گروه سیاسی: وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه در صفحه اینستاگرامی خود، در چند اسلاید، یادداشتی درباره برادرش سعید جلیلی با عنوان هراس کماندوهای کدخدا از فریاد روستا منتشر کرد.
پس از آنکه تصاویری از حضور سعید جلیلی در بین کشاورزان مستضعف روستای عشق آباد ورامین منتشر شد، جریان لیبرال نشستن یک مسئول پای درد دل یک روستایی را تاب نیاورده و تخریب دکتر جلیلی را کلید زدند. از همین رو وحید جلیلی در یادداشتی با عنوان «هراس کماندوهای کدخدا از فریاد روستا» به این تخریبها واکنش نشان داد.
به گزارش بولتن نیوز، وحید جلیلی نوشت: شهریور 60 با سعید و بقیه خانواده رفته بودیم عنّاب تکانی در روستای پدری. صد کیلومتری بیرجند؛ "خونیک" ِ دوست داشتنی.
جدّه؛ پگاه بعد نماز، شیر گوسفندها را می دوشید، در مشک میزد، کرهاش را سر سفره صبحانه میگذاشت، با نان نازکی که خود در تنور مطبخ پخته بود.
تابستان دلچسب خونیکِ مادربزرگ؛ شیرینترین خاطرات کودکیم را قاب گرفته است.
صبح هشت شهریور، ترکشهای بمبی که در ساختمان نخستوزیری ترکید، جمع ما را هم در جنوب خراسان پریشان کرد. سعید، سراسیمه کولهاش را برداشت و جدا شد.
شورش در شهر، صفای روستا را هم آماج کرده بود و باید مردانی به میدان می شتافتند که سرپنجههای سرمایهداری جهانی، نتواند جمهوری نوپای ما را- که تازه خود را از سلطنت سرسپرده و اشرافیت غربزده نجات داده بود- زمینگیر کند.
حالا چهل سال گذشته است. عکسی از سعید در یک روستا منتشر شده است. طفیلیهای سرمایهداری رانتی_تجاری نتوانستند عصبانیتشان را کنترل کنند.
همانها که باتوم بوروکراسی به دست، مراقب بودهاند نیمی از ملت ایران حتی یک ریال از بانکهایشان تسهیلات نگیرند، همانها که پراید داشتن را ننگ و پورشه سواری را فخر مدیران میدانند، همانها که حاضرند 90 هزار میلیارد تومان را به 11 نفر بدهند و یک هزارم درصدش را هم بر روستائیان حرام کردهاند؛ حالا بانگ برداشتهاند که وا مصیبتا، مسئول جمهوری اسلامی و روستا؟!
کاندیدای ریاست جمهوری در جمع داهاتیها؟! به ارزشهایشان توهین شده است. نصف غیرت اینها را داشتیم، ایران به تسخیر تهران شمالی در میآمد؟
توئیت این طفیلیِ "سرمایهداران زالو صفت"_ که قرار بود روحانیت متعهد به خونشان تشنه باشد- نقطه مقابل نامه علی(ع) به عثمانبنحنیف است.
علی به خشم میآید که چرا کارگزار حکومت اسلامی در خلوتِ مرفهان حاضر شده است و این یکی ناله میکند که واویلا، داد، بیداد، مدیر جمهوری اسلامی در کنار مستضعفان؟!! آن هم با پراید؟
گویی نه 40 سال، که چهارهزارسال گذشته باشد. کودتا از این واضحتر؟
روزی که سعید 16 ساله، برای مقابله با سرپنجههای سرمایهداری جهانی، کولهاش را ازخراسان جنوبی برداشت و به میدان گسیل شد، گمانِ آن نداشت که چهل سال بعد، در فقدان رجاییها، خط وقاحت و خشونت، اینچنین افسار پاره کند. سالهاست به جان انقلاب مستضعفان افتادهاند خورهها، و حالا؛ مترسکِ کُره برداشتهاند.
امپراطوری ایالات متحده تهران شمالی، نه از کره شمالی که از خراسان جنوبی، از آذربایجان شرقی، از خوزستان، از سیستان و بلوچستان، از کهکیلویه و بویر احمد، از بشاگرد و میناب و سعدآباد بوشهر و غیزانیه و امیدیه و قزل قیه و ... ، وحشت کرده است.
و این بار، سعید نه فقط از خونیک که از شیخ صله و چنگوله و عنکوش و کریمآباد و .... میآید. از هزاران روستایی که مجاهدان دولتِ سایه، وجب به وجبش را سرمه چشم کردهاند.
امپراطوری ایالات متحده تهران شمالی که نود هزار میلیارد تومان را به تیول 11 نفر داده است، چگونه تحمل کند تَرَک در این ارباب_رعیتی را؟
زنده باشند گزمههای سرمایهداریِ تهران شمالی و تحمل کنند چنین شورشی را؟
تمام همتی که غربپرستهای دیکتاتور در طی سالیان، برای تحکیم اشرافیت و بازگرداندن سلطنت، کردهاند در خطر است.
خشونت کمونیسم و وقاحت کاپیتالیسم را توامان دارند این زمره "تزویر و یأس"، همانها که از منتهی الیه چپ به آخرین نقطه راست درغلتیدند.
کماندوهای سرمایهداری تهران شمالی، (همان ها که به شرمن دل میدهند و از کری قلوه میگیرند و با کدخدا قهقهه میکنند)؛ دهها میلیون ایرانی را گروه گروه به زندان معیشت افکندهاند، و تهدیدشان میکنند که دم بر بیاورید و از سلطنت کارآمدِ ما خروج کنید؛ کدخدایمان؛ به جنگتان خواهد آمد.
دیکتاتورهای ایالات متحده تهران شمالی، پناه گرفته در ماشینهای خوب! کاخهای خوب، وامهای خوب، حقوقهای خوب، پاداشهای خوب، استکبار خوب، باید هم از چنین مردان بدی؛ رعیتِ زندانی را بترسانند.
مردان خطرناکی که قرار است پیادهروها را دیوار بکشند و تعامل با ارباب را سد کنند و خدای نکرده دلار 5000 تومن بشود و سانتریفیوژ بچرخد و صنعت نچرخد و مردم آن قدر درآمد سرشار پیدا نکنند که از یارانه بینیاز شوند.
دل سپردگان و سرسپردگان کدخدا،چه فرض کرده اند ملت حُر ایران را؟
داهاتیهای بی مایه و ذلیل دهکده جهانی را چه رسد که روستازادگان شریف ایران بزرگ را طعن و هجو کنند. کماندوهای کدخدا بوی اَلرَّحمنتان بلند شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com