گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:زمانی كه به برخی از مردم گفته می شود كارهايی كه مي كنيد، حق الناس است؛ مي گويند: مگر آدم كشته ايم، مگر از ديوار مردم بالا رفته ايم.بايد از آنان پرسيد مگر حق الناس فقط اينهاست:یا نمی دانند، حق الناس چیست؟!!!یا آنکه نمی خواهند بدانند حق الناس چیست؟!!!
به گزارش بولتن نیوز،حضرت مستطاب مرحوم حاج شیخ عباس قمی(رضوان الله تعالی علیه) صاحب مفاتیح الجنان کتابی از کسی به عنوان عاریه گرفته بود. بعد از فوتش یکی از فرزندانش کتاب را به برادرش می دهد تا به صاحبش بدهد.
شب در عالم خواب می بیند که حضرت حاج شیخ عباس قمی با عصبانیت به او می گوید: « کتاب عاریه مردم را چرا سالم به دستش ندادی و به جلد آن آسیب رساندی ؟»
روز بعد برادرش می پرسد:« با آن امانت چه کرده ای که من دیشب چنین خوابی دیده ام »
برادرش می گوید:« هنگامی که آن را می بردم تا به صاحبش بدهم از دستم افتاد و گوشه جلد آن کمی خم شد» بعد می روند و کتاب را از صاحبش گرفته و صحافی می کنند و به او بر می گردانند. روز بعد درب منزل زده می شود و طلبه ای سؤال می کند: آیا منزل حاج آقای قمی اینجا است؟
گفتند: آري
طلبه مي گويد: شب گذشته من حضرت حاج شیخ عباس قمی را در خواب دیدم و ایشان فرمود که به شما بگویم که چون شما کتاب را صحافی کرده و به صاحبش دادید، عذاب قبر از من برداشته شد.(٢)
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ قَالَ:
قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لَا يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ.
غالب بن محمد از امام جعفرصادق عليه السّلام روايت كرده است كه در رابطه با مفهوم اين كلام خداوند متعال «براستى كه پروردگار تو در كمينگاه است»، فرمود:
كمينگاه گذرگاهى است بر پل صراط كه هيچ بنده ستمگرى از آن نخواهد گذشت.(٣)
اگر مردم آنقدري كه براي نجس و پاكي وسواس دارند كمي هم به حق الناس اهميت مي دادند، مشكلاتشان كم مي شد. در حالي كه اسلام، طهارت و نجاست را آسان گرفته و مردم بر خود سخت مي گيرند؛ اما به حق الناس، بسيار اهميت داده، ولی مردم آنها را ساده می گيرند...
معمولاً مردم گمان می کنند حق الناس فقط از ديوار مردم بالا رفتن يا دست در جيب مردم کردن است، غافل از آنکه حق الناس بسيار ريز است.
بحث راجع به حقّالنّاس و فهمیدن آن؛ که حق الناس در اسلام خیلی مشکل است و باید کاری کنیم که در حال مرگ حقّالنّاس نداشته باشیم و باید بدانیم که شوخی بردار نیست.
اگر حقّالنّاس به ذمّۀ ما باشد و برویم، گرفتاریم. اگر حقّالنّاس ادا نشود، گرفتاریم.
خواب عالم جلیلالقدری را دیدند که در عالم برزخ گرفته و ناراحت بود. وضع و حال او را پرسیدند و گفت خیلی خوب است. خدا مرا بخشیده است و در عالم برزخ بهشت برزخی دارم و هرچه بخواهم هست. اما سؤالی از من شده و جواب این سؤال را ندارم و آن اینست که قبل بلوغم و قبل از اینکه طلبه شوم، چاقویی از کسی برداشتم و آن چاقو را زیر خاک کردم و کم کم فراموش کردم. زمان طلبگی و درس و بحث به یادم نیامد و این چاقو الان فلان جا زیر خاک است. از من سؤال میکنند که جواب این چاقو چیست و من جواب ندارم و خجالتزده هستم از این حقّالنّاس. آن آقا میگوید رفتم همان جا و چاقو را از زیر خاک درآوردم و چون صاحبش را نمیدانستم در پیش حاکم شرع از باب ردّ مظالم برایش صدقه دادم. بعد از مدتها در خواب او را دیدم که راحت و آسوده است. از من تشکر کرد که او را راحت کردم.
در قیامت گردنهای هست که در آن از حقّالنّاس سؤال میکنند و سؤال کننده خداست.
امام جعفرصادق علیه السلام دربارۀ آیۀ
«إِنَ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(۴)میفرمایند:
آن کمین گاه پلی است بر روی صراط که هر کس حقّی از مردم بر عهدۀ اوست نمی تواند از آن عبور کند.(۵) یعنی خدا آنجا از حقّ مردم سؤال میکند. در روایت دیگری آمده است که خداوند می فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که از حقّ مردم و از ظلم ظالم نخواهم گذشت.(۶)
در روایات میخوانیم که قیامت، پنجاه گردنه یا پلیس راه دارد.(٧) ولی سختتر از همۀ پلیسراهها، موقف حق ّالنّاس است که خدا در آن کمین کرده و از حق مردم سؤال میکند؛
اگر بنده ای نتواند جواب دهد، از همان جا باید به جهنّم برود.
خدا مهربان است و در آنجا اعمال خوب این بدهکار را به بستانکارها میدهند. آنگاه بدون عمل میشود و اگر بشود او را عفو میکنند و اگر بشود مورد شفاعت قرار میگیرد و بالاخره او را زیر لوای حمد و بعد در بهشت میبرند.
اما اگر نشود و حقّالنّاس او زیاد باشد و اعمال خوبش اینقدر نباشد که به بستانکارها بدهند، باید به جهنّم برود تا کدورت حقّالنّاس از بین برود و مورد شفاعت اهل بیت علیهم السلام واقع شود. این آخرتش است.
زن راجع به شوهر و شوهر راجع به زن حقوقی به یکدیگر دارند. اولاد راجع به پدر و مادر حقوقی دارند و پدر و مادر راجع به اولاد حقوقی دارند. همسایهها به یکدیگر حقوقی دارند. مؤمنین به یکدیگر حقوقی دارند. حقوقشان در روایات اهل بیت علیهم السلام هم آمده و زیاد است و این حقوق باید مراعات شود.(٨)
اینها باید مراعات شود، چه رسد به اینکه العیاذبالله شوهر حق زن را خورده باشد یا زن در خانه دزدی کرده باشد. اولاد حقّ پدر و مادر را خورده باشند و پدر و مادر حق اولاد را خورده باشند. باید این دختر را شوهر دهد، اما ندهد و باید این پسر را زن دهد و ندهد، درحالی که میتوانسته است. این پسر و دختر به این پدر و مادر حق پیدا میکنند و در قیامت دلیلش را میگویند. اما اینکه به راستی انسان را دق کش میکند، اینجاست که بچهها از حرام تربیت شده باشند و اول دشمن این پدر و مادر این بچهها هستند و میگویند چرا غذای حرام به ما دادید و سیاه دل شدیم و رستگار نشدیم و بالاخره آن غذای حرام واداشت که ما در دریای گناه غوطهور شویم. این پدر و مادر جواب ندارند. قرآن میفرماید ورشکستهترین افراد اینها هستند.
«إِنَ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ»(٩)
ورشکستهترین افراد در روز قیامت پدر و مادری است که باید به خاطر اولاد به جهنّم رود.
حال گاهی میتوانسته تربیت کند و نکرده و گاهی میتوانسته مواظبت کند و نکرده و گاهی مواظبت کرده و بالاخره او را آدم باشخصیتی کرده و او را به آدم با شخصیتی شوهر داده، اما غذای حرام در خانه برده و زن و بچهها از غذای حرام استفاده کردهاند و حال انحرافی به این بچهها و خانم داده میشود و در روز قیامت اول شاکی همینها هستند. قرآن میگوید ببین چقدر ورشکسته و بدبخت است که باید به خاطر اولادش به جهنّم رود. در روایات هم آمده است که همان زن و بچهها در قیامت، اوّلین کسانی هستند که از شوهر و پدر خود شکایت میکنند و میگویند: خدایا حقّ ما را از او بگیر، زیرا او از راه حرام به ما غذا می داد.(١٠)
اینها شوخی نیست و یک احتمال درصد احتمالش هم منجّز است و بالاخره همۀ خانمها و آقایان و جوانها باید بدانند که حقّالنّاس مشکل است.
حقّالنّاس در دنیا گریبانگیر انسان و حتی گریبانگیر اولاد انسان میشود:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(١١)
ای انسانها بدانید ظلم شما در همین دنیا دست و پا پیچ شما میشود. اگر زندگی با غم و غصه و اضطراب خاطر داری فکر کن و ببین چه ظلمی کردهای و آن حقّالنّاس را رفع کن.
اگر میبینی درحالی که وضع مالی خوبی داری و زن و بچۀ خوبی داری، اما گرفتاری داری، قرآن میگوید: فکر کن و ببین به چه کسی ظلم کردهای! غیبتها و تهمتها و زخم زبانها و توهینها و بالاخره ظلم به دیگران، انسان را گرفتار میکند.
همسایه به ما حق دارد و باید مواظب او باشیم. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» روی منبر میفرمودند: «ما ءامَنَ بِی مَنْ باتَ شَبْعانَ و جارُهُ جائِعٌ»(١٢)؛ ایمان ندارد و مسلمان واقعی نیست کسی که به فکر خودش است و به فکر همسایهاش نیست. زندگی رفاهی دارد، درحالی که همسایهها در مضیقۀ مالی هستند. پیغمبر میفرمودند ایمان ندارد. حال وضع به اینجا رسیده که نمیخواهیم به همسایهها اعانت کنید و باید بگوییم ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
این سر و صداها که مزاحم همسایههاست، حقّالنّاس است.
لذا قرآن در سیزده جا میگوید برو در تاریخ: «فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمینَ»(١٣)؛ برو در تاریخ سیر کنید و ببینید چه خبر است و دست از ظلم بردارید. مواظب باشید ظالم نباشید، مواظب باشید که در اثر یک غیبت یا سوزاندن دل یک انسان، بهخصوص توهین کردن، یا ظلم به همسایه، غضب خدا متلاطم میشود.
نفرین
نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: بریده باد هر دو دست ابو لهب؛
از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود.
منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، اگر فردی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست؛ چراکه طبق فرموده قرآن، اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبى» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مىکرد، همگى نابود مىشدند. بنابراین، گاهی ممکن است این احقاق حق در دنیا اتفاق افتد، و گاهی نیز بنابر مصالحی، این کار در دنیا واقع نشود و به سرای آخرت موکول شود که اساساً یکی از دلایل برپایی قیامت، همین احقاق حق مستضعفان و مظلومان از ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است.
شایان توجه است که که ظلم و ستم از آن گونه افعالی است که دارای مراتب است؛ یعنی دارای شدت و ضعف است. بالاترین ظلم ها در بخش حقوق مردم، ظلمی است که ظالمان و ستمگران در ارتباط با دین مردم و حقوقشان مرتکب می شوند، و قتل هایی که اتفاق می افتد. و در بخش فردی شرک به خدای متعال است که این گونه ظلم ها نه تنها قابل بخشش نیست که مستحق نفرین است، چنان که در ادعیه ما وارد شده است، مانند لعن و نفرین نسبت به بنی امیه، به جهت ظلم و کشتن مردم، حتی اولیای الهی به جهت دینداریشان. اما گاهی ظلم از فرد مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر است، این نوع ظلم نه به جهت خصومت و دشمنی در دین است که از لحاظ شخصی و یا مالی و... است. این نوع ظلم و تجاوز به آن شدت نبوده و قابل مقایسه با نوع اول نیست، بلکه قابل عفو و گذشت است.
نفرین در لغت
نفرین به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است.(١۴) به معنای لعن، لعنت، ذم، تقبیح و نکوهش نیز آمده است.(١۵)
بنابراین پیش ارباب لغت، نفرین نوعی دعا است که به ضرر شخص دعا شونده باشد؛ به عبارت دیگر، دعا بر دو نوع است؛ مثبت که همان دعای معروف و شناخته شده است، و دعای منفی و بر ضد که نفرین باشد.
نفرین در قرآن
نفرین نیز مانند دعا در آموزه ها و منابع دینی ما به رسمیت شناخته شده است. در قرآن کریم این موضوع در سوره مسد مطرح شده است. آن جا که خداوند ابولهب (عموی پیامبر) را به دلیل اذیت و آزار پیامبر اسلام (ص) نفرین می کند: "تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَب"؛ (١۶) بریده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد).
التبّ الهلاک، و تبّت الأولى دعاء علیه بالهلاک و الخسران؛(١٧) تب به معنای مرگ و نابودی است، و تب اول در ابتدای آیه دعا بر ضد ابولهب، به هلاکت و زیان است؛ یعنی در واقع همان نفرین است.
نفرین در روایات
در اخبار و احادیث وارده از معصومان علیهم السلام به نفرین مظلوم، توجه ویژه شده است:
١- امام جعفرصادق علیه السلام می فرماید:
اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاء"؛ (١٨) از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود.
٢- آن حضرت در روایت دیگر فرمود:
اتقوا دعوة المظلوم فإنّه یَسأل الله حقّه و الله سبحانه أکَرم من أن یسئل حقّاً إلّا أجاب"؛(١٩) بترسید از نفرین مظلوم، همانا او حقّ خود را از خدا می خواهد و خداوند سبحان گرامىتر از این است که حقی خواسته شود، مگر این که آن را اجابت کند.
٣- همچنین امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: چون مرگ پدرم فرا رسید، مرا به سینه خود چسباند و فرمود: پسر جان به تو سفارش می کنم چیزی را که پدرم هنگام مرگش به من وصیت نمود، و گفت پدرش به او سفارش نمود، دوری کن از ظلم به کسی که یاوری غیر از خدا ندارد.(٢٠)
۴- قَالَ علی علیهالسلام: "یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ"؛ (٢١)
مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام می فرماید: روز گرفتن حق ستم دیده از ستمگر، به مراتب سخت تر از روز ستمگر بر ستم دیده است.
مسئله نفرین
با توجه به آیات و روایات مطرح شده، اصل نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، (٢٢) نفرین نیز این گونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست!
قرآن کریم در این باره می فرماید: و اگر تعجیل کند خدا از براى مردم در مستجاب کردن دعاهاى شر ایشان و نفرین کردنشان در حق یکدیگر، مثل تعجیل کردن در استجابت دعاى خیر ایشان، و چنانچه خداوند دعاهاى خیر مردم را به زودى مستجاب مىکند، اگر نفرینهاى ایشان را هم که در حق یکدیگر مىکنند به زودى مستجاب مىنمود. حکم شده بود بر ایشان به مردن و هلاک شدن، پس وامىگذاریم آن کسانى را که امید ندارند به رسیدن ثواب ما در سرکشى خودشان سرگردان بمانند.(٢٣)
البته، همان گونه که می دانیم، ظلم به دیگران از جمله حقوق الناس است که خداوند بخشش و یا احقاقش را به خود مردم سپرده است. اگر انسانی که مورد ظلم قرار گرفته از حق خود بگذرد، خداوند نیز می گذرد، اما اگر مظلوم از ظلمی که بر او رفته عفو نکند، بی گمان خداوند در پی احقاق آن است: وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ؛ (٢۴) گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مىدهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مىایستد.
بنابراین، گاهی ممکن است این احقاق حق در دنیا اتفاق افتد، و گاهی نیز بنابر مصالحی این کار در دنیا واقع نشود و به سرای آخرت موکول شود که اساساً یکی از دلایل برپایی قیامت همین احقاق حق مستضعفان و مظلومان از ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است.
آنچه را که در این مقاله توجه به آن ضروری است؛ این است که ظلم و ستم از آن گونه افعالی است که دارای مراتب است؛ یعنی شدت و ضعف دارد. بالاترین ظلم در بخش حقوق مردم، ظلمی است که ظالمان و ستمگران در ارتباط با دین مردم و حقوقشان مرتکب می شوند، و در بخش فردی، شرک به خدای متعال از بالاترین ستم هاست که این گونه ظلم ها نه تنها قابل بخشش نیست که مستحق نفرین است، چنان که در ادعیه ما وارد شده است، مانند لعن و نفرین نسبت به بنی امیه، به جهت ظلم و کشتن مردم حتی اولیای الهی به جهت دینداریشان. اما گاهی ظلم از فرد مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر است، این نوع ظلم نه به جهت خصومت و دشمنی در دین است که از لحاظ شخصی و یا مالی و... است. این نوع ظلم و تجاوز به آن شدت نبوده و قابل مقایسه با نوع اول نیست. این داستان حتی در مورد قتل که از بزرگ ترین ظلم ها است و در قرآن برای آن وعده عذاب ابدی داده شده، (٢۵) نیز می تواند جریان داشته باشد؛ یعنی آن قتل و کشتنی که به دلیل دینداری مقتول باشد، وعده عذاب ابدی دارد، نه از سر خصومت شخصی، چنان که از روایت برمی آید.(٢۶)
در پایان تذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که اگر نفرین و در خواست احقاق حق از حقوق مسلم مظلومان و ستم دیدگان است، اما در متون دینی ما سفارش ویژه ای نیز شده است که همیشه عفو و بخشش بهتر از نفرین و انتقام گرفتن است. پیامبر اکرم (ص) از پروردگار متعال حکایت مىکند: ... و از کسى که بر تو ستم کرده در گذر، و آن کسى را که تو را محروم کرده است بخشش کن، و کسى را که به تو بدى کرده است نیکى و خوبى کن. از همین نگاه است که خداوند متعال مىفرماید: وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ (٢٧) آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
طبق آموزه های پیامبر (ص) و ائمه (ع) انسان مؤمن باید تجلیگاه صفات الهی باشد، و یکی از صفات خدای متعال بخشندگی و گذشت است، آن جا که او را صدا می زنیم یا غفار، یا رحیم و ... کسى که در مواقع مختلف از خداوند مىخواهد که از گناهان و اشتباهات من در گذر، باید از خطاهاى دیگران چشم پوشی کند تا خود مورد مغفرت و عفو الهى قرار گیرد. گفتنی است که این توصیه(عفو) در ارتباط با برادران و خواهر مسلمانی است که در جامعه به دلیل جهل و نادانی و... گاهی به حقوق هم تجاوز می کنند و ظلمی را نسبت به برادر مسلمان خود روا می دارند. اما ظالمان، ستمگران و متجاوزان بزرگ در موقعیت های مختلف از این قاعده استثنا هستند.
نفرین از نگاه اخلاق و عرفان
گفتنی است که برخی از بزرگان و عالمان اخلاق، هنگامی که از این زوایه به مسئله نگاه می کنند، نفرین در حق مسلمان را توصیه نمی کنند:
و مخفی نماند که دعای بد و نفرین به مسلمانان کردن نیز مانند لعن کردن مذموم است، حتی بر ظلمه، مگر در صورتی که از شر و ضرر او آدمی مضطر و ناچار گردد. نقل شده است: « یک فرد گاهی مورد ستم قرار می گیرد، اما در نفرین بر ظالم تا حدی زیاده روی می کند که پروردگار خود او را نیز از ستمکاران به شمار می آورد».(٢٨)،(٢٩)
لذا در این گونه موارد که ظلم و جفایی از شخص مسلمانی در حق مسلمان دیگر شده، اگرچه بخشش و نفرین و انتقام حق مظلوم است، اما تا جایی که امکان دارد، باید این گونه افراد را بخشید و کارها را به خداوند محول نمود، تا خداوند نیز از گناهان ما درگذرد. که خداوند خود وعده داده است که از حق مظلوم دفاع خواهد کرد، و اگر در این دنیا چنین امری بنابر مصالحی که ما به آنها آگاه نیستیم محقق نشد، در سرای دیگر شدنی است.
منابع؛
١- الحياة، جلد١ص۶۶٣
٢- داستانها وحکایتها،سیّد مهدی شمس الدین،ص٧٨
٣- وسائل الشيعه جلد ١۶ص۴٧
۴- الفجر، ۱۴: «زیرا پروردگار تو سخت در کمین است.»
۵- الکافی، ج۲، ص۳۳۱
۶- الکافی، ج۲، ص۴۴۳
٧- الکافی، ج۸، ص ۱۴۳
٨- سیروسلوک، تقوا صص۱۵۶-۱۴۱
٩- الزمر، آیه ۱۵: «زیانکاران در حقیقت کسانیاند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رساندهاند؛ آری، این همان خسران آشکار است.»
١٠- المحجّة البیضاء، ج ۳، ص ۷۳
١١- یونس، آیه ۲۳: «ای مردم، سرکشی شما فقط به زیان خود شماست. [شما] بهره زندگی دنیا را [میطلبید]. سپس بازگشت شما به سوی ما خواهد بود. پس شما را از آنچه انجام میدادید باخبر خواهیم کرد.»
١٢- الکافی، ج۲، ص ۶۶۶
١٣- القصص، آیه ۴۰: «بنگر که فرجام کار ستمکاران چگونه بود.»
١۴- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج ٨، ص ٧٨٨٨، انتشارات سخن، تهران، چاپ دوم، ١٣٨٢ ش.
١۵- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج ۴٣، ص ۶۶٠، دانشگاه تهران، ١٣۴۶ش.
١۶- مسد، آیه ١.
١٧- مغنیه، محمد جواد، تفسیر ال کاشف، ج ٧، ص ۶٢١، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ١۴٢۴ق.
١٨- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٩٠، ص ٣۵٩، موسسة الوفاء، بیروت، ١۴٠٩ق.
١٩- تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص ٣۵٠، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ١٣۶۶ش.
٢٠- کلینی، کافی، ج ٢، ص ٣٣١، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ١٣۶٨ش، "عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (ع) الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی ع حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ".
٢١- نهج البلاغة، ص ۵١١.
٢٢- برای آگاهی از فلسفه و شرایط دعا به نمایه های: فلسفه دعا، ٨٩۶١
٢٣- یونس، آیه ١١.
٢۴- ابراهیم، آیه ۴٢.
٢۵- نساء، آیه ٩٣
٢۶- کافی، ج ٧، ص ٢٧۵- ٢٧۶، بَابُ أَنَّ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِینِهِ فَلَیْسَتْ لَهُ تَوْبَةٌ. "عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ [خالِداً فِیها] قَالَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِینِهِ فَذَلِکَ الْمُتَعَمِّدُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً قُلْتُ فَالرَّجُلُ یَقَعُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّجُلِ شَیْءٌ فَیَضْرِبُهُ بِسَیْفِهِ فَیَقْتُلُهُ قَالََ لَیْسَ ذَلِکَ الْمُتَعَمِّدَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
٢٧- نور، آیه ٢٢
٢٨- کافی، ج ٢، ص ٣٣٣، ح ١٧.
٢٩- نراقی، احمد، معراج السعادة، ص ١٩٧، چاپ قدیم، انتشارات امین و رشیدی، تهران؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج ١، ص ٣٠۵، اسماعیلیان، قم، ١٣٨۶ش.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
لطف نمایید کتب غیر لازم برای کنکور را جمع آوری
و به چرخه ی بازیافت هدایت نمایید تا از قطع
درختان بدین منظور جلوگیری شود. کلاس هاس
اول تا ششم بعد امتحان خرداد ، در صورت اطمینان
از قبولی ، کتب درسی را تحویل فردی مسئول در
مدارس بدهند و از طریق مأموران جمع آوری پسماند شهرداری به کانال بازیافت هدایت نمایند.
درختان هم حق الناس نسل آینده است و ما نیز
کم کم می بایست به حذف کتب درسی بیندیشیم
و از تکنولوژی آموزش الکترونیک بهره مند شویم.
شرمنده اگر مطلبتان را در گروه فرهنگیان نمیدیم به خودم اجازه ورود نمیدادم
جهت درد دل است و بس
حق الناس؟! حق الناس تو صندوق ذخیره فرهنگیان و صندوق امام رضا ع و ....بود که تو گونی کردند بردند آمریکا و وقتی من یه مقاله در این زمینه نوشتم که "حراستی ها چه کسانی را به حراست و پاسبانی نشسته اند؟!" دنیام رو رو سرم خراب کردند، بردنم تیمارستان و حالا سه ماه انفصال از خدمت برایم زده اند....حق الناس اون سه میلیارد تومانی بود که امثال مدرسه ....بصورت غیر قانونی از بچه ها برای ثبت نامشون گرفتند و وقتی من این مسیله را برجسته کردم دیگه به من اجازه ندادند در "هیچ" مدرسه ای معلم باشم...حق الناس اون پژوهش سراها و دفاتر به اصطلاح "تحقیق و پژوهش" در آموزش و پرورش هست که مسیولانشان که غالبا لیسانس جغرافی و ... دارند و از بیت المال برای خدمت به مردم حقوق دریافت می کنند حتی معنی تحقیق و پژوهش را هم نمی دانند...
نه آن حسن است تنها، گوی آن چیست ؟
جز از حق می نیـــــــاید دلربایی
که شــرکت نیــست کــس را در خدایی
کجـــا شهـــوت دل مردم ربــــاید
که حق ، گه گه ز باطـــــــــل می نماید
موثــر حق شــناس اندر همه حال
ز حـد خویشــــــتن ، بیــــرون منه پای
حق اندرکسوت حق ،دین حق دان
حق انـــدر باطـــل آمــد کار شیـــــطان
، فرمودند: تهمت زدن به بی گناه، سنگینتر از آسمان است «اَلْبُهْتانُ عَلَى الْبَرِیءِ اَثْقَلُ مِنَ السَّماء»[3].البته شاید اغلب ما تصوّر کنیم که تهمت نمیزنیم، ولی گاهی چنان در غیبت کردن غلوّ میکنیم که متوجه نیستیم داخل غیبت که خود، گناه کبيره است، مرتکب تهمت و افترا نیز شدهایم.
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن، حساباشونو پس می دن
که این اینترنتی که پدر و مادر برای اونها میخره
حق ناس است که صرف بازیهای آنلاین و سایت های غیر مجاز شود
و به بچه هامون بیاموزیم
که پول پدر و مادر خرج الکی شود
از مصادیق حق ناس است
مخصوصا در این کرونا که به سختی پول در میاد
خواهش میکنم در مدرسه یا تلوزیون صحبت شود
یا در کلاسهای مدرسه توسط معلمها
بخدا وضع اخلاقی بچه ها خوب نیست
خیلی جالبه شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود...
او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده ی حق الناس نیست!
در عجبم از کسانی که هزاران گناه می کنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت است ...
شب بخشایش حق الناس نیست
مگر اینکه ناس ببخشد ؛
امشب از خدا بخواهیم دل کسانی که
عامدانه به آنها ظلم کرده ایم را نرم کند وگرنه ...!
همانا حق واجب برادرت این است که چیزی که برای دنیا و آخرت او نفع دارد از او کتمان نکنی.»
بعضی از رانندگان با توجه به کمبود جا برای پارک ماشین (به غیر از پارکینگ) آن را در جایی پارک می کنند که باعث راهبندان برای سایر ماشین ها شده و داد و فریاد رانندگان دیگر را در می آورند.
امروزه با چند طبقه شدن خانه ها، طبعا ساختمانهایی، بر ساختمانهای دیگر مشرف می شوند، شاید این موضوع به خودی خود مانع چندانی نداشته باشد، ولی رعایت حقوق دیگران (حق الناس) باید حتما مورد توجه قرار گیرد.
در قاعده ی " هر چه برای خود می خواهی برای دیگران بخواه و برژس" که شالوده ی حق الناس بر آن بنیان نهاده شده؛ خواستن و نخواستن ها، در اینجا باید با ارزشهای انسانی و الهی، همخوانی داشته باشد.
امروزه با چند طبقه شدن خانه ها، طبعا ساختمانهایی، بر ساختمانهای دیگر مشرف می شوند، شاید این موضوع به خودی خود مانع چندانی نداشته باشد، ولی رعایت حقوق دیگران (حق الناس) باید حتما مورد توجه قرار گیرد.
در قاعده ی " هر چه برای خود می خواهی برای دیگران بخواه و برژس" که شالوده ی حق الناس بر آن بنیان نهاده شده؛ خواستن و نخواستن ها، در اینجا باید با ارزشهای انسانی و الهی، همخوانی داشته باشد.
سخن چین وارد بهشت نمی شود. آن بزرگوار به اصحاب میفرمودند: «لا يُبْلِغُنی اَحَدٌ مِنْكُمْ عَنْ اَصْحابی شَيْئاً فَاِنّی اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيْكُمْ وَ اَنَا سَليمُ الصَّدْر»
هيچ كس از اصحاب من براى من سخن چينى نكند و چيزى را كه پشت سرم شنيده، به من نرساند كه من دوست دارم با دلى صاف و سينه اى سالم از بين شمـا خارج شوم. همچنین حضرت امام صـادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودنـد: «بىشكّ از بزرگتـرين سـحر و جـادو، سخن چينى است، كه با آن ميان دو دوست را تفرقه مى اندازد، و دشمنى را ميان رفقاى باصفا وارد مى كند، و با آن خونها مى ريزد، خانه ها خراب مى كند، و پرده ها را مى اندازد، و فرد سخن چين، بدترين كسى است كه بر روى زمين قدم نهاده است»[15]. در روايتی آمده است: «همانا حضرت موسى(عَلَيهِ السَّلام) براى بنى اسرائيل طلب باران كرد هنگامى كه آنها را قحطى رسيده بود، پس خداوند باعظمت به سوى او وحى فرستاد كه دعاى تو و همراهانت را اجابت نكنم، زيرا در ميان شما سخن چينى وجود دارد كه اصرار بر سخن چينى خود دارد، پس موسى(عَلَيهِ السَّلام) عرض كرد: اى پروردگار من! كيست آن سخن چين كه او را از بين خودمان خارج كنيم، خداوند فرمود: اى موسى! من از سخن چينى نهى و منع می كنم، آن وقت خودم سخن چينى كنم؟ (يعنى مثل سخن چين باشم)، پس تمام آنها توبه كردند و باران براى آنها نازل شد»
مواظب دل هایی که وابستشون کردیم باشیم!
تاوانش بدتر از پوله...:)
کاری را
در حق دیگران بکن
که دوست داری
در حق تو بکنند.
همهی زندگى در امروز است
دیروز رویایی بیش نیست
و فردا یک توهم است.
اگر امروز را خوب بگذرانی، فردای تو شادیبخش میشود و فردای تو امیدبخش.
بنابراین به امروز خود خوب بنگر و به حق خود راضی باش
از سایت بولتن هم سپاسگزارم
امروز دوشنبه است یادی کنیم
از غریب_مادر_حسن_ع
حسن شدی که سوال غریب کیست درعالم؟
(میان کوچه و گودال)
بی جواب نماند
دوشنبه_های_امام_حسنی
امام_حسنی_ام
وقتى انسان بميرد دنباله كارهاى نيك او بريده شود، جز سه چيز:
:١.صدقه جارى
۲.دانشى كه مردم از آن بهره برند
٣.فرزندصالح كه براى او دعا كند.
نهج الفصاحه
الهی صبح را آفریدی
و ما را خلقتی دوباره بخشیدی
خلقت دوباره ی تو را در این صبح معنوی شاکریم
خدایا شکرت
الهی به امید و یاری تو
سلام و سپاس از بولتن و کارشناس مذهبیتان
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَیٰ
و خانوادهات را به نماز فرمان بده و خود نيز بر آن شكيبايى ورز ؛ از تو رزقى نمىطلبيم ، ما به تو روزى مىدهيم و عاقبت نيك براى پرهيزكارى است .
—------------------------
(قرآن کریم؛ سوره طه، آیه ۱۳۲)
(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)
التماس دعای خیر...
اما نخستين كسى كه داخل جهنم مى شود سلطان جائر و فرمانده ظالم است . وپس از او ثروتمندى كه حق الله و حق الناس را رعايت نكند. سپس فقير و نيازمند متكبر و خودخواه .
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
حق آمد و باطل نابود شد به درستی که باطل خود سزاوار محو و نابودی است.
پس از انقلاب مشروطیّت که سربازهاى محمّد ولى خان سپهسالار وارد طهران شدند، خود به چشم خود دیدم که: روزى در نواحى قنات آباد، دو نفر از آنها اسب سوار شاکى السّلاح بطوریکه قطارهاى فشنگ را مرتّباً در روى سینه خود بسته بودند، از وسط خیابان به طرف غرب یعنى به سمت امامزاده حسن میگذشتند. و یکى از آنها چپقى بلند در دست داشت و مشغول کشیدن بود.
در کنار دیوار خیابان درویشى فقیر که سر خود را تازه با تیغ تراشیده بود نشسته و سر به روى زانوهاى خود گذارده، و به حال خود مشغول بود.
همینکه این دو نفر تفنگچى از آنجا عبور میکردند و چشمشان به این مرد سرتراشیده افتاد، آن مرد چپق بدست به سمت او آمد و از روى اسب خود خم شد و آتش چپق خود را روى سر او خالى کرد و رفت. درویش سر خود را از روى زانو برداشته و نظرى کرد و گفت: این کَدو صاحب دارد.
هنوز یک میدان به جلو نرفته بودند و به امامزاده حسن نرسیده بودند که من چون در راه خود بدانجا رسیدم دیدم جماعتى از دور مشغول تماشا کردن آن تفنگچى هستند.
اسب، او را به زمین زده بود و یک دست در روى سینه او گذارده، و با دست دیگر مرتّباً بر سر و سینه و بدن او میکوفت تا او را در زیر دست و پاى خود خُرد و لِه ساخت. [معادشناسی ؛ جلد۸، صفحه: ۱۹۹]
پس از انقلاب مشروطیّت که سربازهاى محمّد ولى خان سپهسالار وارد طهران شدند، خود به چشم خود دیدم که: روزى در نواحى قنات آباد، دو نفر از آنها اسب سوار شاکى السّلاح بطوریکه قطارهاى فشنگ را مرتّباً در روى سینه خود بسته بودند، از وسط خیابان به طرف غرب یعنى به سمت امامزاده حسن میگذشتند. و یکى از آنها چپقى بلند در دست داشت و مشغول کشیدن بود.
در کنار دیوار خیابان درویشى فقیر که سر خود را تازه با تیغ تراشیده بود نشسته و سر به روى زانوهاى خود گذارده، و به حال خود مشغول بود.
همینکه این دو نفر تفنگچى از آنجا عبور میکردند و چشمشان به این مرد سرتراشیده افتاد، آن مرد چپق بدست به سمت او آمد و از روى اسب خود خم شد و آتش چپق خود را روى سر او خالى کرد و رفت. درویش سر خود را از روى زانو برداشته و نظرى کرد و گفت: این کَدو صاحب دارد.
هنوز یک میدان به جلو نرفته بودند و به امامزاده حسن نرسیده بودند که من چون در راه خود بدانجا رسیدم دیدم جماعتى از دور مشغول تماشا کردن آن تفنگچى هستند.
اسب، او را به زمین زده بود و یک دست در روى سینه او گذارده، و با دست دیگر مرتّباً بر سر و سینه و بدن او میکوفت تا او را در زیر دست و پاى خود خُرد و لِه ساخت. [معادشناسی ؛ جلد۸، صفحه: ۱۹۹]
ایاکم و دعوة الوالد فانّه ترفع فوق السحاب، یقول الله عزّ و جلّ: ارفعوها انّی استجیب له و ایاکم و دعوة الوالدة فانّها أحد من السیف.(182)
خود را از نفرین پدر دور کنید که از ما فوق ابر، بالاتر می رود. خدا می فرماید: بیاورید تا آن را قبولش کنم، و همچنین از نفرین مادر خود کناره گیرید که از شمشیر تیزتر است
الان نشستم و خیلی دقیق مطلب را خواندم و به تمام سئوالات تو ذهنم رسیدم
که چرا خواهر و برادرم که حق من رو خوردن
اتفاقی برایشون نمیافتد و یا چرا نفرین من در گیر نمیشود
خیلی سپاسگزارم از همتون
ولی از خدا واقعا میخوام با چشمم ببینم در این دنیا
چون خیلی دل منو شکستن
الهی آمین
تلخ کردن زندگی خود
بـرای کـسـی کـه……… در دوری مـا
شـیـریـن تـریـن لـحـظـات
زنـدگـیـش را سپری مـی کـند.!!