به گزارش بولتن نیوز دکتر محمد جواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد تاریخ اسلام در یادداشتی نوشت، امام ابو الحسن علی بن محمد الهادی(ع) دهمین اختر تابناک آسمان امامت و از فرزندان رسول گرامی اسلام(ص) است. آن امام والا تبار(ع) در سنین کودکی بار سنگین امامت را برعهده گرفته و دوران خجسته ی امامتش آغاز می گردد و در میانسالگی در زمانی که تنها 42 سال از عمر شریفش گذشته بود، به شهادت رسید.
امام هادی(ع) بسان پدران طاهرینش(ع) برخوردار از فضیلت ها، آراستگی های اخلاقی، زیبایی های معنوی و اوصاف شریف و کمالات برجسته ی انسانی همانند بزرگی، مهربانی، راستی، شجاعت، بخشش، کرم، حلم، فروتنی، عبادت، دانش و یتیم نوازی ... بوده است.
خلفای عباسی که از میزان محبوبیت امام هادی(ع) در میان مردم احساس خطر کرده و در حقیقت امام(ع) را برخوردار از ظرفیت بسیار بالایی برای تغییر در عرصه ی حکومتی می دانستند، حضور امام ابو الحسن الهادی(ع) را در شهر مدینه برنتافته و امام(ع) را به شهر نظامی سامرا تبعید نمودند تا تحت نظارت عباسیان به زندگانی خویش ادامه دهد.
امام هادی(ع) در دورانی که در سامرا تحت نظر عباسیان بود، از پای ننشسته و به فعالیت های سازنده ی خویش ادامه می داد. یکی از مهمترین اقدامات امام هادی(ع) در زمان حضور در شهر سامرا، نامه نگاری با سران شیعه در اقصی نقاط سرزمین های اسلامی و به دیگر سخن، ارتباط غیر مستقیم با شیعیان بوده است.
امام علی بن محمد الهادی(ع) (و پس از آن حضرت«ع» فرزند والاتبارش امام حسن عسکری«ع») در زمان حضورشان در سامرا (که حالتی شبیه به تبعید بوده و ارتباطشان با پیروان خود، بسیار اندک بوده است)، کوشیدند زمینه را برای غیبت آخرین حجت خدا امام مهدی(ع) آماده کرده تا شیعیان با شرایطی غیر عادی و تحمل ناپذیری در عصر غیبت روبرو نشوند. در ادامه ی این مختصر، به بررسی زندگانی نورانی امام علی النقی(ع) خواهیم پرداخت.[1]
پیشوای دهم شیعیان حضرت علی بن محمد(ع) در نیمه ی ماه ذی الحجة ی سال 212 هجری در خاندانی دیده به جهان گشود که خداوند به آنان برتری عطا کرده و آنان(ع) را پیشوای مردم قرار داده و هر گونه زشتی و آلودگی را از آنان دور فرموده است.
مشهورترین القاب آن امام همام(ع)، عبارت است از: نقی، هادی، نجیب، مرتضی، عالم، متقی، فقیه، امین، مؤتمن، طیّب، متوکل، عسکری و ناصح.[2]
نام پدر امام هادی(ع)، پیشوای نهم شیعیان حضرت جواد الأئمة محمد بن علی بن موسی الرضا(ع) بوده که پس از شهادت پدرش امام رضا(ع) بار سنگین امامت و رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و با وجود سن اندک، در دانش، حکمت، والایی، پرهیزگاری، زهد، عبادت، ادب و خرد یگانه ی دهر بوده و پیشوایی امت را پس از امام علی بن موسی الرضا(ع) در سن حدود نه سالگی عهده دار گردید.[3]
مادر امام هادی(ع)، بانویی بزرگوار به نام "سمانة المغربیة" نام داشته است. برخی نیز نام آن بانوی گرامی را غزال یا حدیث نگاشته اند. مادر پیشوای دهم شیعیان(ع) بانویی والا مقام بوده که همواره روزه ی مستحبی داشت و در تقوا، پارسایی بی همتا بوده است. کنیه ی آن مخدره ی بزرگوار، أم الفضل بوده است.[4]
امام هادی(ع) درباره ی مادر بزرگوار و ماجده اش چنین فرمود:
"أمِّی عَارِفَةٌ بِحَقِّی وَ هِیَ مِن أهلِ الجَنَّةِ. لایقربهَا شَیطانٌ مَارِدٌ وَ لایَنالُهَا کَیدُ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ هِیَ مَکلوءٌ بِعَینِ اللهِ التی لاتَنامُ وَ لاتَخلُفُ عَن أمَّهاتِ الصِّدیقِینَ وَ الصَّالِحِینَ".[5]
ترجمه:
"مادرم به حق من [و جایگاه امامت] دانا بوده و از اهل بهشت است. شیطان رانده شده به او نزدیک نمی شود و مکر جبار طغیانگر به او نمی رسد. او با دیده ی خداوند [و عنایت ویژه ی الهی] که به خواب نمی رود، حفظ و حراست می شود و از مادران صدیقان و صالحان، عقب نیست [و چیزی از بانوان مکرم و مادران نیکوکاران، کم و کاستی ندارد]".
مکان تولد امام علی بن محمد(ع) در مدینه و به نقل مشهور، محله ای به نام "صرنا" بوده است. بر انگشتر امام علی الهادی(ع)، این جمله نقش بسته بود: "اللهُ رَبِّی وَ هُوَ عِصمَتِی مِن خَلقِه".[6]
ترجمه:
"خداوند پروردگارم است و او مرا از خلقش نگاهداری می کند".
امام دهم حضرت علی بن محمد الهادی(ع) همان اجداد طاهرینش(ع) برخوردار از فضیلت ها، منقبت ها، نیکی ها و اوصاف شریف و کمالات برجسته ی اخلاقی و انسانی همچون مهربانی، شجاعت، بخشش، کرم، حلم، فروتنی، عبادت، علم و دانش و ... بوده است.
حضرت علی بن محمد (ع)، پس از شهادت پدرش امام محمد بن علی الجواد(ع) بار سنگین امامت و هدایت را برعهده گرفت. امام محمد تقی(ع) پیش از شهادت، فرزند برومندش امام هادی(ع) را به جانشینی خویش برگزید و بنا بر وصيت پدر والامقامش امام محمد تقی(ع)، به مقام والا و خطیر امامت امت رسید.
پس از آنکه امام نهم شیعیان حضرت محمد بن علی(ع) در عصر خلافت معتصم به سال 220 هجری در شهر بغداد مسموم گردید و بر اثر سم معتصم عباسی به شهادت رسید و در مقابر قریش (کاظمین امروزی) در کنار مزار جد بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر(ع) به خاک سپرده گردید، امام علی بن محمد الهادی(ع) جانشین پدر بزرگوارش امام محمد تقی(ع) شد و بنابر وصیت حضرت جواد الأئمة(ع)، امام علی الهادی(ع) به پیشوایی امت برگزیده گردید.[7]
امام هادی(ع) در زمان شهادت پدر بزرگوارش حضرت جواد الأئمة(ع)، تنها هشت سال داشته است و با وجود سن اندک، مقام خطیر امامت امت(ع) را به امر خداوند قاهر پذیرا می گردد.
از هارون بن فضل روایت شده است:
در روزی که ابو جعفر [امام نهم شیعیان حضرت جواد الأئمة«ع»] به شهادت رسید، مشاهده کردم ابو الحسن(ع) می گوید: انا لله و انا الیه راجعون. ابو جعفر از دنیا رحلت کرد. به امام دهم حضرت هادی(ع) [که در مکان شهادت پدرش امام نهم«ع» حاضر نبوده است] گفته شد: چگونه این مطلب را دانستید؟
امام دهم(ع) فرمود: "[در قلبم] احساس خاکساری نسبت به خداوند وارد گردید که پیش از این، آن را نمی شناختم [حالتی در قلبم بوجود آمد که پیش از این، تجربه اش نکرده بودم؛ از این رو دانستم پدرم حضرت جواد الأئمة«ع» به شهادت رسیده و امامت شیعیان به من رسیده است]".
لازم به ذکر است امام جواد(ع) در زمان حیات مبارکش چندین مرتبه بر جانشینی فرزندش حضرت علی بن محمد(ع) تصریح فرموده و حضرت هادی(ع) را برای بزرگان تشیع به عنوان جانشین خویش و امام و پیشوای شیعیان پس از شهادتش، معرفی کرده است.
در این خصوص، به روایت ذیل توجه فرمایید:
"از اسماعیل بن مهران روایت است: هنگامی که امام ابو جعفر«ع» برای بار نخست به بغداد می رفت، به حضرت«ع» عرض کردم: فدای شما گردم؛ من برای شما نگرانم. پس از شما، امرِ امامت با چه کسی خواهد بود؟
حضرت جواد«ع» چهره ی خندانش را به سوی من گردانید و فرمود: این غیبت [و سفر] آن طور که گمان می کنی در این سال نخواهد شد. [در جریان این سفر، وفات من رخ نخواهد داد]. هنگامی که برای بار دوم به سوی معتصم می رفت، نزد امام جواد«ع» رفته و گفتم: فدای شما گردم؛ شما [از شهر مدینه] خارج می شوید؛ امرِ امامت پس از شما با چه کسی خواهد بود؟
امام محمد جواد«ع» آن قدر گریست که محاسنش تر گردید. آنگاه به من روی کرد و فرمود: این بار، برای من نگرانی [جا دارد؛ این سفر همان سفری است که بازگشت نخواهد داشت]. امامت پس از من، با پسرم علی«ع» خواهد بود". [8]
پس از شهادت حضرت جواد الأئمة(ع)، دوران امامت حضرت علی بن محمد(ع) در سال 220 هجری آغاز گردید. امام هادی(ع) در روزگار امامتش، هم دوره ی شش خلیفه ی عباسی بوده و در این دوران، خلافت شش تن از خلفای عباسی را درک فرمود:
المعتصم بالله (هشتمین خلیفه ی عباسی؛ همو که پس از برادرش مامون بر تخت خلافت تکیه زد و در زمان خلافت او، امام جواد«ع» با دسیسه ی وی و اجرای أم فضل مسموم گردید و به شهادت رسید)، واثق (پنج سال و هفت ماه)، متوکل (چهارده سال)، منتصر (شش ماه)، مستعین (دو سال) و معتز (زبیر بن متوکل که هشت سال و شش ماه خلافت کرد و در پایان خلافتش امام هادی«ع» به فیض شهادت نایل آمد).[9]
امام هادی(ع) آن چنان در نظر دیگران بزرگ و والا بود که حتی دشمنان و آنان که با اهل بیت پیامبر(ع) عداوت داشته و بنای ناسازگاری گذاشته بودند، نیز به دیده ی تعظیم به آن امام والامقام(ع) نگریسته و سخنانی در بزرگداشت امام هادی(ع) از سوی آنان نقل گردیده است؛ به دیگر سخن، امام هادی(ع) از جایگاهی استثنایی در روزگار خویش برخوردار بود و همگان (اعم از دوستان و دشمنان) بر بزرگی، جلالت، معنویت، زهد، تقوی، عبادت، عظمت روحی و پارسایی امام هادی(ع) اتفاق نظر داشتند.
یحیی بن هرثمه [از بزرگان و صاحب منصبان دربار عباسی و از نزدیکان خلیفه ی عباسی متوکل] امام هادی(ع) را این چنین توصیف نموده است:
"کانَ مُلازِماً لِلمَسجِد، لَم یَکُن عِندَهُ مَیلٌ الی الدُّنیَا".[10]
ترجمه:
"او«ع» همنشین مسجد بود و رغبتی به دنیا نداشت".
پیشوای دهم شیعیان(ع) با رفتار والای خود مردم را به دین الهی جذب می نمود و الگویی برای انسان های عصر خویش و همه ی انسان ها در همه ی زمان ها محسوب می گردد.
از ابو هاشم جعفری روایت است:
در زمان خلافت واثق، در مدینه بودم. گروهی از ترکان بر ما گذشتند. امام ابو الحسن(ع) فرمود: بیایید خارج شویم تا تجهیزات [و ادوات نظامی و جنگی] این ترکی را بنگریم. ما نیز خارج شدیم و لشکر بر ما عبور کرد. یکی از ترکان نیز در حال عبور بود. امام دهم(ع) با آن مرد به زبان ترکی سخن می گفت. آن مرد ترک زبان، از اسبش پیاده شد و سُم اسب امام دهم(ع) را بوسید.
من به آن مرد ترک گفتم: امام(ع) به تو چه فرمود؟
گفت: آیا او(ع) پیامبر است؟
گفتم: خیر.
آن مرد ترک اظهار داشت: او(ع) مرا به نامی خواند که در کودکی در سرزمین های ترک بدان نامیده شده بودم. هیچ کس نیز از آن باخبر نبود.[11]
از محمد بن حسین أشتر علوی چنین روایت شده است:
من به همراه پدرم در دربار متوکل عباسی حضور داشتیم. من در آن زمان کودک بودم و در کنارم، گروهی از طالبیان [علویون؛ فرزندان ابی طالب] و عباسیان و تعدادی از لشکریان نیز حاضر بودند.
هنگامی که امام ابو الحسن(ع) به دربار خلیفه وارد می گشت، همه ی مردم [اعم از بزرگان، صاحبان قدرت و افراد طراز اول و دیگران] از جایشان برمی خواستند.
برخی به دیگران گفتند: چرا ما برای این جوان [امام دهم«ع»] برخیزیم؟ او از ما شریف تر و بزرگسال تر نیست. به خدا سوگند برای او بر نخواهیم خاست!
ابو هاشم جعفری گفت: به خدا سوگند همه ی ما با خاکساری، برای او(ع) برخواهیم خاست. هنگامی که امام دهم(ع) وارد مجلس گردید، همگان برای او(ع) بلند شدند.
ابو هاشم به حاضران گفت: مگر گمان نمی کردید که [به احترام حضرت هادی«ع»] از جایتان برنخواهید خاست؟
گفتند: به خدا سوگند اختیاری از خویش نداشتیم [و بی اختیار بلند شدیم].[12]
ابن شهر آشوب، با این عبارات امام دهم شیعیان(ع) را به بیانی نیکو توصیف نموده است:
"امام هادی«ع» نیکو ترین مردم و با طراوت ترین مردمان بود و از همگان، راستگوتر بوده است. [زبانش از همه راستگوتر بوده است]. امام«ع» از همگان نسبت به نزدیک، مهربان تر و نمکین تر و نسبت به دور، کامل تر بوده است.
هنگامی که در سکوت و خاموشی فرو می رفت، هیبت و هراسِ ناشی از وقار و سنگینی امام«ع»، سرشار می گردید و هنگامی که لب به سخن می گشود، بها و بزرگی او را بلند می کرد [و سخنش، همواره سبب رفعت و بزرگی بوده است].
او«ع» از خاندان رسالت و امامت بوده که وصایت [جانشینی پیامبر«ص»] و خلافت در این خاندان، آرام گرفته [و از ویژگی های خاندان وحی«ع» است].
او«ع» شاخه ای از درخت تنومند نبوت است و از برگزیدگان این خاندان«ع» محسوب می گردد و میوه ای از درخت برگزیده ی رسالت می باشد ...".[13]
حضرت علی بن محمد الهادی(ع) در سن 42 سالگی بر اثر توطئه ی خلیفه ی عباسی معتز در روز دوشنبه سوم ماه رجب سال 254 به شهادت رسید. پس از این رویداد تلخ و ناگوار، امام حسن عسکری(ع) بر پیکر پدر والامقامش امام هادی(ع) نماز به جای آورد.[14]
دوران امامت حضرت هادی(ع) حدود 34 سال (از زمان شهادت پدرش امام جواد«ع» در سال 220 هجری تا سال 254 هجری) به طول انجامید. پیشوای دهم شیعیان حضرت هادی(ع) در خانه ی خود در شهر "سُرّ من رای" دفن گردید.[15]
مزار منور امام هادی(ع) که فرزند والامقامش امام عسکری(ع) نیز چند سال پس از این، در کنار پدر(ع) دفن گردید، اکنون زیارت گاه شیعیان و دلدادگان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و ملجا نیازمندان، تهیدستان، پناه جویان و دوستداران اهل بیت پیامبر(ص) و کسانی است که دل در گرو محبت اهل بیت طاهرین(ع) سپرده اند.
پی نوشت ها
[1]- درآمدی بر زندگانی و سخنان امام هادی(ع)، ص13- 11
[2]- مناقب آل أبی طالب، ج4 ص401
[3]- الامامان موسی الکاظم و محمد الجواد(ع)، ص141
[4]- تاریخ أهل البیت(ع)، ص124
[5]- دور الأئمة فی الحیاة الاسلامیة، ص327
[6]- أئمتنا، ص210
[7]- بحار الأنوار، ج50 ص6- 2
[8]- الکافی، ج2 ص108- 107
[9]- إعلام الوری لأعلام الهدی، ج2 ص110- 109
[10]- أئمتنا، ص214
[11]- کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج4 ص44- 43
[12]- همان، ص45
[13]- مناقب آل أبی طالب، ج4 ص401
[14]- الامام الهادی(ع) قدوة الثائرین، ص15
[15]- إعلام الوری لأعلام الهدی، ج2 ص127
فهرست منابع:
1- آل یاسین، محمد حسن، الامامان موسی الکاظم و محمد الجواد(ع)، العتبة الکاظمیة المقدسة 2009
2- ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، قم، انتشارات علامه
3- اربلی، علی بن عیسی بن أبی الفتح، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، المجمع العالمی لأهل البیت(ع) 1426ق
4- حسینی، سید محمد رضا، تاریخ أهل البیت(ع)، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث 1410ق
5- دخیل، محمد، أئمتنا، مؤسسة دار الکتاب الاسلامی 2006
6- فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری لأعلام الهدی، قم، مؤسسة أهل البیت(ع) لاحیاء التراث
7- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، قم، دار الحدیث 1429ق
8- گودینی، محمد جواد، درآمدی بر زندگانی و سخنان امام هادی(ع)، تهران، نشر نظری 1399
9- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی
10- وصفی، محمد، الامام الهادی(ع) قدوة الثائرین، دار البصائر 1405ق
11- یعقوبی، محمد، دور الأئمة فی الحیاة الاسلامیة، انتشارات بهمن آرا 1427ق
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com