به گزارش بولتن نیوز، اردوغان و همسرش امینه هنگام افتتاح یک مرکز بزرگ تجاری در استانبول، وارد بخش فروش گوشت آن مرکز میشوند.
اردوغان که بخش مذکور را بسیار تمیز و مرتب دیده بود؛ با محافظین خود به سمت غرفه قصابی رفته، شروع به صحبت با قصاب می کند.
- رئیس جمهور:
گوشت های گاو و گوسفند بد نیستند، کارها چطور پیش میره؟
قصاب:
در مجموع خوبه، اما امروز حتی یک کیلو هم نتونستم بفروشم!
-اردوغان: چرا؟
▪️قصاب:
چون شما از اینجا بازدید داشتید، از ورود مشتری به بازار ممانعت به عمل آوردند.
اردوغان:
- در این صورت من از تو گوشت می خرم!
پس ۴ کیلو گوشت میتونی به من بدهی!؟
▪️قصاب:
نه، نمیتونم، بفروشم!
رئیس جمهور:
برای چی نمیتونی بفروشی؟!
▪️قصاب:
چون که گفتند؛ شما می آئید، تمام چاقوهای ما را جمع کردند!
رئیس جمهور:
چاقو هم نباشه، میشه. این تکه گوشت رو به من بده!
قصاب:
باز هم نمی تونم بفروشم!
رئیس جمهور: دیگه چرا نمی فروشی؟!
قصاب:
آخه راستش من اصلا قصاب نیستم! من یک سرباز از بخش امنیت، در پلیس حفاظت ریاست جمهوری هستم.
رئیس جمهور با عصبانیت می گوید: برو فرمانده ات رو صدا کن!
قصاب:
اوناهاش اونجاست، تو غرفه ماهی فروشی داره ماهی می فروشه...
حکومت های پوشالی و دیکتاتوری ها*، ظاهری شیک و آراسته، ولی حقیقت و درونی تهوع آور دارند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com