به گزارش بولتن نیوز، مهدی فروزش، استاد دانشگاه و فعال فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی با عنوان «گفتوگو» نوشت: در مورد گفتوگو در کشورمان نقص زیادی داریم. میزان تنشهایی که در جامعه میبینیم اعم از نزاعهای خانوادگی، قبیله ای، مذهبی و سیاسی نشان میدهد که در بحث گفتوگو ضعف داریم.
گفتوگو یک ابزار فرهنگی است که در خدمت فرهنگ و تمدن است. فرهنگ مقوله ذهنی است یعنی مجموعهای از باورهای ذهنی. تمدن یک مسئله عینی است، زیرا ما نمادها و رفتارها را عینا میبینیم. مفهوم گفتوگو مشخص است. گفتوگو بین حداقل دو نفر صورت میگیرد.
انسان موجودی مدنی است و زندگی اجتماعی دارد و ضرورت داشته که گفتوگو داشته باشد. کمبود منابع باعث شده که انسانها رو در روی هم قرار گیرند و مسائل خود را حل کنند حال یا با گفتوگو یا با نزاع و درگیری. انسانی که ییلاقی و قشلاقی زندگی میکرده گفتوگو در او دیر صورت گرفته است، زیرا با مهاجرت نیازهایش را تامین میکرده است.
در یکجانشینی مالکیت و حقوق مطرح میشود و یکی از اساسیترین مسائل حقوق گفت و گوست. بحث دیگر اشتراکات انسانی است؛ مثلا نوع لباس و سلیقه باعث شد که انسان به گفتوگو بپردازند. بحث دیگر احساسات است. انسانها بر اساس احساسات گفتوگو میکنند، عاشق میشوند، شعر میگویند و در نهایت توسعه شکل میگیرد.
گفتوگو از بدو تولد انسان و زمان آدم و حوا بوده است. قلم و خط یکی از ابزارهای گفت و گوست که به توسعه جامعه انسانی کمک میکند. یکی از ویژگیهایی که گفتوگو دارد، پویایی است. گفتوگو ایستا نیست، توسعه مییابد تا به هدف برسد.
در ایران بحث پدرسالارانه را داریم، معضلی است که بوده و هست. رئیس طایفه و یا پدر هر چه میگفتند، دیگران اطاعت میکردند. خصلت زورگویی همچنان در ایرانیان وجود دارد، با همسایه به خاطر سر و صدایی که داشته است، دعوا میکنیم. به خاطر تصادف، دعوا راه میاندازیم. به جای داشتن تعامل زود دست به دعوا میشویم.
گفتوگو الزاماتی دارد که اولین آن، اعتقاد به گفت و گوست. گفتوگو مسائل ما را حل میکند و اگر نباشد دعوا پیش میآید. اعتقاد به گفتوگو باید در بین ما ایرانیان زیاد شود. الزام بعدی مفهوم شناسی است. اگر مفاهیم را به استاندارد نرسانیم، نمیتوانیم گفتوگو داشته باشیم.
مفهوم باید مشخص باشد. در قرون اخیر به این نتیجه رسیدند که زبان بین المللی داشته باشند زیرا درک کردند که منشأ جنگها عدم گفت و گوست. به عنوان مثال در عراق حرف همدیگر را نفهمیدند و جنگ آغاز شد، در افغانستان زبان هم را درک نکردند و آمریکا آمد و اوضاع بدتر شد.
مرور تجربه و تاریخ هم از الزامات گفت و گوست. دیگر تک صدایی، تک محوری و زورگویی جایی در دنیا ندارد و باید بپذیریم که اینها منشأ جنگ و نزاع در قرون گذشته بوده است و نباید تکرارشان کنیم. از الزامات دیگر گفتوگو، خوش بینی نسبت به گفت و گوست.
باید بدانیم با گفتوگو به صلح، آرامش و پیشرفت میرسیم. اعتماد الزام دیگر است که اگر نباشد وحشت و ترس ایجاد میشود. الزام دیگر صداقت است.
یک طرفه نبودن الزام بعدی گفت و گوست؛ به عنوان مثال در عرصه بین الملل باید با شرایط برابر مذاکره شود و یا اینکه میگوییم سطح دانشگاه از مدرسه بالاتر است به خاطر گفت و گوست، زیرا دانشجو نظرش را بیان میکند و استاد تنها متکلم وحده نیست.
نهادینه سازی گفتوگو مقدماتی دارد. خانواده رکن اصلی در نهادینه سازی گفتوگوست. پدر و مادری که به شکل احترام آمیز با هم گفتوگو میکنند، به طور غیر مستقیم گفتوگو و عدم جدل را به فرزندان آموزش میدهند. مرحله بعد دوستان خوب است. دوستی با کسی که همسطح انسان نباشد، زورگویی و تحمیل عقیده میآورد، یک نفر مظلوم و دیگری ظالم میشود.
آموزش و پرورش مرحله بعد است که باید بر پایه گفت و گوی صحیح باشد. سازمانهای مردمی نیز در نهادینه شدن گفتوگو اثر دارند. اینکه حزب و اتحادیه تشکیل میدهیم برای این است که گفتوگو داشته باشیم؛ به عنوان مثال اتحادیه نانوایان تشکیل شد که از حقوق نانوایان دفاع کند.
یکی دیگر از مباحث نهادینه سازی گفتوگو، هنر است؛ به عنوان مثال نقاشی و آثار تاریخی از مسائل قدیم به ما خبر میدهند. اگر هنرهای اصیل را حفظ کنیم به نهادینه کردن گفتوگو و توسعه جامعه کمک کردیم. یکی دیگر از مسائل مردم سالاری است که در بحث سیاسی مطرح است. نظام سیاسی برآمده از مردم نشان از وجود گفتوگو در آن جامعه است؛ در غیر این صورت در آن جامعه دیکتاتوری وجود دارد.
گفتوگو ابزاری دارد. یک زمان، زبان فقط ابزار گفتوگو بود، بعد آواها نوشته شدند و گفتوگو تکمیلتر شد. دومین ابزار گفتوگو، قلم است، برای همین نقش و نگارهایی روی کوه و سنگ و دیوار در قدیم دیده میشود. ابزار دیگر گفتوگو، هنر اعم از فیلم، تئاتر، موسیقی، خوشنویسی، نقاشی، کاریکاتور است؛ به عنوان مثال کتاب نوعی گفت و گوست. فردی مینویسد و دیگران نقد میکنند و نویسنده بازخورد میگیرد.
در موسیقی نیز همین طور است. دست زدن و هیجان مخاطب در کنسرت، بازخورد است پس اینجا هم گفتوگو شگل گرفته است. این ابزار باعث شده است که جنگ و نزاع کمتر شود و جهان به سمتی به غیر از جنگ برود تا مسائل را حل کند. برای همین در جنگهای جدید خبری از تیر و تفنگ و تانک نیست و به عنوان مثال تحریم اقتصادی میبینیم که آن هم با گفتوگو قابل حل است.
و اما ابعاد گفتوگو. گفت و گوی انسان با انسان مانند گفت و گوی معلم با دانش آموزان، والدین با فرزندان، فرماندار با مردم. بعد دیگر فرهنگ با فرهنگ است؛ به عنوان مثال فرهنگ لری با فرهنگ ترکی، فرهنگ ایرانی با فرهنگ اروپایی. بعد دیگر، گفت و گوی ادیان است که در تاریخ زیاد داشتیم؛ به عنوان مثال امام رضا (ع) افرادی از ادیان مختلف را دعوت کرد و با هم صحبت کردند.
دین اسلام تاکید بر مذاکره و گفتوگو دارد و سنت پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) گفتوگو بود. پیامبر اکرم (ص) دعوتش را با گفتوگو شروع کرده است. در زندگی پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) مبنا بر گفتوگو بوده است. امام حسین (ع) تا آخرین لحظه دعوت به گفتوگو و حل مسئله کردند، اما طرف مقابل لجاجت و دشمنی کرد و نپذیرفت. بعد دیگر، گفت و گوی انسان با خداست. انسان با خدا راز و نیاز میکند و از طرفی آرامشی نصیبش میشود.
عدم جنگ و ستیز، برقراری عدالت، ایجاد آرامش و امنیت از نتایج مهم گفت و گوست؛ به عنوان مثال معلمان احساس میکنند که حقوق شان پایمال شده، اما به جای آتش زدن اموال عمومی با نماینده خود صحبت میکنند. پیشرفت و توسعه جامعه از دیگر نتایج گفت و گوست. امید است که با نهادینه شدن گفتوگو در کشورمان شاهد توسعه روزافزون و حل بسیاری از مشکلات باشیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com