به گزارش بولتن نیوز، در ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی موج فزایندۀ ترور مسئولان و مردم عادی در کوچه و خیابان پدید آمد و به تدریج بسیاری از گروههای سیاسی نظامی مخالف حاکمیت که خود را ناکام در کسب اقبال عمومی مردم میدیدند، دست به اسلحه بردند و به اقدامات تروریستی متوسل شدند. بدینسان جمهوری اسلامی ایران از آغاز حیات خود در بهمن ۱۳۵۷ تاکنون بیش از ۱۷۰۰۰ شهید ترور را در مسیر تحقق اهداف عالی نظام اسلامی تقدیم کرده است؛ بنابراین سخن گزافی نیست اگر بگوییم ایران بزرگترین کشور قربانی تروریسم است.
هر چند که حجم گستردۀ ترورها مردم عادی و غیرنظامی را دربرگرفته است اما در این بین 3 سپهبد نامدار ایران بهدست تروریستها و هرکدام با فاصله 20 سال به شهادت رسیدهاند: 1. سپهبد محمدولی قرنی در سال 1358؛ 2. سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1378 و 3. سپهبد قاسم سلیمانی در سال 1398.
سپهبد محمدولی قرنی؛ قربانی التقاط و انحراف گروهک تروریستی فرقان
نخستین فردی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی هدف حملۀ گروه تروریستی فرقان قرار گرفت سرتیپ محمدولی قرنی بود. وی عنوان اولین ریاست ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران را داشت و در حوادث کردستان و توطئه ضدانقلابیون که سودای تجزیه ایران را داشتند با قاطعیت رفتار کرد و خدمات بزرگی به حکومت نوپای اسلامی کرد و بهخاطر همین سرسختی در مقابل فتنهگران ضدانقلاب طرح اولیه ترور وی از سوی اعضای فرقان مطرح و ظهر روز دوشنبه، سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ ترور شد.
گروه تروریستی فرقان یکی از گروههای فکریسیاسی بود که در اواخر سال 1355 به رهبری شخصی به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. این گروه از لحاظ ترکیب انسانی متکی به یک رهبر فکری بود که در زمان مرگش بیش از 24 سال نداشت. وی با مطالعه آثار دکتر علی شریعتی، آیتالله طالقانی و برخی از دست نوشتههای بنیانگذاران منافقین به زعم خود به قرائت نوینی از دین پرداخت. گودرزی نیروهای خویش را از میان جلسات تفسیر قرآنی که در نواحی مختلف تهران برگزار میکرد جذب مینمود. وی تلاش کرد تا تفسیر مادی و انقلابی از قرآن و اصول اعتقادی اسلام ارائه دهد و به تدوین ایدئولوژی فرقان بپردازد. این کار تا سال 1356 ادامه یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این گروه به ضدیت و مخالفت با انقلاب اسلامی پرداخت. اوج دشمنی آنان را میتوان در ترور شخصیتهای تأثیرگذار در انقلاب اسلامی مشاهده نمود. این گروه بعد از ترور سپهبد قرنی، استاد مرتضی مطهری، مهدی عراقی، آیتالله قاضی طباطبایی و بسیاری دیگر از خدمتگزاران به جمهوری اسلامی ایران را ترور کرد.
سپهبد علی صیاد شیرازی؛ قربانی تروریسم خشن منافقین
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 شمسی در شهرستان درگز در استان خراسان به دنیا آمد و پس از تحصیلات دبیرستان وارد دانشگاه افسری شد. وی در سال 1346 موفق به اخذ درجه کارشناسی از دانشگاه افسری گردید و پس از طی دوره تخصصی توپخانه به عنوان استاد در مرکز آموزش توپخانۀ اصفهان مشغول به تدریس شد. او از مخالفان رژیم شاه بود تا جایی که توسط عوامل آن رژیم دستگیر و زندانی شد.
شهید صیاد شیرازی نقش حساسی در عدم توفیق تجزیهطلبان در کردستان و آزادسازی خرمشهر ایفا نمود و حضور او در هشت سال دفاع مقدس، پیروزیهای متعددی را برای کشور اسلامی به همراه داشت. وی در تیرماه 1365 به فرمان امام به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در اردیبهشت 1366 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. سپهبد صیاد شیرازی در سال 1368 به سمت معاونت بازرسی ستاد ارتش، در شهریور 1372 به سمت جانشین رئیس ستاد کل ارتش و در فروردین 1378 از طرف رهبر معظم انقلاب به درجه سرلشکری نائل آمد که این درجه با افتخار شهادت به سپهبد ارتقاء یافت.
سرانجام امیر سپهبد صیاد شیرازی، جانشین ستاد کل نیروهای مسلح در بامداد بیست و یکم فروردین 1378 به دست عوامل گروهک تروریستی مجاهدین خلق(منافقین) در تهران به شهادت رسید و در تشییعی باشکوه با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و انبوه مردم در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
شهید صیاد شیرازی از فرماندهانی بود که نظامیان عراقی کینه و عداوتی خاص نسبت به وی داشتند و بهخصوص صلابت و شجاعت او را در جریان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از یاد نمیبردند؛ از اینرو برنامۀ شهادت این قهرمان را ضمن امریهها و فرمانهای ویژه خود از گروهک منافقین خواستار شدند.
سرانجام سرلشکر بسیجی صیاد شیرازی در صبحگاه 21 فروردین ماه 1378، طی عملیاتی که مجاهدین خلق نام آن را «طلوع» نهادند، توسط این گروهک به شهادت رسید. این گروه طی اطلاعیهای مخصوص این عملیات مدعی شده بود که این اقدام در منطقه ای «به شدت محافظتشده» در شمال شهر تهران صورت گرفته است و در حالی این ادعا مطرح شد که مرحوم صیاد شیرازی نیز حتی یک محافظ و گارد شخصی نداشت.
سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به صورت رسمی در شهریور ۱۳۴۴ بنیان گذاشته شد. این سازمان با تکیه بر ۲ اصل مبارزۀ مسلحانه و ضرورت تشکیلات مکتبی یعنی ایدئولوژیکبودن مبارزه، فعالیت خود را آغاز کرد. این تشکیلات از اواخر سال ۱۳۴۷ وارد فاز نظامی شد و البته قبل از انجام هر اقدامی، در دام ساواک افتاد و تقریبا تمامی کادر اصلی آن دستگیر شدند. در سال ۱۳۵۴ سازمان با انتشار جزوۀ تغییر مواضع ایدئولوژیک، گرایش خود به مارکسیسم را به طور رسمی اعلام کرد. در آخرین سالهای حیات رژیم پهلوی، از این گروه جز اسمی باقی نمانده بود.
بعد از پیروزی انقلاب، این سازمان با تبلیغات وسیع اقدام به عضوگیری از جوانان کرد و به دلیل زیاده خواهی، در برابر نظام اسلامی قرار گرفت. مجاهدین خلق که بعد از انقلاب به منافقین معروف شدند 30خرداد۱۳۶۰ به فاز مسلحانه روی آوردند. با ناکامی در این زورآزمایی، ترورهای گستردۀ سازمان در نقاط مختلف کشور، اقشار گوناگون مردم را هدف قرار داد. در طی این حملات تروریستی، بیش از ۱۲ هزار نفر به شهادت رسیدند. وقتی دیگر امکان فعالیت گروهک ترور یستی مجاهدین خلق (منافقین) در داخل کشور نبود، نیروهای باقیمانده با فرار به عراق، در خدمت رژیم بعث این کشور که در حال جنگ با ایران بود، قرار گرفتند. پیوند این گروه و رژیم متجاوز صدام که به طور محرمانه از سال ۱۳۵۹ آغاز شده بود، در سال ۱۳۶۱ به امضای پیمان رسمی مسعود رجوی، سرکردۀ منافقین، با طارق عزیز وزیر ماور خارجه عراق منجر شد. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از سال ۱۳۶۴ به صورت علنی و رسمی وارد خاک عراق شد و با استقرار در پادگان های ارتش صدام، به عنوان بخشی از سیستم سرکوب و جنایت رژیم بعث، به انجام وظایف خویش پرداخت.
این سازمان پس از سرنگونی صدام، با دوگانگی رفتار حامیان غربی خود روبه رو و به آلبانی منتقل شد و اینک در خدمت مطامع و منافع آمریکا و اسرائیل قرار دارد و به جاسوسی و همدستی با بیگانگان علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی مشغول است.
ترور سپهبد قاسم سلیمانی؛ مصداق تروریسم دولتی آمریکا
سپهبد قاسم سلیمانی در سال 1335 خورشیدی در یکی از شهرستانهای استان کرمان بهنام رابُر چشم به جهان گشود. وی دوران کودکی و نوچوانی خود را در کنار پدر به کار بنایی گذراند و در سالهای جوانی در سازمان آب کرمان پیمانکار یکی از بخشهای آن شد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به این نهاد پیوست و در سال 1360 فرماندۀ لشکر 41 ثارالله شد و در بسیاری از عملیاتها در نقش فرمانده حضور داشت. پس از جنگ تحمیلی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند. سردار قاسم سلیمانی در سال 1376 خورشیدی از طرف رهبر معظم انقلاب به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد و نقش کلیدی در خاورمیانه به ویژه در ناآرامیهای منطقهای معروف به بیداری اسلامی ایفا کرد. پس از ظهور داعش در عراق و سوریه با حضور در این مناطق و سازماندهی نیروهای مردمی به مبارزه با این گروه پرداخت و نقش پررنگی در دفاع از مردم بیگناه سوریه در مقابل گروه تروریستی داعش داشت. سردار سلیمانی در آبان سال 1396 با اشاره به اتمام آزادسازی بوکمال از پایان داعش خبر داد و آن را به عنوان یک پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشت ساز به رهبر معظم انقلاب تبریک گفت.
سردار سلیمانی همواره به وسیله مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی تهدید به ترور میشد تا جایی که برخی مقامات سابق آمریکایی رسما و آشکار از دولت این کشور خواستند تا طرح ترور وی را در دستور کار قرار دهند تا اینکه سرانجام در بامداد 13دی1398 خورشیدی در حمله موشکی پهبادهای آمریکایی به 2 خودرو در فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون نیروی مردمی عراق (حشد الشعبی) و همراهان دیگرشان در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. این حمله با نظارت و دستور مستقیم رئیس جمهوری آمریکا انجام شد.
سیاست ترور همواره به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی آمریکا برای ترساندن و ارعاب دولت های مخالف سازوکاری بوده است که دولتمردان این کشور در دستور کار قرار دادهاند که بدونشک بسیاری از اقداماتی که در طول تاریخ در خاورمیانه شکل گرفته یا مستقیما توسط نیروهای اطلاعاتی آمریکا انجام گرفته است یا توسط تروریستهای نیابتی انجام شده است که یا به دستور مستقیم ایالات متحده و یا از حمایت کاخ سفید برخوردار بودند که این اقدامات شامل بیثباتسازی، ترور سیاسی، ترور فیزیکی رهبران و مداخلات نظامی ایالات متحده آمریکا در سراسر جهان است.
رهبر معظم انقلاب نیز همواره به سیاهه رفتارهای تروریستی و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی رژیم ایالات متحده آمریكا از تروریستهای سازمانیافته در كشورهای مختلف اشاره داشته و فرمودهاند: «در رژیم ایالات متحده آمریكا در چند دهه اخیر، سیاهه بالابلندی از رفتارهای تروریستی و نیز پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از تروریستهای سازمانیافته در كشورهای این منطقه، پدید آورده است. حملات مرگبار هواپیماهای بدونسرنشین به خانوارهای بیدفاع در روستاها و مناطق محروم در افغانستان و پاكستان كه بارها جشن عروسی آنها را به عزا مبدّل كرده است، جنایات بلكواتر در عراق و كشتار شهروندان و نخبگان عراقی، كمك به گروههای بمبگذار در ایران و عراق و پاكستان، ترور دانشمندان هستهای در ایران با همكاری موساد، سرنگونكردن هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس و كشتن حدود سیصد كودك و مرد و زن مسافر و... گوشههایی از این سیاهه ننگین و فراموشنشدنی است.»
همچنین ایشان روشی را که آمریکاییها برای نیل به اهدافشان در مناطق مختلف در پیش گرفتهاند از مصادیق بارز تروریسم میدانند و میفرمایند: «روشهاى خود آمريكاييها، يعنى دخالتشان در كشورها، ربودن افراد و اشخاص مخالف، كشتن افراد، دخالت سازمان جاسوسى سيا در كشورهاى مختلف و ايجاد كودتاهاى نظامى و از بين بردن حكومتها و دولتهاى ضعيفى كه آمريكا با آنها مخالف بوده است، همه از قلمهاى درشت تروريسم است.»
واقعیت آن است که غرب و سایر دولتهایی که نگران گسترش نفوذ اندیشههای انقلاب در منطقه و جهان هستند ترور را به عنوان راهی در جهت جلوگیری و سد راه اندیشههای انقلاب اسلامی برگزیدند تا بتوانند از حرکت سریع اندیشه های انقلاب اسلامی جلوگیری کنند اما نمیدانستند حذف یک فرد یا افراد به معنی حذف اندیشه نمیباشد و این اندیشه نهتنها در ایران بلکه در خارج از مرزهای جغرافیای سیاسی ریشه دوانده و قابل خشکاندن نیست.
منبع: بنیاد هابیلیان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com