به گزارش بولتن نیوز، به ابتکار مرکز مطالعات اوراسیای دانشگاه دولتی «سنت پترزبورگ» روسیه میزگرد بین المللی «آسیای مرکزی؛ مشکلات امنیتی و درگیریها در افغانستان» با حضور مقامات سیاسی، علمی و دانشگاهی روسیه و همچنین دیپلمات ها و کارشناسان کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان، ترکیه و ایتالیا برگزار شد.
در این میزگرد که همزمان به صورت حضوری و مجازی دایر شد، کارشناسان در رابطه به محورهای زیر بحث و تبادل نظر کردند:
1. سناریوهای احتمالی تحولات افغانستان
2. تهدیدات سنتی و فعلی امنیتی
- گسترش افراط گرایی و تروریسم
- تولید و قاچاق مواد مخدر
- مهاجرت غیر قابل کنترل
- تأثیر بحران افغانستان بر پروژههای فرامرزی و برنامه های توسعه کشورهای منطقه
3. استراتژیهای احتمالی روسیه، آمریکا، چین، ایران، پاکستان، هند، ترکیه و کشورهای عربی در مورد افغانستان و منطقه
4. اهمیت عامل افغانستان برای سیاست خارجی و داخلی کشورهای آسیای مرکزی
«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی و استاد دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ روسیه
علی رغم اعلام زمان خروج از افغانستان، آمریکا این کشور را ترک نخواهد کرد زیرا تنها شکل حضور تغییر خواهد یافت. در حال حاضر تعداد نظامیان آمریکا در افغانستان حدود 2500 نفر است ولی تعداد افراد تحت پوشش شرکتهای خصوصی امنیتی که با «پنتاگون» قرارداد رسمی دارند یا به هر شکلی تحت کنترل وزارت دفاع و سایر نهادهای آمریکا هستند، طبق برآوردهای مختلف بین 18 تا 25 هزار نفر است.
البته به این شرکتهای نظامی و امنیتی اتباع محلی نیز جلب میشوند که این موضوع مسئولیت آمریکا در برابر تحولات این کشور را به مراتب کاهش میدهد.
آمریکا با کمک این شرکتها کنترل بر مراکز مهم ارتباطاتی و فرودگاههای «کابل»، «بگرام»، «قندهار»، «هرات»، «شنیدند» و «مزار شریف» را حفظ خواهد کرد.
میتوان گفت که خروج کامل نظامیان آمریکایی به معنای واقعی کلمه اتفاق نخواهد افتاد. بهتر است در رابطه با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان این طور گفته شود که «میروند تا بمانند».
به این نکته نیز باید اشاره شود که بازگشت صلح و ثبات به افغانستان در حقیقت موضوعی نیست که برای بازیگران مهم خارجی از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
مسلم است که حفظ نوعی از شرایط بی ثباتی در افغانستان به نفع آمریکا است.
روسیه منافع جدی اقتصادی در افغانستان ندارد و اگر وضعیت این کشور برای آسیای مرکزی زیاد تهدید ایجاد نکند، توجه زیادی به شرایط افغانستان نشان نخواهد داد.
پاکستان میداند که ختم جنگ در افغانستان باعث پرداختن کابل به بحث خط دیورند خواهد شد، بنابراین مبهم باقی ماندن وضعیت افغانستان را به نفع خود میداند. پاکستان به صورت طبیعی مخالف حضور و تقویت نفوذ هند در افغانستان است.
شاید تنها ایران است که با توجه به مرز طولانی با افغانستان و هزینههای بالای حراست از آن و مقابله با قاچاق مواد مخدر از قلمرو افغانستان به قلمرو این کشور، بیش از همه بازگشت آرامش به افغانستان را به نفع خود میداند.
البته کشورهای آسیای مرکزی نیز هیچ نفعی در برابر تداوم جنگ و هرج و مرج در افغانستان نخواهند داشت.
برای کشورهای آسیای مرکزی و فضای شوروی سابق تهدید به مراتب جدی تری از دهلیز افغانستان قاچاق مواد مخدر است که در شرایط موجود حل و فصل آن بعید به نظر میرسد.
در صورت وخامت اوضاع امنیتی افغانستان و پیش آمدن ضرورت مهاجرت اتباع این کشور به خارج، این موضوع نه برای کشورهای آسیای مرکزی، بلکه بیشتر برای کشورهای اروپایی مشکل پیش خواهد آورد. اما با این وجود در رابطه با مهاجرت افغان ها به خارج، شاهد شرایط 20-25 سال پیش نخواهیم بود.
«سلطان آکیمبیکوف» کارشناس مسائل سیاسی و امنیتی قزاقستان
همه معتقد بودند که «جو بایدن» در مورد تصمیم ترامپ نسبت به خروج نیروهای نظامی از افغانستان تجدید نظر خواهد کرد و احتمالا تحقق آن را به تاخیر خواهد انداخت. اما رئیس جمهور جدید آمریکا تصمیم گرفت تا 11 سپتامبر خروج نظامیان کشورش از افغانستان انجام شد.
البته این امر زود یا دیر باید اتفاق میافتاد، زیرا هزینههای مربوط به افغانستان برای بودجه آمریکا سنگینی میکند.
البته حضور آمریکا در افغانستان نتایج مورد انتظار و به خصوص ایجاد سیستم پایدار مدیریت دولتی را در پی نداشت. به عبارت دیگر آمریکا طی این 20 سال در زمینه ایجاد یک مدل لیبرال-دموکراتیک در این کشور شرقی موفق نبود.
با وجود امضای توافقنامه بین آمریکا و طالبان، سرنوشت آینده افغانستان بسیار مبهم بوده و طالبان از همین اکنون خود را پیروز احساس میکنند.
برنامه طالبان برای آینده اصلا روشن نیست و به طور کامل همه را در حالت شک و تردید نگاه داشته است.
اما شرایط با گذشته متفاوت است و سایر اقوام مقیم افغانستان سهم خود را در قدرت میخواهند. یعنی افغانستان از بازیگران متعدد داخلی سیاسی، قومی، مذهبی و.. شکل گرفته است که صرف نظر شدن سهم و منافع آنها میتواند پیامدهای بسیار جدی داشته باشد.
«ویکتور میخالوف» مدیر مرکز تهدیدات منطقه ای در ازبکستان
بر اساس اطلاعات منابع امنیتی ازبکستان در حال حاضر در ترکیب گروههای تروریستی موجود در افغانستان تقریبا حدود 270 شبه نظامی ازبکستانی حضور دارند.
طی مدتهای اخیر تکمیل صفوف گروههای تروریستی با مشکل مواجه شده است که این موضوع با بحث لجستیک مرتبط است که در شرایط همه گیری کرونا سخت تر از گذشته شده است. به این دلیل شدت فعالیت جماعتهای که مسئولیت استخدام شبه نظامیان جدید را دارند، کم رنگ شده است.
علاوه بر این موضوع، فرماندهان ازبک تبار گروههای تروریستی همچنین با مشکل مالی مواجه هستند. گروه «القاعده» که تامین کننده اصلی مالی شبه نظامیان ازبک است، مشکل مالی دارد. طالبان نیز در قیاس با گذشته نه چندان دور، با کمبود منابع مالی رو به رو شده اند.
کمکهای مالی که جماعتهای ازبکی مقیم عربستان سعودی و ترکیه برای این گروهها انجام میدادند، یک دفعه به طور بسیار قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
مخالفان ازبک که همیشه نسبت به حرکت اسلامی ترکستان توجه نشان میدادند، اکنون خودشان مشکل جدی مالی دارند و دستشان برای ارائه کمک کوتاه شده است.
مسئولین ساختارهای تجاری که توسط «طاهر یولداشف» (فرمانده پیشین حرکت اسلامی ازبکستان) در پاکستان و ترکیه ایجاد شده بود، جدا از آنکه زیاد فعالیتهای موفقیت آمیزی ندارند، برای کمک به این گروهها نیز چندان تمایلی نشان نمیدهند و بیشتر به فکر افزایش ثروت و داراییهای خود هستند.
از سوی دیگر از آنجا که طالبان به آمریکا قول داده است که در عملیاتهای خود از شبه نظامیان خارجی استفاده نخواهد کرد، نیاز به مشارکت فرماندهان ازبکی تقریبا از بین رفته است.
مشکل بعدی این است که در راس این سازمانها دیگر رهبران کاریزماتیک مانند «جمعه نمنگانی»، «طاهر یولداشف» و «عثمان غازی» حضور ندارند. حتی وضعیت رهبران امروز این گروهها با 6-7 سال پیش هم قابل قیاس نیست. زیرا آنها آرزوی بازگشت به ازبکستان و ایجاد خلافت ماوراءالنهر را داشتند، اما فرماندهان فعلی بیشتر مشغول تجارتهای کوچک هستند.
از سوی دیگر تقریبا بیشتر شبه نظامیان خانواده تشکیل داده و منابع تامین زندگی پیدا کردند که انگیزه و تمایل قبلی آنها به اقدامات فعال جنگی را کاهش داده است.
حالا این پرسش مطرح میشود که گروههای تروریستی با ترکیبی از اتباع کشورهای خارجی و از جمله آسیای مرکزی تا کجا برای این منطقه خطر دارند؟ به اعتقاد من در وضعیت فعلی (چنانچه طرفهای خارجی مداخله نکنند) این گروهها تهدید جدی به شمار نمیآیند.
اما پدیده بسیار منفی که طی مرحله شیوع کرونا برجسته شد،با افزایش میزان تبلیغات افراط گرایی در فضای مجازی همراه شد. عواملی با اسامی مستعار موفق به جلب ده ها هزار نفر در فضای مجازی شدهاند که زمینه برای استخدام آتی آنها به گروههای تروریستی را فراهم میکند. این تعداد بالا به دلایلی که قبلا اشاره کردم امکان خروج از کشورهایشان را ندارند و در حال تبدیل شدن به یک خطر جدی هستند.
بر اساس بررسیهای ما، استخدام شبه نظامیان جدید از شمار اتباع ازبکستان عمدتا در روسیه، اوکراین، ترکیه، کره جنوبی، اروپا (از جمله سوئد و نروژ) انجام می9شود. حالا جوانانی که آمادهاند بجنگند، جایی برای رفتن و جنگیدن ندارند. طبق اطلاع ما تعداد جوانان ازبکی که با آنها برای پیوستن به گروههای تروریستی فعالیتهای تبلیغاتی انجام شده است، به 8 هزار نفر میرسد.
بنابر این باید دولت های آسیای مرکزی و روسیه روی این موضوع که با این جوانان چه باید بکنند، بیندیشند.
«ماریانا کوچوبی» رئیس شورای علمی و مشاوره ای مرکز ضد تروریستی کشورهای مستقل همسود
من دیدگاههای «ویکتور میخایلف» در خصوص وضعیت و ظرفیتهای گروههای افراطی و تروریستی را تایید میکنم. ما طی مدتهای اخیر چندین نشست تخصصی در مورد وضعیت گروههای تروریستی در قلمرو کشورهای عضو برگزار کردیم و نتیجهای که گرفته شد این بود که تبلیغات بسیار جدی و حتی به اصطلاح طوفانی در فضای مجازی راه انداخته شده است.
بر اساس رصدی که انجام شده به این خلاصه رسیدیم که جذب هرچه بیشتر و گسترده تر مخاطبان و به خصوص جوانان در دستور کار جریانهای افراطی قرار گرفته است. هزاران نفر نیز با سایتهای آنها ارتباط برقرار کرده و به فکر نقش آفرینی آتی خود در صحنههای «جهاد» هستند.
قبلا با خروج چنین ظرفیتها و عوامل به نقاط به اصطلاح داغ، نظیر سوریه و عراق ممانعت نمیشد، چرا که این احتمال داده میشد که بیشتر آنها کشته خواهند شد.
اما امروز در هر یک از کشورهایمان شبکه متراکم حلقههای منفعل را داریم که در هر لحظه لازم میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
در این رابطه موضع نهادهای غربی نگران کننده است که با استفاده از همه کانالهای ممکن سعی میکنند زنان و بچههای را که در جنگ خاورمیانه حضور داشتند، «قربانیان جنگ» معرفی و دولتها را متقاعد به بازگرداندن آنها کنند.
مثلا در جمهوری داغستان روسیه از 100 درصد زنهای برگشته از سوریه و عراق تقریبا 30 درصد اظهار پشیمانی کرده و با خانوادههایشان به سر میبرند.
یک سوم دیگر بعد از گذشت مدتی فرزندانشان را به خویشاوندان خود سپرده و به سوریه برگشتند.
بخش دیگری هم از آنها که در این کشور باقی ماندند (چون گویا در فعالیتهای جنگی در خاورمیانه هیچ ارتباطی نداشتند) و در بخشهایی استخدام شدند که به تدریج در محیط کاری و زندگی خود به دنبال تبلیغات جهاد رفتند. در این رابطه چندین پرونده جنایی وجود دارد.
اخیرا معاون وزیر کشور روسیه هشدار داده که صدها نفر اتباع کشورهای شوروی سابق و از جمله آسیای مرکزی به طور غیر قانونی و به صورت پنهان در روسیه به سر میبرند که باید شناسایی شوند و حضورشان قانونمند شود. البته درک این موضوع وجود دارد که حلقههای خوابیده تروریستی بیش از همه در چنین محیطهایی شکل میگیرد.
موضوع دیگری که در این میزگرد مطرح شد، احتمال شکست سریع نیروهای امنیتی افغانستان در برابر طالبان پس از خروج آمریکا و ناتو بود. من با این دیدگاه موافق نیستم. چند سال پیش اگر نظامیان خارجی از افغانستان بیرون شدند، احتمال وقوع چنین امری امکان پذیر بود. اما طی 1-1.5 سال اخیر وضعیت به صورت قابل توجهی تغییر کرده است.
طبق موافقتنامه دوحه، همزمان با خروج آمریکا و متحدانش از افغانستان باید طالبان نیز از ترکیب خود اتباع خارجی را بیرون کنند. یعنی طالبان باید اتباع خارجی و به صورت اساسی طالبان پاکستانی را از ترکیب خود و از افغانستان بیرون کنند. اگر این اتفاق بیفتد، مقابله نیروهای امنیتی افغانستان با طالبان امری غیر قابل انجام نخواهد بود.
اما طالبان هیچ گاه برای بیرون کردن شهروندان پاکستان از صفوف خود آماده نخواهد بود.
با این وجود بیشتر ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان غیر پشتون هستند و برای حفظ بقای خود انگیزه دارند که این مسئله شرایط را تغییر میدهد. عملیاتهای استخباراتی موفقی که کابل علیه مهرههای طالبان انجام دادند و میدهند، نشاندهنده توان آنهاست.
با این حال با خروج نظامیان غربی از افغانستان وضعیت پیچیده خواهد شد، ولی اینکه ارتش افغانستان به طور سریع شکست خواهد خورد، به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد.
«حکمت الله دشتی» مشاور امور امنیتی مجلس سنای افغانستان
تاریخ در حال تکرار شدن است و نیروهای آمریکایی همانند نیروهای شوروی پس از سال ها حضور در افغانستان قلمرو این کشور را ترک میکنند. حالا زیاد صحبت از این موضوع میشود که خروج نیروهای خارجی از افغانستان چه عواقبی را در پی خواهد داشت. برخی وقوع هرج و مرج، تشدید درگیریها و در نهایت سقوط دولت افغانستان را محتمل میدانند.
اما مردم افغانستان بیش از 4 دهه در شرایط جنگ و ناآرامی به سر برده اند، صلح و ثبات میخواهند و دیگر سلطه طالبان را قبول نخواهند داشت.
اما اگر اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان در پی خروج آمریکا و ناتو به سمت بی ثباتی برود، حتما بر کشورهای همسایه و منطقه تاثیر خواهد گذاشت.
بنابراین هم کشورهای منطقه و هم جامعه جهانی باید از اراده مردم کشور برای حفظ نظام و دستاوردهای دولت افغانستان حمایت کنند.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com