گروه بین الملل-مصطفی مطهری*: دامنه اعترضات و سوق پیدا کردن آن به سمت شورش در آمریکا آنقدر شدید بوده است که نه تنها مقامات سیاسی در کنگره(مجلس سنا و مجلس نمایندگان) به آن واکنش نشان داده اند و آن را عاملی جهت تهدید ساختار سیاسی و منکوب کردن دمکراسی در آمریکا عنوان کرده اند، بلکه سبب شده تا موجی از استعفا در کاخ سفید به راه بیفتاد، تا از این طریق خود را از ترامپ و تصمیمات او در این باره جدا کنند. در واقع آنچه موجب شده است تا مقامات کاخ سفید از سمت خود کناره گیری کنند، تلاشی جهت خدشه دار نشدن سابقه سیاسی و مدیریتی شان است که با این اقدام ترامپ در مظان اتهام هستند.
به گزارش بولتن نیوز،روند اعتراضی مذکور که از سوی حامیان ترامپ به سمت خشونت سوق پیدا کرد، از جمله آخرین ابزارهای ترامپ در راستای ادعای تقلب گسترده در انتخابات سوم نوامبر است؛ در واقع ترامپ با روش مذکور تلاش کرد تا روند تأیید نتایج آرای الکترال را در کنگره به تأخیر بیندازد. رویکردی که از سوی ترامپ هدف گذاری شده بود علاوه بر آنکه بر ماهیت و مبنای تأخیر دنبال شد بلکه با هدف زورآمایی با سازمان های قدرت در آمریکا به انجام رسید. به عبارت بهتر اینکه ترامپ با کشاندن حامیان خود به مقابل ساختمان کنگره، قدرت اجتماعی خود را به رخ سازمان سیاسی قدرت در آمریکا کشاند و آنها را به مچ اندازی با خود دعوت کرد.
مضافاً اینکه بازی راه انداخته شده از سوی ترامپ بر این امر دلالت دارد که ترامپ در عرصه تسلیم نکردن قدرت به بایدن و دمکرات ها مصمم است. از این رو نه تنها دمکرات ها را به مبارزه دعوت کرده است بلکه نشان داده، از اینکه تمام کانون های قدرت در آمریکا را نیز به میدان مبارزه با خود بکشاند، واهمه ای ندارد.
واقعیت اعتراضات در آمریکا به اندازه ای شدید و عمیق است که متولیان قدرت سیاسی در آمریکا مدعی اند برای نجات دمکراسی در کشورشان باید از قانون و راه قانونی جهت مبارزه با ترامپ استفاده کنند؛ از این رو درخواست کمیته قضایی مجلس نمایندگان از «مایک پنس معاون رییس جمهوری آمریکا»، برای فعال سازی متمم ۲۵ قانون اساسی جهت برکناری ترامپ قبل از مراسم تحلیف بایدن در 20 ژانویه در همین راستا قابل تحلیل می باشد.
به واقع ماهیت اعتراضات در آمریکا از یکسو نشان دهنده شکنندگی دمکراسی پوشالی این کشور و ساختار نهادینه شده سیاسی در آمریکا از سوی دیگر است. بطوریکه این ساختار آنچنان در تبعیض و بی عدالتی سامان گرفته است که گروه های اجتماعی معترض، برای بیان اعتراضات خود، در صف حامیان ترامپ برای مقابله با ساختار کنونی قرار گرفته اند. در واقع آنچه ترامپ درصدد حصول به آن است از حیث رویکرد سیاسی – حقوقی و قانونی تقبیح شده و غیر قابل پذیرش است و در هیچ جای دنیای از سوی هیچ فرد یا گروهی تأیید نمی شود؛ اما با این حال باید تأکید کرد که اگر چه قرار گرفتن معترضان پشت سر ترامپ به معنای تأیید تمام و کمال او و عملکردش نیست، بلکه به نظر می رسد از دیدگاه معترضان ترامپ فردی خارج از کانون و هسته اصلی قدرت در آمریکا تعریف می شود. از این رو می تواند به تعداد محدودی از مطالبات آنها در مقابل ساختار سنتی قدرت پاسخ بدهد. پس رابطه معترضان و ترامپ رابطه ای دو سویه با منفعتی دو طرفه می باشد. بطوریکه در اتحاد با هم بر علیه ساختار سنتی قدرت شوریده اند و در این مسیر هر کدام به پشتوانه دیگری اهداف و مطالبات خود را دنبال می کنند.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com