به گزارش بولتن نیوز، محمود مهدویدامغانی، مدرس دانشگاه و اسلامشناس، از خراسان رضوی، بهمناسبت ۲۸ ماه صفر و سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع)، در تشریح سیره آن حضرت، اظهار کرد: در موضوع تولد، رحلت و مصائب امام حسن مجتبی(ع) سخن بسیار است که گفتند و شنیدیم، اما تمایل دارم، چند مطلب درباره بزرگی آن حضرت از دیدگاه پیامبراعظم(ص) و پدر بزرگوارشان، امام علی(ع) بگوییم. این مطالب را از دو منبع شیعه و اهلسنت میگویم، چرا که منابع اهلسنت نیز مملوء از فضائل حضرت است.
وی ادامه داد: موضوع اول این است که شیفتگی پیامبر(ص) به امام حسن(ع)، نخستین فرزند دخت گرامیشان فاطمه زهرا(س) نیاز به توضیح ندارد و کاملا معلوم است، آن هم پدری، جدی بزرگوار که با تولد حضرت مجتبی(ع)، امتداد نسل خود از لحاظ پسر مشاهده فرموده است. میدانیم پسران حضرت رسول(ص) قبل از بعثت، رحلت کردند و شوق حضرت در تولد امام چنان بود که حضرت شخصا عهدهدار نامگذاری امام حسن(ع) شدند. به قول عطار:
نور چشم مصطفی و مرتضی/شمع جمیع انبیا و اولیا
جمع کرده حسن خلق و حسن ظن/جمله افعال چون نامش حسن
مهدویدامغانی عنوان کرد: در منابع اهلسنت و شیعی، درخصوص شیفتگی پیامبر(ص) نسبت به امام حسن(ع) بیان شده، این شیفتگی چنان بود که خود، ذبح عقیقه ایشان را برعهده گرفتند. اینطور نبود که این کار را به کس دیگری محول کنند، سپس فرمودند که موهای کودک را بزدایند و هم وزن آن زر و سیم صدقه بدهند و از ارزندهترین عطر که به پرده کعبه میزدند و معطر میکردند، به سر ایشان زدند و چه بد مردمی بودند، مردم جاهلی که بر سر نوزادان به جای عطر خون میمالیدند.
این اسلامشناس ابراز کرد: اکنون که از اربعین چند روز میگذرد، در هفت مجلس بسیار منظم و بزرگ این شهر شرکت داشتم. دریغا و بیسعادتا که گوش من حتی در این هفت روز یک فضیلت حسنی را بشنود و بر قدرت فهمش افزوده شود، آن هم در مجلسی که بیش از ۷۰سال سابقه دارد.
وی تصریح کرد: در اکمالالدین صدوق، در آثار ارزشمند دیگر و در منابع اهلسنت آمده و این روایت نقل شده که یک روز مانده به رحلت حضرت ختمی مرتبت، حضرت سلمان نقل میکند که در بیرون از خانه حضرت نشسته و اندوهگین بودم. حضرت امیرالمؤمنین(ع) از خانه بیرون آمد و گفت: «چرا اینجا نشستی؟» گفتم: «از دلتنگی نشستم»، ایشان فرمودند: «برخیز و برو در محضر حضرت، ایشان تو را آرام میکند.» رفتم نزد پیامبر(ص)، زهرا(س) به شدت میگریست، پدر با عواطف خاص نبوی شروع به شمارش نعمات الهی کرد و فرمود: «خداوند بهترین همسر، فرزندان را به تو ارزانی داشته، حمزه، آن عموی منظم و بزرگوار و پسر عمویت جعفر و من». در این میان حضرت زهرا(س) از تکلیف خود بعد از رحلت پرسید که حضرت فرمودند: «پدر! این دو فرزندم فاضل و برتر هستند و اما درباره این دو گرانسنگ فرزندت، بههوش باش که نخستین از دومی برتر است، چرا که وی ۱۰ سال بر دومی امام خواهد بود.»
در تبیین سیره حسنی غفلت شده است
این مدرس دانشگاه بیان کرد: باید توجه کرد اگر شیفتگی عمیق خود را به حضرت سید الشهدا(ع) اظهار میداریم، که این نیز وظیفه است، مبادا نسبت به کمتوجهی به ساحت امام حسن(ع) در پیشگاه خدا مورد پرسش واقع شویم. مکرر سخن است، درباره صلح حضرت با معاویه، بهعنوان دولت مردی نااهل و فریفته دنیا که همراه با عمروعاص دین خود را به متاع بیارزش دنیا فروختند و مکرر حضرت ختمی مرتبت فرمودند: «این پسر من حسن سرور همگان است و خداوند متعال میان دو گروهی که حالت جنگ قرار میگیرد، بهوسیله او صلح برقرار میکند» و پیامبر(ص) در حضور تعداد زیادی در مسجد نبوی این مسئله را چندین بار تکرار فرمودند. وانگهی کسانی که نسبت به صلح امام حسن مجتبی(ع) ناآگاهانه و یا خدای نکرده مغرضانه برخورد میکنند و فکر میکنند این صلح مبتنی بر مصالح جامعه آن روز، نبوده است.
مهدویدامغانی با اشاره به آیه ۶۵ و ۶۶ سوره «انفال» بیان کرد: پایداری در قبال دشمن قبلا چنین بود که یک نفر در قبال ۱۰نفر، یعنی اگر از شما ۱۰نفر پایدار بودند، در مقابل ۱۰۰نفر غلبه میکردند. اینک خدا ضعف شما را فهمید و تخفیف داد، ۱۰نفر در مقابل ۲۰نفر، بنابراین حداقل بزرگواری شما در قبال دشمن، یک به دو باشد. به نوشته مدائنی و دیگران لشکری که معاویه فراهم آورده بود، بیش از ۷۲۰ هزار نفر جمعیت دین به دنیا فروخته بود و اما لشکر امام به ۵۰۰۰ نفر نمیرسید، بنابراین اگر کسانی شبههای درخصوص صلح امام حسن(ع) که منطبق بر سنت نبوی و اوامر الهی نبوده را مطرح میکنند، سخت در اشتباه هستند.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: من حق این دلتنگی را برای خود حفظ میکنم که شاید دستگاه رسانه گروهی و رسانه تبلیغی ما در خصوص احقاق حقوق زندگی مجتوبی متهم به قصور و کوتاهی نباشند. بسیار سخت است که در صحنه رستاخیز سیدالشهدا(ع) از من گله کند که انجام وظیفهات به برادر بزرگوارم که ده سال بر من امامت داشت، چگونه بود و چه کردهای؟
وی با اشاره به ظرایف کرداری امام حسن مجتبی(ع) براساس منابع شیعی و اهلسنت، اظهار کرد: فضیلتی از منابع اهلسنت میگویم که متهم به شیفتگی نشوم. خطیب بغدادی که با تشیع رابطه پسندیدهای ندارد و آنقدر این رفتار ناپسند است که در مرگ شیخ مفید به جای جمله دعائیه مینویسد که خدا جامعه اسلامی را از شر مفید راحت کرد، همین فرد مطلبی را در تاریخ بغداد آورده است که به این شرح است: «امام حسن مجتبی(ع) از کنار یکی از نخلستانهای مدینه عبور میکرد. غلام سیاهی دید که گرد نانی را با سگ خود با هم میخورند، انساندوستی حسنی از یکسو و عواطف عالیه از سوی دیگر، وی را وادار به درنگ کرد، آهی کشید و فرمود: «چگونه پسندیده با این سگ رفتار میکنی؟» گفت: «نگاه به چشمان گرسنه او میکنم، فکر میکنم نخست باید او را سیر کنم». حضرت آنقدر ایستادند که آن نان تمام شد، آنگاه با محبت برادرانه پرسید: «این باغ از کیست؟» گفت: «از عوان پسر عثمان و من برده و نگهبان این باغ و این سگ نگهبان من است.» سپس حضرت فرمود: «بایست تا برگردم». حضرت به مدینه بازگشت و با لطائف حسنی باغ و برده را خریداری کرد و بازگشت و به آن غلام سیاه فرمود: «تو که در اخلاق چنین آزاده هستی، من هم تو را آزاد و این باغ را به تو میبخشم.» غلام گریست و اجازه گرفت تا باغ و خود را وقف فقرای مدینه کرد.
این اسلامشناس ابراز کرد: امام حسن مجتبی(ع) به نقل از علما چندین بار اموال خود را در راه خدا به فقرا داد و در جزئیات آمده که حضرت کفشهای نو خود را به فقرا میداد و کفشهای پینه بسته را خود میپوشید. او چنان مردی بود که آنگاه که از پدر بزرگوار خود در بستر مرگ شنید که فرمود: «پسرم خدای را در رعایت تشرف به خانه خدا، مبادا تشرف را از یاد ببرید که مهلت داده نمیشوید». حضرت ۲۵ بار با پای پیاده فاصله مدینه تا مکه را به عمره و حج پیمودند و به نوشته اهلسنت، یکی دو سفر را با پای برهنه انجام داد تا فرمان پدر را در راستای حرمت کعبه معظمه اجرا کند.
مهدویدامغانی افزود: امام حسن(ع) در بستر مرگ بودند که حضرت سید الشهدا(ع) از ایشان میپرسند که دسیسه مسموم شدن شما توسط چه کسی بود، حضرت فرمود: «اگر او که من فکر میکنم باشد، او را بگذار با خدای من و خدای او و اگر خدای ناخواسته به گمان و نادرستی نام کسی را ببرم، فکر نمیکنی در خون بیگناهی شریک باشم؟ رهایم کن و در این راستا از من مپرس.» ثنایی چه نیکو از عهده این مسئله برآمده:
گفت با او ستوده میر حسین/ آن مرا اشراف را چو زینت و زین
زهر جان مر ترا که داد بگوی/گفت غمز از حسن نه بود نکو
جدِّ من مصطفی امان زمان/پدرم مرتضی امین جهان
جدِّۀ من خدیجه زَین زمان/مادرم فاطمه چراغ جنان
جمله بودند از خیانت و غمز/پاک و پاکیزه خاطر و دل و مغز
من هم از بطن و ظَهر ایشانم/گرچه جمع از غم پریشانم
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: از همین جهت است که دو شاعر گرانسنگ ایران زمین، در سختترین دوران، یعنی جناب سنایی در دوره غزنویان آن زمان که حسنک را به خاطر گرایش به فاطمیون بردار زدند و عطار در زمان مغولان، این دو بزرگوار حضرت مجتبی(ع) را ستودهاند. توصیه به اهل خرد دارم که به «حدیقة الحقیقة» سنایی و «مصیبتنامه» عطار مراجعه کنند. خوشبختانه بعدها و در عصر کنونی اهل خرد تاجایی که توانستهاند، نسبت به حضرت انجام وظیفه کرده و خوشبختانه مجموعه خطبهها و سخنان حسنی در کتاب «الروائع المختاره» از یک سو و توسط مرحوم شیخ عزیزالله عطاردی، مسندی در ۸۰۰ صفحه به نام «مسند امام حسن مجتبی(ع)» تهیه شده است.
وی در خصوص اینکه اگر صلح امام حسن(ع) نبود امام حسین(ع) در مراسم تشییع جنازه ایشان شهید میشد، افزود: توطئه امویان در این بود که تشییعکنندگان جنازه امام حسن(ع) را به خشم آورند، اما حضرت توصیه فرمودند که مبادا در تشییع من، ذرهای خون از کسی بر زمین ریخته شود، لذا اگر صلح پایدار حضرت با معاویه نمیبود، بعید نمیدانم که همه فرزندان امیرالمومنین(ع) به توطئه مروان خبیث و امویان از بین میرفتند. این صلح پایدار حسنی بود که معاویه چموش نتوانست دست از پا خطا کند. بعد از هلاکت معاویه، امام حسین(ع) در کمال آزادی توانست صحنه کربلا را پدید آورد، او که از سوی خدا مامور بود، این صحنه را پدید آورد.
منبع: ایکنا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com