گروه سیاسی: در مهرماه 1357 در پی اعمال محدودیتهای رژیم بعث نسبت به فعالیتهای امام خمینی علیه رژیم پهلوی، ایشان تصمیم به مهاجرت گرفتند. هرچند کشورهایی برای محل استقرار امام مطرح بود، اما در ابتدا کشور کویت برای این امر انتخاب شد. مقامات عراقی به سرعت به ایران اعلام كردند که: «یك ساعت پیش به من اطلاع رسید كه خمینی فردا از راه زمینی به وسیله اتومبیل عازم كویت میباشد و رفتن او قطعی و حتمی است».
به گزارش بولتن نیوز، امام آن شب را مانند شبهای دیگر سر ساعت خوابیدند، یك ساعت و نیم مانده به اذان صبح برخاستند و به راز و نیاز و نماز پرداختند. آنگاه اهل بیت را جمع كردند و فرمودند: «هیچ ناراحت نباشید كه هیچ نمیشود. آخر نمیشود ساكت بود. جواب خدا و مردم را چه میدهیم؟ عمده تكلیف است، نمیشود از زیر بار تكلیف شانه خالی كرد. اینكه هیچ، اگر میگفتند یك روز ساكت باش و اینجا زندگی كن و من میدانستم یك روز سكوت مضر است، محال بود قبول كنم».
نهتنها نیروهای امنیتی رژیم لحظه به لحظه در تلاش بودند، بلكه تمامی دیپلماسی ایران در حال فعالیت بود تا از رفتن امام خمینی به كویت ممانعت به عمل آورند. سفیر شاه در كویت از قول یك مقام كویتی اطلاع داد كه آیتالله خمینی ساعت 15 به وقت ایران به مرز كویت وارد، ولی «مقامات كویتی از ورود وی جلوگیری به عمل آوردهاند» و آیتالله «خمینی و همراهان، مرز كویت را به مقصد بصره ترك نمودهاند» و «مقامات كویتی تحت هیچ شرایطی حاضر به دادن اجازه ورود به خمینی نخواهند بود». طبق گزارش ارتشبد قرهباغی وزیر كشور وقت یكی از عوامل تصمیم دولت كویت، فشار دولت انگلیس بوده است. سفیر انگلیس در ملاقاتی به قرهباغی گفته است كه: «به طوری كه ملاحظه كردید وقتی [آیتالله] خمینی خواست از عراق به كشور كویت برود، چون كشور كویت از كشورهای دوست نزدیك انگلستان است، برای اینكه [آیتالله] خمینی در همسایگی ایران نتواند علیه دولت ایران تحركات بكند از دولت دوستمان كویت خواستیم كه اجازه ورود به خمینی را ندهد».
كاروان ظهر به مرز صفوان (گمرك عراق) رسید، نماز جماعت به امامت امام برقرار شد و كارهای اداری خروج تمام شد، بدرقهكنندگان با اشك و آه، با امام خداحافظی كردند. امام و همراهان، با دو اتومبیل به سوی گمرك كویت حركت كردند. در گمرک، مأموران به امام گفتند از پذیرفتن شما معذوریم. كاروان مجدداً به صفوان برگشت. مأموران کوشیدند تا از قصد امام مطلع شوند و ایشان هم یكسره پاسخ میدادند: هنوز تصمیم نگرفتهام.
در نهایت امام خمینی و همراهان به هتل شرقالاوسط بصره رفتند. صبح فردا حاج احمد آقا خبر داد که امام فرمودند «میرویم پاریس». امام خمینی تصمیم به سوی پاریس را از مسائل مهم انقلاب میدانستند؛ لذا در وصیتنامه سیاسیشان به این موضوع پرداخته و نوشتهاند: «از قرار مذكور بعضیها ادعا كردهاند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده. این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت احمد، پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود، آنان تحت نفوذ شاه بودند، ولی پاریس این احتمال نبود».
امام خمینی به همراهان فرمودند: عازم بغداد میشویم. موضوع به مأموران مراقب امام اعلام شد. مأموران پس از اطلاع به بغداد و موافقت مركز درخواست بهای پنج بلیط هواپیما كردند. ساعت 1:30بعد از ظهر مأموران عراقی كاروان پنج نفره، امام خمینی، سید احمد، فردوسیپور، املایی و یزدی را به یك فرودگاه نظامی بردند و آنها را با یك هواپیمای نظامی كوچك روانه بغداد كردند.
در فرودگاه بغداد چند نفر از دوستان كه باخبر شده بودند از كاروان استقبال كردند. همراهان امام بلیط پرواز هواپیمای عراقی كه فردا (1357/7/14) عازم پاریس بود خریداری كردند و به بغداد برای استراحت آمدند. امام خمینی فرمودند: «من امشب باید بروم زیارت كاظمین» گرچه مأمورین عراقی سخت ناراحت شدند؛ ولی در مقابل تصمیم امام تسلیم شدند. امام وقتی وارد صحن شدند عراقیها و زائران ایرانی او را شناختند و امام را چون نگین در میان گرفتند.
صبح روز 1357/7/14 امام خمینی با چهار نفر از همراهان خود سوار بر هواپیمای غولپیكر «جمبوجت» عراقی شد. سرمهماندار، امام خمینی و همراهانش را به طبقه دوم هواپیما راهنمایی كرد. بلافاصله سه نفر نیروی امنیتی نیز به آنان پیوستند. هواپیما از روی زمین برخاست، در آن زمان هیچ كس به جز این مسافر كهنسال نمیدانست این پرواز آغاز شمارش معكوس سقوط رژیم شاهنشاهی است.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com