گروه بین الملل، پس از گذشت 7 سال از آغاز تراژدی خونبار یمن و فرو افتادن عربستان در باتلاق این جنگ یمن، شاهد یک شوک بزرگ نفتی در بازار جهانی نفت به دلیل هدف قرار گرفتن بخش بزرگی از تأسیسات نفتی آرامکو عربستان توسط یمنی ها بودیم. برای روشنتر شدن ابعاد این حملات و واکاوی تأثیرات جنگ یمن بر بازار پرتلاطم نفت جهان، علی رحمانی، خبرنگار بولتن نیوز، مصاحبهای دارد با دکتر سعید میرترابی ، متخصص نام آشنای حوزه انرژی و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی که در ادامه منتشر می شود:
بولتن نیوز: با سلام خدمت استاد گرامی، به عنوان مقدمه، از منظر شما به عنوان یک متخصص حوزه انرژی ،با گذشت 7 سال از جنگ یمن و عربستان، این جنگ چه تأثیری بر ذخایر انرژی یمن داشته است؟
میرترابی: بسم اله الرحمن الرحیم در مورد سؤال اول شما باید گفت: یمن کشوری است که در شبه جزیره العرب همسایه عربستان سعودی است و البته به لحاظ تاریخی خیلی موقعیتش در زمینه تولید و صادرات نفت با عربستان قابل مقایسه نیست. البته گمانههایی هم در این زمینه مطرح بوده از این باب که گفته میشود عربستان مانع این است که در یمن اکتشافات نفتی صورت بگیرد. البته این گزارشات قابل اتکا نیست و صرفاً برخی گزارشها در این خصوص مانند این که در یمن میدان نفتی عظیمی پیدا شده است بیشتر غیر واقعی است و بعید است که اینها خیلی واقعی باشد. ولی واقعیتی که در آمار و ارقام هست و محافل و مراکز بین المللی آن را گزارش میکنند. این گونه است که به هر حال یمن یک کشور قابل توجه در زمینه ذخایر و تولید و صادرات نفت نبوده است و از نظر آمار مراکزی مانند اوپک، شرکت BP و آژانس بین المللی انرژی که مراکز معتبری در این زمینه هستند. به طور کلی یمن کشوری است که دو نوع آمار برای آن ذکر شده این اختلاف آمار هم طبیعی است مثلاً در مورد ایران هم اختلاف آمار وجود دارد که این یک مسئله طبیعی است. ولی خوب یمن بین 3 تا 9 میلیارد بشکه ذخایر نفتی اثبات شده دارد که البته اینها برآورد است و قطعیتی ندارد. در صورت معتبر دانستن این آمار یمن رتبه بیست و نهم ذخایر اثبات شده نفتی جهان و حدود 0/2 در صد از این ذخایر نفتی را دارد. ولی همان طور که اشاره کردم گمانهها و بحثهایی در این مورد که عربستان نمیخواهد یمن به عنوان یک کشور همسایه با آن رقابت کند. بنابراین از طریق دادن رشوه به سران قبایل یمن و بیثبات کردن این کشور مانع از این بوده که فعالیتهای جدی نفتی در این کشور شکل بگیرد اینها بحثهایی است که میتوان تا حدی به آن توجه نمود ولی در هر حال آنچه یمنیها به لحاظ ذخایر نفتی دارند این است. طبیعتاً جنگ روی ذخایر تأثیر چندانی نمیگدارد و فقط از این باب که اکتشاف نفتی را متوقف میکند قابل اعتنا است از این منظر شاید این حرف درست باشد ولی به طور کلی از نظر تأثیری که جنگ روی تولید نفت و گاز یمن گذاشته است هم بسیار قابل توجه بوده است. آمار میگوید که تولید نفت یمن در سال پیش از جنگ یعنی 2014 بالغ بر 125000 بشکه بوده که البته رو به کاهش بوده و یمنیها در اوج فعالیت نفتی خود یعنی بین سالهای 2000تا 2005 بیش از 400000 بشکه نفت تولید میکردند ولی خوب بعد از آن روند کاهشی در این حوزه شروع شده که خود این مسئله میتواند نشانه این باشد که یمن آنچنان نفتی ندارد. به دلیل این که اساساً تولید نفت یمن هم خیلی دیر شروع شده که به آن اشاره خواهم کرد. این فرایند اصطلاحاً خیلی زود هم پیک شده و روند نزولی را طی کرده اینها شواهدی را به ما نشان میدهد که احتمالاً خیلی نباید انتظار داشت که در یمن نفت زیادی باشد. چرا که اگر یمن آن طور که برخی سایتها نوشتهاند میدان نفتی بزرگی داشته باشد باید معمولاً با اولین فعالیتهای اکتشافی و حتی تجهیزات نه چندان پیشرفته کشف شود و اگر هم کشف شود معمولاً میدانهای نفتی بزرگ آن قدر جذابیت دارند که میتوان روی آنها سرمایه گذاری نمود. بنابراین اینها شواهدی است که یک مقداری کفه ترازو را به این سمت سنگین میکند که یمن اساساً کشوری با ذخایر بالای نفتی و گازی به حساب نمیآید. اما باز هم ممکن است یک گمانه 20 درصدی وجود داشته باشد که اشراف و سلطه عربستان بر محیط سیاسی، اقتصادی و نخبگانی یمن که از طریق قبایل یمنی اعمال شده است باعث شده که اساساً فعالیت جدی اکتشافی در یمن صورت نگیرد و متعاقب آن نفتی در یمن پیدا نشود این احتمال را میتوان در حد 10 الی 20 درصد در نظر گرفت.
بولتن نیوز: جنگ چه تأثیری بر روی تولید و صادرات نفت یمن به عنوان طرف ضعیفتر گذاشته است؟
میرترابی: خوب طبیعتاً جنگ تولید را خیلی کم کرده و از 125000 بشکه به 60000 بشکه در سالهای پس از جنگ رسانده که البته بسیار بسیار با نوسان این اتفاق افتاده یعنی ما تولید 15000 بشکه و 80000 بشکه در روز هم داشتهایم. یک مقدار زیادی به دلیل شرایط جنگی، فساد یا نبود دولت مستقر و نظارت در آنجا گفته میشود که فعالیت نفتی به شکل غیررسمی، قاچاق و غارتگرانه هم بوده است. جالب اینجا است که یمن در دهه 1990م تأسیسات LNG هم درست کرده بوده که کارش این است که گاز را از طریق سرد کردن و فشرده نمودن گاز طبیعی آن را مایع میکند. طبق گزارشات جنگ تولید LNG را تا حد زیادی متوقف کرده که آن یک رقم نسبتاً بالایی یعنی 6 میلیون تن در سال صادراتش بوده است ولی به هر حال اگر بگوییم متوسط مصرفی که برای داخل یمن در نظر گرفتهاند حدوداً 60000 بشکه بوده یمنیها در این سالها هر چه بالاتر از 60000 بشکه تولید کردند میتوان به حساب صادرات گذاشت. البته چون بحث قاچاق و درگیری هم مطرح است ممکن است حتی اگر 20000 بشکه هم تولید شده باشد آن را صادر گرده باشند. چون اینها مناطق محل نزاع و درگیری هم بوده خیلی نمیشود یک چارچوب منطقی برای آن مطرح نمود. به هر حال گزارشها مبنی بر این است که تولید پس از جنگ خیلی نوساندار بوده و به بالاتر از 80 تا 88000 بشکه نرسیده که میتوان گفت: به طور متوسط چیزی حدود 40 درصد کمتر از زمان صلح تولید نموده است. البته به شکل بسیار نوساندار چین هم در این شرایط مشتری دائم نفت یمن بوده است. گفته میشود استرالیا، تایلند، ایتالیا و امارات هم گاه گاهی نفت این کشور را در این شرایط خریدهاند. البته در مورد این که خود یمن از نظر تولید نفت چه سوابقی داشته طبق اطلاعات من اولین بار یک شرکت آمریکایی نفت را به سال 1984م در جنوب یمن و در مأرب کشف کرده است. هنوز هم مهمترین منطقه نفت خیز یمن مأرب هست که در سال 1995م تولید نفت آن شروع شده است و حدود 70000 بشکه نفت تولید مینموده است. یک کنسرسیوم بین المللی هم از یمنLNG با ظرفیت6/7 میلیون بشکه در روز صادر میکرده است. یمن یک میدان نفتی به نام مسیله هم دارد که گفته می شود تقریباً 80 درصد ذخایر نفت یمن هم در اینجا قرار دارد. این مناطق عموماً در کنترل نیروهای منصور هادی قرار داردکه از طرف عربستان حمایت میشوند و حوثیها مگر در چند ماه اخیر که به مأرب نزدیک شدهاند مناطق فوق دسترسی نداشتهاند. اگر حوثیها بتوانند موقعیت خود را در مأرب تحکیم کنند میتوانند یکی از نقاط کلیدی و نفتخیز را در جنگ یمن به تصرف خود درآورند. زیرا منبع اصلی نفت یمن در این منطقه قرار دارند. میدانید که تولید نفت یک طرف مسئله است و صادرات آن بحثی دیگر و طبیعتاً نفتی که در آنجا تولید می شود باید از طریق استانهای ساحلی مانند حضر موت و... صادر شود اگر حوثیها به این امکانات به شکل تثبیت یافتهای دست پیدا کنند و بتوانند نفت یمن را صادر کنند خوب این مسئله میتواند به حوثیها در تحولات جنگ یمن یک موقعیت برتری بدهد. بنابراین جنگی که شروع شد مجموعاً بر صادرات نفت یمن آثار منفی شدیدی گذاشت. با توجه به این که یمن جزو فقیرترین کشورهای جهان و فقیرترین کشور عربی است و 90 درصد درآمد این کشور از محل صادرات محصولات نفت و گاز تأمین میشد. مشخص است وقتی جنگ به راه افتاده مردم یمن از این درآمد محروم شدهاند و این مسئله مشکلات عدیده دیگری به همراه آورده است.
بولتن نیوز: اثرات جنگ یمن بر صادرات انرژی در عربستان سعودی را چطور ارزیابی میکنید؟
میرترابی: در این خصوص باید بگویم خوب طبیعتاً عربستان تصور نمیکرد که جنگ یمن به بحرانی دستوپا گیر و عملاً به یک باتلاق برای خودش تبدیل شود آن طور که معروف است قدرتها از تاریخ درس نمیگیرند. همان طور که میدانید مصریها هم یک بار و در زمان ناصر در یمن مداخله نظامی کردند و نیروهای مصری با هزینه های زیاد در آنجا زمینگیر شدند. جالب این است که عربستان در آن زمان مخالف حضور نظامی مصر در یمن بود و یکی از دلایل بروز شکاف بین جمال عبدالناصر و پادشاه سعودی در آن زمان این مسئله بود که ناصر با یک ظاهر سازی و توافق صوری با عربستان سعودی و... از یمن خارج شد. این نشان میدهد که یمن مانند افغانستان جایی نیست که قدرتهای بزرگ بتوانند در آنجا دستاوردی داشته باشند. این کشورهای بی نوا چیزی ندارند این مسئله هم که از این نوع مداخلات درس گرفته نمیشود جای بسی تعجب است ولی در هر حال این جنگ برای عربستان هزینه های بسیاری هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ اعتبار و پرستیژ بینالمللی و هم از نظر موقعیت این کشور در بازار نفت داشت. چند مورد را میتوان با آمار مطرح کرد یکی گزارشی است که مجله تایمز داده است. طبق این گزارش هزینه جنگ یمن برای عربستان 72 میلیارد دلار در سال بوده است. که البته برآورد جدیدتر هفتهای 1 میلیارد دلار است دلیل این هم آن است که جنگ بیشتر شامل حملات هوایی میشود و تجهیزات، امکانات و موشکهای حملات هوایی بسیار پر هزینه است. حتی خلبانهای اجارهای اینها هر کدام کلی پول دریافت میکنند که عملیاتی را انجام دهند. متأسفانه آمار هم میگوید که عربستان بیش 24000 حمله هوایی به یمن انجام داده است. بنابراین عربستان سعی دارد تا جنگ را بیشتر هوایی اداره کند و این جنگ برای عربستان بسیار پر هزینه است. از لحاظ مالی ذخایر عربستان پیش از جنگ 730 میلیارد دلار بوده اما الان زیر 500 میلیارد دلار است. البته شاید این آمار شاید خیلی دقیق نباشد اما میزان ذخایر مالی عربستان را به صورت تقریبی نشان میدهد. از طرفی جنگ هزینههای دولت را افزایش داده و دولت عربستان مجبور شده تا حدودی هزینههای رفاهی را کم کند که میتواند نارضایتیهایی را به دنبال داشته باشد به علاوه عربستان در سال 2021م با 250 میلیارد دلار کسر بودجه مواجه بود. البته کرونا هم این رقم را تشدید کرده اما رقم 250 میلیارد دلار کسری برای عربستان بسیار زیاد است و این نشان میدهد که این جنگ برای عربستان یک فاجعه است. در حوزه امنیت و ثبات سرمایهگذاری از آنجایی که جنگ و بی ثباتی در همه جا مخل توسعه و سرمایهگذاری است به ویژه تحولات اخیر و حملات گسترده پهبادی حوثیها بر ضد عربستان این معضل بیثباتی در عربستان را شدت بخشیده است و این مسئله امنیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی را تضعیف نموده است. گزارشها نیز حاکی از این است که عربستان از سال2020م روند کاهشی شدیدی را در مو.رد سرمایه گذاری خارجی تجربه میکند و پروژه های بزرگی که داشته مثل فروش سهام آرامکو و تزریق پول آن در طرحهای بلند پروازانه و بازه زمانی این طرح را آقای محمد بن سلمان تا سال 2030م اعلام کرده است. همان زمانی که این موضوع مطرح شد و مقدمات قیمتگذاری سهام آرامکو که مطرح بود عربستان قصد داشت با فروش سهام آرامکو طرح نئوم را برپا کند که 500 میلیارد دلار پول میخواست ولی پروژه 2030 م 2 تریلیون دلار در هنگام طرحریزی عربستان برای فروش سهام آرامکو حوثیها حملات سنگینی به آرامکو کردند. و اساساً این طرح زیر سؤال رفت. خسارت این مسئله قابل مقایسه نیست و در آن زمان دولت ترامپ حمایت چندانی از دولت عربستان نکرد. این نقطه عطفی بود که باعث شد عربستان امروز کمی از سیاستهای آمریکا فاصله بگیرد و تا حدی به چین نزدیکتر میشود. به طور کلی این جنگ خسارت مالی سنگینی را متوجه عربستان کرده است. و پرستیژ سیاسی عربستان را پایین آورده است. هر چند شاید پوشش رسانهای درستی داده نشود ولی گزارشهای زیادی توسط مراکز تحقیقاتی غربی در این خصوص منتشر میشود. مثلاً مؤسسه اکسفام گزارش کرده که 60 درصد کودکان یمی به نوعی در خلال این جنگ دچار معلولیت شدهاند. اینها تا حدی ابعاد این فاجعه انسانی رو پوشش دادهاند اما به دلیل سیطره منافع غرب در این رمینه و روابط خوب آن با عربستان سعودی قضیه خیلی برجسته نشده است. ما باید این واقعیت را بپذیریم که اکنون آمریکا حمایت خود از اقدامات عربستان را کاهش داده است و حتی به دنبال این است که حوثیها را به رسمیت بشناسد و حالا وقتی آمریکا از عربستان میخواهد که تولید نفت خود را افزایش دهد عربستان برای امریکا شرط میگذارد که تو باید حوثیها را دوباره تروریست اعلام کنی و از من حمایت بیشتری در این جنگ بکنی. این مسئله نشان از فشار فزاینده هزینههای جنگ بر دوش عربستان دارد. فراتر از بحثهای اقتصادی بحثهای مالی، زیر ساختی و امنیت سرمایهگذاری نیز مطرح است که اینها همه هزینههای سنگینی را به عربستان تحمیل کرده و واقعاً چشم انداز روشنی برای اتمام این جنگ وجود ندارد. به نظر من ایران مسئولیت دارد در راستای کاهش آلام مردم یمن بکوشد و حتی یک روز هم که شده باید کمک کند تا یک روز زودتر این جنگ پایان بپذیرد این که علاقمند باشیم که که عربستان در باتلاق یمن گرفتار بماند هم انسانی نیست به این دلیل که ما مسئولیت انسانی داریم و باید کمک کنیم تا با در نظر گرفتن یکسری ملاحظات این مسئله حل شود. بنابراین در مجموع این مسئله روی اعتبار عربستان حتی در برابر طرفهای غربی تأثیر منفی گذاشته است. البته پس از شروع بحران اوکراین برخی معتقدند این بحران نوعی پیشکش به عربستان بوده برای این که الان طرفهای غربی از عربستان میخواهند با افزایش تولید نفت به کاهش قیمت نفت کمک کند. با این حساب عربستان نیز میتواند شروط خود را در خصوص بحران یمن برای غرب بیان کند. به هر حال باز هم ممکن است منافع قدرتهای بزرگ دوباره موجب متضرر شدن مردم مظلوم یمن شود.
بولتن نیوز: میتوانم بپرسم که نظر شما در مورد شوکهای نفتی که به دلیل حملات گسترده انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو اتفاق میافتد چیست؟
میرترابی: ذخایر نفتی عربستان که همان حدود 260 میلیارد بشکه هست اما صادراتش هم مدتی به دلیل حمله پهبادی بزرگ انصار الله در سال 2018م تعلیق شد. اما الان آن را از سر گرفته است یک واقعیت را هم باید در نظر گرفت و آن این است که تأسیسات نفتی بسیار دربرابر حملات بسیار آسیب پذیر هستند. ولی توانمندیها و اهتمامی که غربیها و سعودیها برای بازگشت سریع عربستان به بازار نفت دارند که آن هم به خاطر منافعی است که دارند. اینها باعث میشود که تولید نفت عربستان به طور بسیار جدی کاهش پیدا نکند. تلقی من این است که این نوع حملات بیشتر آثار روانی روی بازار نفت میگذارد تا این که آثار واقعی بر بازار بگذارد. البته آثار روانی در نوع خودش بسیار مهم است اما ما باید یک تفکیکی بین اینها انجام دهیم. من تصورم این است که نهایتاً میتوان گفت حملات حوثیها توانستهاند اختلالهای بسیار جدی در فرایند صادرات و تولید نفت و فرآوردههای نفتی عربستان ایجاد کند و حتی توزیع نفت را در درون این کشور با مشکل مواجه کند. بر اساس آنچه که فعلاً دیده میشود اینها در حد اختلال است. و البته خوب این هم یکی از هزینههای سنگینی است که عربستان میدهد. اما این که ما تصور کنیم که حملات حوثیها رتبه عربستان را به عنوان یک کشور بزرگ صادر کننده نفت کاهش داده است نه چنین نیست و همچین اتفاقی بعید است. ما هم باید کمک کنیم تا عربستان خودش را این بحران بیرون بکشد و باید یادمان باشد که مصر به عنوان کشوری که بیشترین همکاریهای منطقهای را با عربستان داشت به دلیل همین بحران یمن با این کشور به مشکل جدی برخورد. اشکالی که شاید سیاستهای منطقهای ما داشته این است که ما به حساسیتهای همسایه هایمان احترام نمیگذاریم و اینها باعث دردسر و گرفتاری است و موجب شده که سیاست منطقهای ما همیشه پرتنش جلو رفته است و این یک بخشی از نگرانیهای عربستان در قبال یمن یک بحث تاریخی دارد. ما مأموریتی نداریم که بگوییم یک کشور نسبت به کشور دیگر نباید حساسیت داشته باشد. اینها سخنانی است که ما را بیشتر به سمت مداخله، تحریک نگرانیها و امنیتی شدن سطح رابطمان با همسایهها سوق میدهد و در این صورت همه ضرر میکنند و از جنگ یمن چیزی درنمیآید. و این مسئله با وجود چیزهایی مانند حساسیتهای جهان عرب اگر ما مقداری نسبت به این مسئله پذیرش داشته باشیم میتوانیم بیشتر به منطقه و مردم یمن کمک کنیم. این نظر شخصی من است که ما مأموریتی نداریم که جایی را از دست کسی خلاص کنیم به هر حال قضیه این است که این شوک نفتی اخیر در فضای موجود که بازار نفت ملتهب است روی قیمتها اثر میگذارد ولی میتوان حدس زد که روی عوامل بنیادی بازار نفت چندان اثر گذار نیست ولی از لحاظ روانی در اوج بحران اوکراین بازار را تحریک میکند و با توجه به التهاب بازار نفت قطعاً میتواند به افزایش قیمتها کمک کند. این که واکنش عربستان و غرب نسبت به این مسئله چیست میتواند در سیر بحران و میزان اثرآن بر روی بازار نفت و قیمتها اثر گذار باشد.
بولتن نیوز: آقای دکتر نظر شما در مورد آینده صادرات نفت و گاز منطقه و جهان در سایه بحران یمن چیست؟
میرترابی: ببینید ما اگر بخواهیم دقیق باشیم میتوانیم بگوییم بحران یمن باعث شده تا وجه عربستان به عنوان یک تولید کننده باثبات نفتی تا حدودی مختل شود اما آنچه در رابطه با نفت خلیج فارس مهمتر بوده این است که آمریکاییها به مدد افزایش تولید نفت و گاز شیل تولید نفت خود را بالا بردهاند و دیگر زیاد به نفت عربستان وابسته نیستند. ضمن این که تحول مهم دیگر این است که آمریکا به این نتیجه رسیده است که بهتر از مرکز توجه و سرمایه گذاریهایش بهتر است در منطقه شرق آسیا باشد. هم شکست سیاستهای آمریکا در منطقه و هم برآمدن قدرت اقتصادی و سیاسی چین در این مسئله مؤثر بوده است. از یک منظر هم تحول تولید نفت Shale در ایالات متحده منجر به این شده که دیگر غرب اسیا آن اولویت سابق را در سیاستگذاری آمریکا نداشته باشد. به همین خاطر من معتقدم بحران یمن هم قطعه کوچکتر این پازل هست که مقداری به موقعیت منطقه ای خلیج فارس از لحاظ تولید نفت آسیب زده ولی تحولاتی نیز به صورت همزمان در حال رخ دادن است مثلاً رویکرد جدید عربستان نسبت به چین در حدی که احتمال این که عربستان بخشی از نفت خود را در قبال یوآن به چین بفروشد وجود دارد. این هم به دلیل آن است که عربستان احساس کرده آمریکا حمایتهای لازم را از سیاستهای این کشور در سطح منطقه انجام نمیدهد و لذا به سمت چین سوق پیدا کرده است. البته باید توجه کنیم که تلاش آمریکا برای جلوگیری از تسلط قدرتهای دیگر به منابع نفتی خلیج فارس متعلق به زمانی خاص بود. آن ژئوپولتیک امروزه واقعاً کمی تغییر کرده است و اکنون شاهد رشد فزاینده روابط چین و عربستان در تمام حوزهها من جمله حوزه انرژی هستیم
بولتن نیوز: از منظر حضرت عالی سیاست قدرتهای بزرگ در قبال نفت در منطقه غرب آسیا با عنایت به بحران کنونی یمن چگونه خواهد بود؟
میرترابی: ببینید نگاه کلی این است که ما بالاخره دو حوزه داریم یکی غرب که شامل کشورهایی مانند آمریکا و کانادا میشود که فعلاً برای خودشان نفت دارند. از طرفی علاوه بر این که اهمیت منطقه برای آنها کم شده است آمریکا نیز دیگر جایگاه هژمونیک گذشته را ندارد. نگاه آمریکا به این قضیه تا حدی تغییر کرده مگر این که منافع خودش هم درگیر باشد. حالا قضیه این است که اینها تا حدی به خودکفایی رسیدهاند اما اروپا چون به نفت و گاز روسیه وابسته بوده امروز نگاهی به خلیج فارس دارد اما خلیج فارس با وجود این که پتانسیل تولید و عرضهاش بالا است اما به این دلیل که این منطقه برای قدرتهای بزرگ بسیار پرهزینه بوده اروپا هم احساس میکند که حضور در این منطقه هزینههای خاص خودش را دارد. ولی در هر حال امروز سیاست اروپا و آمریکا و این است که امارات و حتی خود یمن را کمک کنند تا اوضاع خویش را تثبیت کنند تا از این طریق تولید نفت منطقه بالا برود و همچنین سیطره روسیه بر بازار انرژی اروپا کمتر شود. بنابراین بحران اوکراین یک مقداری توجهات را به این منطقه افزایش داده و بحران یمن هم عربستان را بیشتر به سمت چین سوق داده است. اگر بخواهیم یک جمع بندی بکنیم من معتقدم که اگر ما یک روز هم به پایان یافتن جنگ یمن کمک کنیم به نفع همه ما است هم از نظر انسانی و هم از نظر منافع منطقهای به هر حال جنگ و بیثباتی تماماً هزینه و ضرر است. این که ما فکر کنیم از یک بحرانی میتواند نفعی به ما برسد این حرف اصلاً منطقی نیست. البته ایران در حال مذاکره با عربستان است اما سایه بحران یمن بسیار سنگین است. بخش بزرگی از مشکلات ایران در منطقه ناشی از تنشهایی است که ایران به صورت خواسته یا ناخواسته با عربستان دارد. ما نباید نقش عربستان را انکار کنیم چون از نظر فرهنگی ما یک ذهنیتی نسبت به عربستان داریم و میخواهیم نقش اینها را کم در نظر بگیریم ولی به هر حال عربستان یک قدرت تأثیرگذار از لحاظ اقتصادی در منطقه است. هم به دلیل پول نفت و هم مرجعیتی که برای خود در بین کشورهای عربی قائل است که تا حدی هم وجود دارد و در کشورهای سنی مذهب اسلامی هست و اینها میتوانند علیه ما ائتلاف درست بکنندو این کار را کردهاند. ما اگر بتوانیم به خاموش شدن نقطه داغ بحران یمن کمک کنیم و به وسیله کاهش تنشها با گشورهای همسایه فضایی برا بهبود روابط با عربستان زیاد شود این مسئله میتواند ثباتی در منطقه ایجاد میکند و از طریق آن ما میتوانیم به وضعیت با ثباتتری در منطقه برسیم ما اگر با عربستان همکاری کردیم سابقه نشان داده این همکاری برد-برد بوده جای تعجب است که چرا ما نمیتوانیم به همکاری برد –برد با عربستان فکر کنیم! این سایهای که در افکار ما میافتد که ما یک مأموریت منطقهای داریم که حتماً باید آن را با وجود تزاحم با منافع دیگران انجام دهیم این برای ما و منطقه و مفید نیست. آنها هم به ما در این مسیر آسیب میزنند ان شاء الله از این به بعد مسیر جدیدی جلو برود چون بالاخره یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی وحدت است. وحدت که با این تنشها به دست نمیآید بلکه این تنشها باعث انواع و اقسام سوء تفاهمات میشود و بعد هم سوء استفاده بیگانگان اتفاق میافتد. ان شاء الله در این مسیر حرکت کنیم بردی در این تنشها نیست بلکه هر چه هست بردهای موقت برای ما و آنها است. بحران یمن نشان میدهد که این درگیریها مداوم است و هزینه آن را مردم میدهند. فکر میکنم در سطح گستردهتر هم همین قاعده حاکم است ان شاء الله که با یک تدبیر معقول و منطقی ما مسیر را طوری جلو ببریم که به نفع ما و همه ملتهای منطقه باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ترجمه این حرف این است باید به خواسته های بی پایان سعودیها که خود را مالک جهان اسلام می دانند احترام بگذاریم! و بگذاریم به کشتار شیعیان، روی کار آوردن حکومتی به سبک صدام در عراق، حکومت دست نشانده اسراییل در سوریه، ادامه قلع و قمع تاریخی شیعیان در یمن، گسترش وهابیت و سلفی گری، تجزیه خوزستان و... خلاصه همه آنچه سعودی برای خودش منافع و حساسیت تعریف کرده است احترام بگذاریم و مظلوم را بکوبیم تا مبادا به تریپ قبای ظالم بر بخورد.
با این به اصطلاح کارشناسان، چقدر سعودی احمق است که مستقیما به خود ایران حمله نمی کند. اینها باشند نسخه تحویل خوزستان و جزایر ایرانی به سعودی و امارات را هم می پیچند.
شما هم به مصاحبه با این افراد ادامه دهید و گزارشگر شما حتی به این به اصطلاح کارشناس نمی گوید بالای چشمت ابرو است!