گروه سیاسی: بیان سیاسی اصلاحطلبانی چون تاجزاده بهظاهر با براندازان متفاوت است، اما اشتراکات و همپوشانیهای قابل توجهی در چشمانداز سیاسی خود دارند که موجب میشود همدیگر را به رسمیت بشناسند و در راستای پروژههای سیاسی ظاهراً متمایزشان، با هم گفتگو و در عمل همافزایی داشته باشند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مکتوبات، تلاش هردو جریان برای حفظ ایران در چارچوب نظم غربی در نظام بینالملل است.
درک هردو از توسعه برهم منطبقاست: توسعهی وابسته، آمرانه و نولیبرالی در چارچوب تقسیم کار سرمایهداری جهانی به گونهای که ایران در مقام یک کشور نیمهپیرامونی منافع بلوک سرمایهداری انحصاری را تضمین کند.
صورتبندی هردو از ساختار حکومت دینمحور است و هردو دیکتاتوری سکولار را بر دیکتاتوری تئوکراتیک مرجّح میدانند.
درک تقلیلگرایانه و صندوقمحور از دمکراسی، آن هم در دوران آشکار شدن ناکارآمدی و ریاکارانه بودن لیبرالدمکراسی و استعماری بودن پروژههای دمکراسیخواهی در جنوب جهانی.
اصلاحطلبان و براندازان در این دوره مصرّ اند که نظم امنیتی سنتی منطقهی غرب آسیا تغییری نکند و هژمونی بلوک غرب در این محدوده تضعیف نشود. آنها میدانند که نقش ایران در برهمزدن این توازن به نفع نظمی غیرغربی تا چه حدّ کلیدیست و لذا حاضرند در ممانعت از این چرخش کنار هم بایستند.
هردو جریان حامل تفکّری مستعمراتی و ضدّبومی حول تحولات و روندهای اجتماعی/سیاسی هستند. اقتصاد سیاسی هردو جریان به لحاظ طبقاتی در خدمت طبقات مسلط وابستهست و هرکدام به طریقی این اُکسیدنتالیسم را تئوریزه میکنند: یکی با اسم رمز «رابطه با دنیا» و دیگری با کُد «ارزش پاسپورت ایرانی».
خودشیفتگی، تکبّر و درک متوهمانه از جایگاه ایران در نظام بینالملل موجب شدهست که هردو جریان بلوک امپریالیستی و دولتهای استعماری احساس قرابت کنند و خود را جزئی ولو ناچیز از آن مجموعه بپندارند. هیچ طرحی از همبستگی با مردم ستمدیدهی جنوب جهانی در آراء این دو جریان وجود ندارد.
اصلاحطلبان به دلیل اجتنابناپذیر بودن خشونت در روند تغییر رژیم سیاسی، براندازی را مطلوب نمیدانند. در مقابل براندازان هم امیدوارند که براندازی با حداقلی از خشونت به انجام برسد.
امتداد منطقی این خط نهایتاً تاجزادهها را وامیدارد که عقلانیت ابزاری براندازان را درونی کنند.
جبرگرایی تاریخی اصلاحطلبان که تنها یک مسیر را برای توسعهی جوامع نیمهپیرامونی مثل ایران به رسمیت میشناسند، مکمل واپسگرایی نظاممند جریان براندازیست. اصلاحطلبان دیکتاتوری سکولار و توسعهی آمرانهی غربگرایانهی پهلوی را میستایند و به سفیدشویی براندازان مشروعیت میدهند.
از این روست که اصلاحطلب میگوید «اگر رژیم پهلوی تن به اصلاحات میداد، انقلاب۵۷ رخ نمیداد». برانداز هم میگوید «فتنهی۵۷ رخ داد چون رژیم پهلوی اصلاحپذیر نبود».
در عینحال به نظر نمیرسد که مانعی جدی برای توافق این دو بر سر فرمی گذشتهگرایانه از حکومت وجود داشته باشد.ش
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com