گروه اقتصادی: کاوه مدنی معاون پیشین سازمان محیطزیست و پژوهشگر برجسته آب، در یادداشت پیش رو معتقد است بدون رسیدن به روایتی مشترک از صورتمسئله ورشکستگی آبی کشور، نمیتوان به راهحل رسید.
به گزارش بولتن نیوز، نگارنده در ادامه یادداشت خود آورده است: هفته پیش هم توضیح دادم که در شرایطی نظیر آنچه در اصفهان دیدیم، جنگ روایتها یکی از عوامل افزایش تنش و مانعی جدی برای حل مسئله است.
در این ویدیوی کوتاه که از رسانه ملی پخششده و قاعدتاً مخاطبهای زیادی داره، فردی شناختهشده چهار ادعا میکند. ایراد این ادعاها چیست؟
۱- «بحران آب» نداریم، «بحران مدیریت آب» داریم
اساساً چنین دوگانهای وجود ندارد. اگر مدیریت منبعی برای سالها دچار مشکل باشد، طبیعی است که منبع هم دچار مشکل میشود. پس صحه گذاشتن بر بحران مدیریت در حوزه آب (علت)، تأییدکننده وجود بحران آب (معلول) است.
احتمالاً منظور گوینده این است که ایران باوجود محدودیت منابع آبی ازلحاظ آبی فقیر نیست و با مدیریت صحیح منابع موجود میتوان پاسخگوی نیازهای کشور بود. این همان چیزی است که سالها کارشناسان و فعالان محیطزیست میگویند.
۲- کسانی که دشمن مردم هستند، میگویند بحران آبداریم
این ادعا غیر مستند و یک تهمت است. کارشناسان آب، فعالان محیطزیستی و بسیاری از مدیران ارشد بر این باورند که شرایط آب در ایران بحرانی است (ازنظر من البته در بسیاری از مناطق از مرحله بحران هم عبور کرده و به مرحله شکست رسیده). شرایط اصفهان امروز و خوزستان دیروز و سایر نقاط کشور و تالابهای خشک و فرونشست و گردوغبار و سطح آب چاهها و آب داخل رودها و سدها، نشاندهنده وضعیت بسیار وخیم منابع آبی در اثر مدیریت بد و حکمرانی نامناسب آب است. آنان که سالها در مورد شرایط امروز هشدار میدادند و نیاز به اصلاح نظام حکمرانی آب (برطرف کردن همان بحرانی که گوینده به آن معتقد است) را مطرح میکردند، دلسوز مملکت و مردماند، نه دشمن مردم.
۳. کسانی که میگویند بحران آبداریم، میخواهند نتیجه بگیرند که کشاورزی نکنیم
این ادعا یک تئوری توطئه است و شواهد عکس آن را نشان میدهد. بسیاری از کارشناسان و دلسوزان بر اهمیت حفظ امنیت غذایی و بهبود وضعیت کشاورزان تأکید کردهاند. تعطیلی کشاورزی علاوه بر تهدید امنیت غذایی با ایجاد بیکاری برای کشاورزان به بحرانی ملی و امنیتی می دامن میزند.
نگرانی در مورد کشاورزی و احتمال بروز اتفاقات اخیر یکی از دلایل ابراز دغدغه در مورد مدیریت آب بوده؛ اما این معنی نیست که بخش کشاورزی نیاز به اصلاح ندارد. قطعاً تفاوت فاحشی بین تولید خیار و گوجه و گندم و جو وجود دارد. بخش کشاورزی قطعاً نیاز به اصلاح دارد و ایران میتواند با مصرف کمتر آب محصولات استراتژیک تولید کند.
بهعلاوه، ایران میتواند با بهبود وضعیت اقتصاد و تنوع اقتصادی و توسعه صنعت و خدمات، فرصتهای جایگزین ایجاد کند و ارزش تولید محصول و خدمات آب را بالا ببرد.
۴. سالی حدود صد و سی میلیارد مترمکعب نزولات جوی داریم
نزولات جوی بر اساس آمار قدیمی که بر اساس آن سالها در کشور تصمیم گیریها و توسعه صورت گرفته، حدود چهار صد میلیارد مترمکعب است اما حجم نزولات جوی برابر با حجم منابع تجدید پذیر نیست. از این میزان (چهارصد) دویست و هفتاد میلیارد مترمکعب تبخیر میشود. شرایط جغرافیای کشور یکی از دلایل حجم بالای تبخیر در ایران است.
آنچه باقی میماند صد و سی میلیارد مترمکعب منابع آب تجدید پذیر است که گوینده در انتها به آن اشاره میکند؛ اما همانطور که گفتم این اعداد قدیمی و خود یکی از دلایل مدیریت بد و تصمیمات بد بوده است چرا که تصمیمات توسعهای و ساخت سدها و تخصیص حقابهها بر اساس تصور از حجم آبی صورت کرفته که خالا وجود ندارد یا شاید هیچوقت اصلا وجود نداشته است.
سالهاست که به درست یا غلط، وزارت نیرو میگوید منابع تجدید پذیر کشور بسیار کمتر از این مقدار است (به خاطر تغییر اقلیم و تغییرات انسان-محور و احتمالاً به خاطر اشتباه در تخمین اولیه)؛ اما در غیاب یک سامانه اندازه کیری و حسابداری شفاف، سر اعداد جدید هم توافق نیست و عدد «کمتر از صد میلیارد مترمکعب» و حتی عدد «هفتاد میلیارد مترمکعب» هم در برخی موارد به عنوان حجم منابع آبی تجدید پذیر ایران در مجامع مختلف مطرح شده است. در هر صورت عدد واقعی احتمالاً نه عدد صد و سی و نه عدد هفتاد است.
کاش بیشتر به اطلاعاتی که به مردم میدهیم و عواقب نظریاتی که مطرح میکنیم، فکر کنیم. گاهی یک جمله ساده ما سالها زحمات دلسوزان و کارشناسان و فعالان یک حوزه را تحت الشعاع قرار میدهد. در شرایطی که تنش میان ذینفعان بالاست، عرضه و دسترسی به اطلاعات درست و روایات متقن اهمیت بالای دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
قرار بود این انتقال از محل احداث تونل سوم کوهرنگ صورت گیرد. آن تونل
احداث نشد اما این آب رفت. البته ما مخالف انتقال آب به یزد نیستیم اما
مخالف دروغ گویی و ریاکاری اصلاح طلبان کثیف هستیم. اگر صنایع اصفهان بد
هستند چه کسی آن ها را مستقر کرده جز هاشمی و خاتمی؟ اگر فولاد آلیاژی و
کاشی سازی های متعدد یزد آب مصرف می کنند چه کسی جز خاتمی مسوول آن است؟
اگر برنجکاری در زاگرس و خوزستان بد است چه کسی آن را ترویج کرد جز دولت
روحانی؟ که به جای جبران خسارت سیل اجازه برنجکاری گسترده داد؟ الان
کسانی که باید به خاطر جنایاتشان اعدام شوند حالا شده اند مدعی. وماجرای
خودکفایی گندم با برداشت بی سابقه از سفره آبهای زیر زمینی هم جز در دولت
خاتمی اجرا نشد مگر برای ایجاد بحران آب در ایران. یزد شد دو سال استان
نمونه تولید گندم و بعد تا 15 متر دشتهایش نشست کرد.
البته ریشه اولیه بحران آب با تخت قاپوی رضاخانی شروع شد و فقط اصلاح
طلبان آن را تشدید کردند. هزاران سال بود که ایلات ایران کارشان دامداری
و کوچ نشینی بود. آنها به تجربه می دانستند خاک آهکی و رسی زاگرس جای
کشاورزی نیست. کود شیمیایی هم نداشتند که در سطح گسترده صرف برنحکاری
کنند. پس رودها در مسیر طبیعی خود جریان داشت و زاینده رود هم به گاو
خونی می رسد. اما بعد از تخت قاپو و اجبار مردم زاگرس به کشاورزی در همان
زمان پهلوی بحران شروع شد و آب ورودی به اصفهان به خاطر کشاورزی در بالا
دست کاهش یافت. خواستند با دست بردن در طبیعت و ایجاد تونلهای اول و دوم
کوهرنگ مشکل را حل کنند. تازه آب ذوب آهن را هم تامین کنند! اما اینطوری
برای خوزستان بحران درست می شد پس یا مردمش را سرگرم کار نفت کردند و یا
گفتند مارچوبه بکارند که آب کمی مصرف می کند. این وضع بود تا بعد از
انقلاب. صنعت نفت در جنگ نابود شد. در خوزستان به جای مارچوبه و صنعت نفت
، برنجکاری و نیشکر کاری که بسیار آب بر هستند ترویج شد. فولاذ مبارکه به
خاطر ملاحظات امنیتی به اصفهان آمد. و تازه خشکسالی ناشی از گرم شدن
جهانی زمین هم آمد و شد گره کور لا ینحل. پس هر چه می توانید به آن ناصبی
که تخت قاپو را ایجاد کرد لعنت بفرستید.