبروی او را نیز به بازی بگیرند. این در حالی است که هیچ یک از دیدگاه‌های شرع، با چنین رویکردی موافقت ندارد و آیات و روایات بسیاری بر حفظ آبروی انسان‌ها تاکید دارد. اینکه دختر ۲۲ ساله‌ای در بهترین سال‌های عمر، جان خود را از دست بدهد و برای کمرنگ کردن این حادثه، آبروی او را نیز با وارد کردن اتهامات و ورود به حریم شخصی و خانوادگی او به بازی بگیرند، نه تنها بی اخلاقی، بلکه غیر انسانی و غیر شرعی است.

زیر سوال بردن سلامت

از رویکرد‌های دیگری که باعث شده حساسیت نسبت به این فاجعه بیشتر شود، زیر سوال بردن سلامت مهسا امینی بود، اقدامی که نه تنها توجیه پذیر نیست، بلکه بار این فاجعه را سنگین‌تر می‌کند. این یک واقعیت مهم و جدی است که اگر مهسا امینی مشکل قلبی داشته یا از بیماری‌هایی رنج می‌برده، حق نداشتیم او را با فشار‌های شدید روحی و جسمی که هنگام بازداشت و انتقال او به اداره منکرات صورت گرفته، روبرو کنیم.‌ای کاش پرده از بیماری‌های جسمی او برداشته نمی‌شد، زیرا هرگونه برخورد تهدیدآمیز با افرادی که از بیماری خاصی رنج می‌برند، مصداق مقابله و تهدید جانی او محسوب می‌شود. اگر بیماری مهسا بدین اندازه جدی بوده که هر لحظه امکان مرگ وی می‌رفته، حق نداشتیم چنین برخورد‌هایی با او داشته باشیم.

لزوم مقصر شناسی

به هر حال اکنون این فاجعه انسانی رخ داده و باید مقصران این ماجرا شناسایی و با آنان برخورد شود. اما نکته مهم این است که در مسائل حقوقی با دو بحث آمر و مجرم رو به رو هستیم. به عنوان مثال فردی یک فرد دیگر را برای قتل شخص ثالثی اجیر می‌کند، پس از ارتکاب جرم، قاتل سهم مجازات خود را دارد، اما نمی‌توان و نباید نقش آمر را نادیده گرفت و در بسیاری از موارد جرم آمر با قاتل همسان و همپایه است. در بحث گشت ارشاد نیز چنین مصداقی قابل بررسی است و کسی که به گشت ارشاد دستور داده نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت بهتر نخست باید به این سوال پاسخ داده شود که آمران گشت ارشاد چه کسانی هستند و سپس به دنبال مجرمان در گشت ارشاد رفت.

چالش ضعف آموزش

موضوع مهمی که در تیم‌های گشت ارشاد به وضوح مشاهده می‌شود، نبود آموزش برای اجرای سیاست گذاری‌ها در مقابله با بدحجابی یا مواردی از این دست است. اگر بپذیریم که عده بسیاری در قالب بدحجابی اقدام به کج تابی و لجبازی می‌کنند، باید این را بپذیریم که برای هدایت این افراد، به نیرو‌های نظامی و انتظامی مسلح نیاز نداریم، بلکه باید افرادی از جنس جامعه شناس و روانشناس در گشت ارشاد حضور داشته باشند. اینکه دائم نیرو‌های نظامی و انتظامی را آنهم بدون دادن آموزش‌های لازم به خیابان‌ها بفرستیم، مصداق جنگ افروزی و ایجاد مقابله تقابل است. باید بپذیریم فردی که مامور انتظامی است، اسلحه و دستبند به کمر دارد و باتوم و گاز اشک آور به او می‌دهند، چنین ماموری با هر فردی رو به رو شود، این ذهنیت را تداعی می‌کند که قرار است به مقابله با یک قاتل فراری، یک سارق حرفه ای، کیف قاب، قاچاقچی یا دیگر مجرمان جرایم مشهود برود، بنابراین ماهیت کار اشتباه است و نباید نیروی انتظامی را درگیر گشت ارشاد کنیم.

مقابله مردم با حامیان مردم

بزرگترین اشتباهی که در بحث گشت ارشاد وجود دارد، سپردن امور فرهنگی به این یگان انتظامی است. هنگامی که سارق وارد خانه میشود، به سرعت با نیروی انتظامی تماس میگیریم، اگر کیف مان را بقاپند، به ۱۱۰ زنگ میزنیم، اگر با قمه به سوی ما حمله کنند، به سراغ پلیس میرویم، اگر عکس هایمان را در فضای مجازی منتشر کنند یا کلاهبرداری صورت بگیرد با پلیس فتا تماس میگیریم و خلاصه آن که به فرزندانمان می‌گوییم، اگر گم شدی، به سراغ پلیس برو، اما هنگامی که گشت ارشاد را تعریف می‌کنیم و این گشت ارشاد را با آرم پلیس در خیابان‌ها مستقر می‌کنیم که رفتار‌های سوال برانگیزی صورت می‌گیرد، نسبت به این یگان انتظامی حامی مردم حساسیت منفی ایجاد می‌کنیم و تخم کینه و بی اعتمادی به فراجا را در بین مردم می‌کاریم و باعث می‌شویم مردمی که باید در سخت‌ترین شرایط به پلیس پناه ببرند، نگاه منفی به این یگان انتظامی حامی مردم پیدا کنند.

گشت ارشاد نیازمند تجدید نظر

جدا از همه حاشیه سازی‌های مغرضانه، جان باختن مهسا امینی تبعات بسیار بدی در جامعه بر جای گذاشته و همچنان خواهد گذاشت، اما باید این را بدانیم که گشت ارشاد و رفتار‌های مقابله با مردم، نیازمند بررسی‌های همه جانبه والبته تجدید نظر است. به جای آنکه گشت ارشاد را به دست پلیس بدهیم، میتوان نهاد‌هایی را که بدون بازدهی ملموس و تاثیرگذار، از بیت المال ارتزاق می‌کنند، مسئول چنین برنامه‌هایی کنیم. چرا گشت ارشاد را به دست ستاد امر به معروف و نهی از منکر ندهیم یا چرا سازمان تبلیغات اسلامی گشت ارشاد نداشته باشد. امروزه ده‌ها نهاد فرهنگی در این مملکت ردیف بودجه دارند و حقوق میگیرند، بدون آنکه خروجی شاخص و تاثیرگذاری داشته باشند، چرا آن‌ها از ادارات و پشت میز‌های شان بیرون نیایند و در کف خیابان، وظیفه ذاتی خود را که همان ارشاد است، انجام ندهند؟

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین