کد خبر: ۶۸۰۷۱۵
تعداد نظرات: ۲۲ نظر
تاریخ انتشار:

شمرکیست؟/وقایع ساعت به ساعت روز عاشورا

برای شمربن ذی الجوشن اسم های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است.

گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:برای شمربن ذی الجوشن اسم های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. او را ذی الجوشن، صاحب زره وجوشن می گفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپری بسته شده نشان می داد. او نخست از یاران امیرالمومنین علی(ع) در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع و نامدار کوفه بود که در کنار حسن(ع) و حسین(ع) و در رکاب حاضر بوده است. اما سرشت ناپاک او به خاطر عمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهی و اجتماعی چیره شد و سرانجام در لشکر عبیداللّه بن زیاد قرار گرفت.


به گزارش بولتن نیوز، روزی مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.


از این رو امام حسین در روز عاشورا خطاب به او فرمود: ای پسر زن بزچران!

کسانی که بر پیکرها اسب راندند
پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عمر بن سعد فریاد زد: «چه کسی داوطلب می شود که بر بدن حسین اسب بتازد؟»
ده نفر از مردم سنگ دل جلو دویدند که عبارت بودند از : ۱- اسحاق بن حوبه (کسی که پیراهن امام را غارت کرد) ۲- اخنس بن مرثد ۳- حکیم بن طفیل ۴- عمر بن صبیح صیداوی ۵- رجاء بن منقذ عبدی ۶- سالم بن خیمثمه جعفی ۷- صالح بن وهب جعفی ۸- واحظ بن غانم ۹- هانی بن ثبیت حضرمی ۱۰- اُسید بن مالک
اینان در برابر کاری که کردند، جایزه ی کوچکی از ابن زیاد گرفتند. ابن طاووس در کتاب ارزشمند خود، «لهوف» ذکر می کند که هر ده تن آن ها حرام زاده بودند.
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ. و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را. خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسب ها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو.
این بررسی مختصر، نشان می دهد که فرزندی که در اثر زنا متولد می شود دارای ویژگی های خاصی است که او را برای مقابله با حق مستعد می سازد. از طرفی سخنان حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در مقابل صف حرام زادگان، نشان می دهد که تولد پاک و حلال بودن نطفه چقدر مهم است.
پاکی نسل امام حسین (ع) تا جایی آشکار است که شمر ملعون در آخرین لحظات به امام می گوید: «پدرت بهترین مردمان بعد از پیغمبر برگزیده، صاحب تعظیم و احترام است و من امروز تو را می کشم و به زودی پیشمان خواهم شد و به دوزخ خواهم رفت. ولی به خاطر کینه ای که در دل دارم خون تو را بر خاک می ریزم و بر فرزند پیغمبر رحم نمی کنم.»
و در جایی دیگر گفت: «من تو را به حق شناختن می شناسم! مادرت فاطمه ی زهرا و پدرت علی مرتضی و جدت محمد مصطفی است و کسی که از جانب تو دشمنی می کند و طلب خون تو را می کند، خداوند علی اعلا است. با این حال تو را می کشم و هیچ پروایی از این کار ندارم…»
منابع:
مجلسی، محن الابرار ترجمه ی مقتل بحارالانوار
شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج ۲، به نقل از مجلسی محدثی،جواد،فرهنگ عاشورا
موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام


انگار نطفه ای که سر آغازش با دریدن حدود خدا آغاز شود، مسیرش جز با لگدمال کردن طاعت او ادامه نخواهد یافت.

در اینجا به بررسی نسب برخی از قاتلان امام حسین (علیه السلام) خواهیم پرداخت: یزید بن معاویه ، عبیدالله بن زیاد بن ابیه ، شمر ذی الجوشن ،
عمر بن سعد بن ابی وقاص ، ده تنی که بر پیکر پاک امام اسب راندند.

یزید بن معاویه
پدر یزید معاویه نبود. به احتمال زیاد به علت وجود قاعده ی فراش، فرزند زنازاده ی «میسون» را به معاویه منتسب ساختند. قاعده ی فراش بیان می کند که اگر فرزندی در مدت زوجیت زنی با مردی متولد شود و مرد نگوید که این فرزند من نیست، بچه را به او منتسب می کنند؛ چه از او باشد چه نباشد.

میسون، مادر یزید، از قبیله ی کلبیان و دختر بَجدَل کلبی است. (۲) زمانی که شهرت زیبایی و اندام موزون او به گوش معاویه رسید، معاویه، ندیده عاشق او شد و در سن ۵۲ سالگی او را به کاخ فراخواند و با او ازدواج کرد.

میسون، زنی بود از قبیله ی مسیحیان و یزید نیز در دامن همین قبیله بزرگ شد و مسیحیان را به مسلمانان ترجیح می داد. تا آنجایی که برای پسرش «خالد» مربّیان مسیحی آورد.

زمانی که میسون با معاویه ازدواج کرد، باکره نبود. نطفه ی یزید نیز زمانی بسته شد که میسون با غلام پدرش، رابطه برقرار کرد و از او حامله شد. (۳)

عبیدالله بن زیاد بن ابیه
عبیدالله بن زیاد که در زیارت عاشورا «ابن مرجانه» خوانده شده است، پدرش زیاد بن ابیه بود. کسی که پدر خودش نیز معلوم نیست. مادر زیاد (مادر بزرگ ابن مرجانه) سمیّه، زنی بدکاره بود. سمیه زمانی که در زوجیت پدر زیاد بود، با مردان دیگر رابطه داشت و در آن زمان، به زناکاری مشهور شده بود.

بعدها ابوسفیان ادعا کرد که زیاد، حاصل زنای او با سمیه بوده است امّا تاریخ نویسان معتقدند که این دروغی بیش نیست و سمیه در زنا با غلام بنی علاج، زیاد را باردار شد.(۴)

از طرفی مادر عبیدالله بن زیاد، مرجانه بود. زنی کافر که به گمراهی مشهور بود. زمانی که از زیاد جدا شد، به عقد شیرویه در آمد که مردی کافر بود. عبیدالله نیز در خانه ی شوهر مادرش رشد یافت. (۵)

ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین (ع)، «زنازاده پسر زنازاده» خوانده شد. (۶)

شمر ذی الجوشن
در روز عاشورا، امام حسین (ع)، آتشی فراهم کرد تا مانع پیشروی لشکر دشمن شود. شمر با وقاحت به امام گفت: «ای حسین! به سوی آتش شتاب کردی پیش از آنکه قیامت برسد.» امام در پاسخ او فرمود: «ای پسر زن بزچران! تو از من به آتش سزاوارتری.» (۷)

مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد. (۸)

عمر بن سعد ابی وقاص
عمر، فرزند سعدی است که در انتسابش به وقاص تردید وجود دارد. مادر سعد با خادم مادرش که مردی از قبیله ی بنی عذره بود، زنا کرد و حاصل آن سعد بی سعادت شد. اتفاقاً روزی سعد ابی وقاص با معاویه بر اثر چنین ماجرایی بحث کردند. ماجرا اینگونه بود که سعد به معاویه گفت: «من در امر خلافت از تو سزاوارتر هستم.» معاویه در جوابش گفت: «چون تو از نطفه ی مردی از قبیله ی بنی عذره هستی، لایق امر خلافت نیستی؛ زیرا آنها از اراذل مردم اند.» (۹)

سید اسماعیل حمیری، در شعری به زیبایی چنین رقابتهایی را در آن دوره به تصویر کشیده است. او می گوید: «زمانه این گونه گردیده است که کسانی که نسب معینی ندارند به ریاست می رسند. آنها خود را به کسی به دروغ نسبت می دهند در حالی که نسبی پست و بد ذات دارند. ملعونین اول و ثانی و ثالث و معاویه و دیگران که همگی صاحب نسبهای غیرمعروف و پست بوده اند بر مردم ریاست کرده اند و اگر حرام زادگی فرزندان سعد نبود، آنها نیز به ریاست نمی رسیدند.» (۱۰)

کسانی که بر پیکرها اسب راندند
پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عمر بن سعد ملعون فریاد زد: «چه کسی داوطلب می شود که بر بدن حسین اسب بتازد؟»

ده نفر از مردم سنگ دل جلو دویدند که عبارت بودند از: ۱- اسحاق بن حوبه (کسی که پیراهن امام را غارت کرد) ۲- اخنس بن مرثد ۳- حکیم بن طفیل ۴- عمر بن صبیح صیداوی ۵- رجاء بن منقذ عبدی ۶- سالم بن خیمثمه جعفی ۷- صالح بن وهب جعفی ۸- واحظ بن غانم ۹- هانی بن ثبیت حضرمی ۱۰- اُسید بن مالک

اینان در برابر کاری که کردند، جایزه ی کوچکی از ابن زیاد گرفتند. ابن طاووس در کتاب ارزشمند خود، «لهوف» ذکر می کند که هر ده تن آنها حرام زاده بودند. (۱۱)

وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ... (۱۲)

وخدا لعنت كند خاندان زياد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را. خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو.

نسل های نورانی، تولدهای پاک
این بررسی مختصر، نشان می دهد که فرزندی که در اثر زنا متولد می شود دارای ویژگیهای خاصی است که او را برای مقابله با حق مستعد می سازد. از طرفی سخنان حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در مقابل صف حرام زادگان، نشان می دهد که تولد پاک و حلال بودن نطفه چقدر مهم است.

پاکی نسل امام حسین (ع) تا جایی آشکار است که شمر ملعون در آخرین لحظات به امام می گوید: «پدرت بهترین مردمان بعد از پیغمبر برگزیده، صاحب تعظیم و احترام است و من امروز تو را می کشم و به زودی پیشمان خواهم شد و به دوزخ خواهم رفت. ولی به خاطر کینه ای که در دل دارم خون تو را بر خاک می ریزم و بر فرزند پیغمبر رحم نمی کنم.» (۱۳)

و در جایی دیگر گفت: «من تو را به حق شناختن می شناسم! مادرت فاطمه ی زهرا و پدرت علی مرتضی و جدت محمد مصطفی است و کسی که از جانب تو دشمنی می کند و طلب خون تو را می کند، خداوند علی اعلا است. با این حال تو را می کشم و هیچ پروایی از این کار ندارم...» (۱۴)

الا لعنت الله علی قوم الظالمین.

منابع:
۱- معانی الاخبار، ص ۱۶۱
۲- مجلسی، محن الابرار ترجمه ی مقتل بحارالانوار، ص ۴۲۸
۳- شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج ۲، ص ۵۴۷؛ به نقل از مجلسی، همان.
۴- مجلسی، همان، ص ۴۲۹
۵- البداية والنهاية: ۸ / ۲۸۴،عيون الاخبار:۱ / ۲۹۹؛
۶- محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، ص ۲۹۷
۷- مقتل ابومخنف، ص ۲۲۱
۸- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵، ۳۱، ۵۶ و ۳۳۶؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۲۳۷ و شفاءالصدور، ج ۱، ص ۳۷۵-۳۷۸؛ به نقل از نشریه ی کوثر، پاییز ۱۳۸۰، شماره ۵۱
۹- ترمذی، سنن ترمذی، ج ۲، ص ۲۱۳؛ مستدرک الحاکم، ج 3، ص ۱۰۸؛ به نقل از مجلسی، همان، ص ۴۳۰
۱۰- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۵؛ راشد، مفلح بن حسین، الزان النواصب، ص ۱۶۹؛ به نقل از مجلسی، همان.
۱۱- سید بن طاووس، لهوف، نشر نبوغ، ص ۱۸۳
۱۲- قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت عاشورای معروفه
۱۳- ابومخنف، مقتل الحسین، ص ۹۳؛
به نقل از مجلسی، همان، ص ۱۰۶۱
۱۴- محمد بن ابی طالب، تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج ۲، ص ۳۲۳؛ به نقل از مجلسی، همان، ۱۰۶۳

وقایع ساعت به ساعت روز عاشورا

طبق محاسبه واقعه کربلا به حساب گاه شماری شمسی می‌شود ۲۱ مهر سال۵۹ شمسی .
تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین
نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با درآوردن اوقات شرعی شهرکربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌ نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.

ساعت ٥:١٥ اذان صبح

امام حسین (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي‌ فِي‌ كُلِّ كَرْبٍ، وَأَنْتَ رَجَآئِي‌ فِي‌ كُلِّ شِدَّة،...

خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»کوفیان هم  آن طرف نماز را به امامت عمر سعد خواندند و بعد از نماز صبح
به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.

حدود ساعت ۶ صبح

امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با بوته‌های خار پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.

ساعت ٠٦:٣٦ طلوع آفتاب

کمی بعد از طلوع آفتاب، امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. آنگاه رو‌بروی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و
فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام‌(ع) نامه نوشته‌اند حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکارکردند.
امام نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام‌(ع) پرسید چرا
حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهاند؟
اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده ذلت از ما
دور است.»
سخنرانی اباعبدلله ‌(ع) حدودا نیم ساعت طول کشیده است.

حدود ساعت ۸ صبح

بعد از سخنرانی امام‌(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت از جمله بریر که
«سیّد القرّآء»(آقای قرآن خوان‌)ها‌ی کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف 
«هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی »
را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حر . فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند، به طرف سپاه امام
آمدند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ از سپاه کوفه فرار کرده باشند.

حدود ساعت ۹ صبح

در این ساعت بود که شمر ملعون به عمر سعد ملعون پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. پس
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی باهم شروع به تیراندازی کردند.
امام به یارانش فرمود: «اینها نمایندۀ این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. ( تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول در کتاب های مقتل تا ۵۰ نفر ذکر شده)

حدود ساعت ۱۰ صبح

بعد از تیراندازی، یسار غلام زیاد بن اَبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین (ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کُشنده‌ای باشی.» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا
حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع
کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد از
عقب ‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند. در این تیرباران تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند.
الفتوح شهدای این حملات را ۵۰ نفر و ابن شهر آشوب ۳۸ نفر ذکر کرده.
اولین شهید، ابوالشعثا بود (این ابوالشعثا تیرانداز بود و ۸ تیر انداخت که
۵ نفر از دشمن را کشت. امام‌(ع) او را دعا کرد.)
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام‌(ع) حمله کنند که با آتش خندق مواجه شدند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.

 حدود ساعت ۱۱ صبح

بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم  به میدان برود. انگار برای  شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی در مقابل
نگاه امام‌(ع) شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد،

پيرمرد زاهد، جناب برير بود. مسلم بن عوسجه بعد از او كشته شد.حبيب بربالين او رفت وگفت
کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام (ع)را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار ۷ نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع)محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.

١٢:٢٠ اذان ظهر

حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای
نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام حسین(ع)
از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست.رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم »
امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله
حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»

حدود ساعت ۱۳

۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند؛ از جمله زهیر و حر.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد.
دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ
خواری و ذلتی نخواهید دید.»

حدود ساعت ۱۴

۲۸ نفر از مردان بنی هاشم کشته شدند: ۷ برادر امام حسین(ع)، ۳ پسر از امام حسن(ع)، ۲پسر امام حسین(ع)، ۲ نوه جعفر بن ابیطالب، ۹نفر از آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر. 
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها  کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. پس حضرت اباعبدلله الحسین (ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند.دشمن کمی به عقب رفت.
امام(ع) برای دومین بار گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»

حدود ساعت ۱۵ 

امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی، این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است.» امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفربه مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» 

۱۶:۰۶ اذان عصر

وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌ نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید:
پیش از آنکه حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در او فرو برد ...»

حدود ساعت ۱۷ 

بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب است. سر مظلوم کربلا حسین تشنه لب را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان ‌هایشان هم خرد شود.

١٨:٢٢ اذان مغرب 

کشتگان لشگر کوفه را جمع می‌کنند.داستان روز غم انگیز عاشورا اینطورتمام می‌شود: درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده،  سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام.»
لعنت خدا برقوم ظالمین باد.
اللهم العن قوم الظالمین
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ
وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ


عالم همه قطره و درياست حسين ،
خوبان همه بنده و مولاست حسين ،
ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش،
از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين،

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
رحمانی از مشهد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
الهی بمیرم برای امام حسین و یارانش
jalaly
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
سلام علیکم .اصلا در مورد روز عاشورا انقدر ریز به ریز نمیدونستم تا اینکه فیلم مختارنامه را دیدم و واقعه عاشورا برایم روشن تر شد اما دیدن آن فیلم هم انقددددر ریز به ریز و همراه با جزئیات برایم به تصویر کشیده نشد واقعا ممنونم خیلی برام تعجب آور بود که ساعت به ساعت واقعا عاشورا چه اتفاقی افتاده سپاس فراوان . راستش همیشه برام سوال بود که در این روز دقیقا چه اتفاق هایی افتاده که ما شیعیان از اول روز محرم رو به یک شهید کربلا اختصاص میدیم اما باز هم حق مطلب ادا نمیشه. خدا خیر دنیا آخرت نصیبتان کند. سپاس بی کران التماس دعا
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
عالی چقدر جالب بود
این اطلاعات رو نداشتم

شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود و آن حق را ادا کند که
خداوند شهادتش را نمی پذیرد .
او به جهانیان فهماند که حتی شهید شدن درراه خدا در کربلا
بالاتر از رعایت حق الناس نیست .
در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند .
و معتقدند یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست.

تصور مردم ازحق الناس همان مال مردم خوردن است که تصورصحیحی است
ولی رعایت اصول وقواعد عرفی وقانونی و عواطفی دیگران هم حق الناس است .

دل شکستن پدر مادر و خواهر و برادر به طرق مختلف کم محلی بی محلی و....
همسایه آزاری مردم آزاری به هرطریق ...
گران فروشی و کم فروشی و کم کاری
همه ی اینها حق الناس است و با یک گریه ی شما پاک نمیشود.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
فوق العاده عالی
حاج آقا خدا خیر بده
شهادت امام حسین رو خدمت تون تسلیت عرض می کنم

امشب شهادت نامۀ عشاق امضـا می شود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود..
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
سلام علیکم حاج آقای توحیدلو بسیار عالی و آموزنده متاثر و متاسف و دگرگون شدم بسیار عالی و مثل همیشه پرمحتوا روایت روز عاشورا قلم زده اید
سلام بر حسین و جدش و اولادش و اصحابش
سلام بر حسین (ع)لعنت خدا بر یزید و آلش...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۵:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام و احترام و عرض ادب حاج آقای توحیدلو
فرا رسیدن ایام تاسوعا و عاشورای حسینی و سوگواری سرور و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین را به جنابعالی و خانواده گرامی تسلیت عرض نموده،از خداوند منان برای شما و خانواده محترم توفیق عزاداری و بهره گیری از صفات حسنه و راه و منش امام حسین (ع) را خواستارم.
محتاج دعای خیر شما در این شب های با فضیلت هستیم*ارادتمند.... هادی دلیر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
سلام

بنام آفریدگار مهربانی

امروز : یکشنبه 9 / 6 / 99 _ شماره 157

" بازی زندگی "

در بازی زندگی یادمیگیری :
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه .....
مثل آویختن به طنابی پوسیدست..‌....

یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو .....
گاهی میتوانند دورترین ها باشند......

یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی.....
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رادر آغوش بگیری و بروی ......
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی....

یاد میگیری :
دیوار خوب است...
سایه درخت مطلوب است...
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست....

عبارت تاکیدی :
بازی زندگی هماننددو روی سکه میباشد ، مراقب هردورو باشیم

" خدایا سپاسگزارم " ارادتمند جلیلیان
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
واقعا محشر بود
خیلی لحظه به لحظه کربلا را خوب فرمایش کردین
راجب شمر اینقدر شناخت نداشتم ممنون
عزاداری هاتون مقبول

عاشورا
پرگارى است که عشق را ترسیم می‏کند ...
و کانونى است
که ارزش ها، احساس ها، عاطفه ‏ها، خرد‌ها و اراده‏ها برگردش می‏چرخند .

سلام ، صبحتون بخیر

ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
حاج آقا بزرگوار عاشورا حسینی محضرتون تسلیت باد

تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
بر شمر لعین لعنت

شیـخ طوسى(ره) مى‌نویسد:
شمر را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مى‌کرد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
♦️علامه امینی شب و روز عاشورا مدام برای امام زمان(علیه السلام) صدقه کنار می گذاشتند و می فرمودند:

خلفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
استاد دست شما درد نکنه
ما هر سال تکرار مکررات شده برایمان
از بس که تمام وعاظ و روحانی ها فقط حرف های تکراری زدند شما تاریخی را برای ما آشکار کردید که حتی در فیلم مختارنامه ها ندیدیم و نمیدونستیم
فقط میتونم بگم اجرتون با سید الشهدا
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
یا حسین ابن علی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
خدا لعنت شون کنه
اون ده نفری که با اسب بر بدن مطهر سیدالشهدا تاختن

خیلی این متن تون تکان دهنده و تاثیر گذاره
این قدر راجب شمر نمی دونستم
خدا لعنت شون کنه دشمنان اهل البیت رو
موفق باشین
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
احسنت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
و الان نهضت بزرگی راه افتاده تا همه دختران ایران را فاحشه و نسل آینده را حرامزاده کند. بعد یک عده می گویند دو تار مو که اشکال ندارد!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
سر نى درنینوا مى ماند
اگرزینب نبود
کربلادرکربلا مى ماند
اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد
از آن طوفانِ رنگ
پشت ابرى از ریامى ماند
اگرزینب نبود

امان از دل زینب
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
خیلی مطالب فوق عالی بود
برای من که امثال توفیق رفتن به هیات را نداشتم
این مطالب حکم سخنرانی را برای من در محفل ارباب را داشت
خیلی از شما و همکاران عزیز بولتن سپاسگزارم
اجر شما با سید الشهدا
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
0
0
من اولین بار بود این مطالبرا خوندم
واقعا از بولتن نیوز خیلی سپاسگزارم به خاطر این بخش‌
الهی عاقبت همتون ختم به خیر شود
چقدر با بیان ساده واقعه عاشورا را ترسیم کردید
ممنونم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
0
0
من اصلا همچین چیز هایی رو درباره شمر و ... نمیدونستم خیلی عالی بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۷
0
0
من با توجه به متن بالا که در مورد شمر گفته شده
هر شب که مختار را میبینم
تازه متوجه بعضی از قضایا و نسبتها میشوم
ناشناس
|
United Arab Emirates
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۸
0
0
همیشه به این فکر میکردم که شمر چرا شمر شد
اون که حافظ و قاری قرآن بود و نماز شبش ترک نمی شد در خیلی از جنگ ها کنار پیامبر بود و خوب جنگید و خیلی شرعیات بلد بود و مسکرات نمی خورد ولی چرا این گناه بزرگ رو کرده و سر نوه پیامبر رو بریده تازه میفهمم که چرا و چگونه
خیلی عالی بود حاج آقا ممنون
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین