کد خبر: ۶۷۲۲۸۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
ائتلاف دوستان جاهل عزمشان را جزم کرده‌اند رفتار سیاسی حاکمیت را بیشتر از پیش بسته کنند

سلطنت طلب های ریشو!

روزگاری رحیم‌پور‌ ازغدی می گفت ولایت فقیه سلطنت ملّا و آخوند و سلطنت شاه روحانی نیست. خود رهبری می گوید من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسی‌ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! ... هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرف‌ها به حساب نمی‌آید و نباید بیاید.

سلطنت طلب های ریشو!گروه سیاسی- حسین همازاده: «ألیس قد نهیتک یا امیرالمؤمنین أن تبعث جریراً و اخبرتک بعداوته و غشّه؟
یا امیرالمومنین آیا شما را از اعزام جریر نهی نکرده بودم و از دشمنی و خیانت هایش نگفته بودم؟»

به گزارش بولتن نیوز، «اما والله یا امیرالمؤمنین لو کنت ارسلتنی الی معاویه لکنت خیراً لک من هذا الّذی ارخی من خناقه و اقام عنده حتّی لم یدع باباً یرجو روحه الا فتحه، او یخاف غمّه الا سدّه.
امیرالمؤمنین به خدا قسم اگر مرا به جای او فرستاده بودی، برای تو بهتر از این [جریر] بودم که معاویه را از تنگنا خارج کرد و آن قدر پیش او ماند تا تمام درهای امیدواری را به سویش گشود و تمام درهای موانع و گرفتاری را بر او بست.

این بخشی از سخنان انتقادی مالک اشتر خطاب به امیرالمومنین است آن هنگام که جریر بن عبدالله بجلی، فرستاده امیرالمومنین دست خالی از شام برگشت. جریر، استاندار همدان بود در زمان عثمان که پس از خلافت علی علیه‌السلام مردم را به اطاعت و بیعت او فراخواند و حضرت نیز او را برای مذاکره با معاویه راهی شام کرد.

بدون تردید اگر امثال این اعتراضات تند مالک به امیرالمومنین در مقابل چشم بعضی‌ها اتفاق می‌افتاد نه تنها از قطار انقلاب پیاده می‌شد که «متخصصین نطفه» دست به کار می‌شدند و چند روز بعد هم آمنه سادات ذبیح‌پور گزارشی از اعترافات جنابش پخش می‌کرد که چگونه با معاویه زد و بند کرده و هکذا...

این روزها به واسطه حمایت تمام قد رهبری از آملی لاریجانی مساله اساسی الگوی رفتار سیاسی در جمهوری اسلامی مجددا مناقشه برانگیز شده است. ده‌ها نفر از حزب‌الهی‌های همراه با حاکمیت در گروه‌های محدودتر به این سخنان معترض شده‌اند بدون آنکه به خاطر آینده شغلی یا برچسب‌زنی‌های احتمالی جرات مخالفت رسمی داشته باشند.

فی‌الواقع این حد از ارتجاع محصول عصر #پناهیان‌ ها و #صفار ها و #دسمی‌ ها و #غلامی‌ ها و نتیجه طبیعی نظریات "عصمت استراتژیک" و "مومن تنوری" هاست.

روزگاری رحیم‌پور‌ ازغدی می گفت ولایت_فقیه سلطنت ملّا و آخوند و سلطنت شاه ِ روحانی نیست. خود رهبری می گوید "من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسی‌ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! ... هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرف‌ها به حساب نمی‌آید و نباید بیاید".

اما ظاهرا ائتلاف دوستان "جاهل" و "کاسب" عزمشان را جزم کرده‌اند که با بستن باب تعقل و شتم منتقدان الگوی رفتار سیاسی حاکمیت را بیشتر از پیش بسته کنند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
عباس داودی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
0
0
سلام
خوب است قبل از انتشار مطلبی با کارشناسان یک مشورت حداقلی بشود تا دچار برداشت اشتباه از دین نشویم.
در باره این متن به موارد زیر توجه بفرمایید:
1ـ ملاک سنجش حق دستورات خداوند است که در قرآن آمده یا توسط اهل بیت بیان شده است. اینها اصل است و ما هر موضوعی را با این اصول میسنجیم و ملاک عمل صحیح اینها است. حتی اگر آن فرد بزرگی مثل مالک اشتر باشد.
قرآن به صراحت میفرماید:
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ
احزاب/36
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد.
این نقل بیان شده از رفتار مالک اشتر دقیقاً بر خلاف این ایه از قرآن است و چنین عملی از مالک بعید بوده است. به همین دلیل مجبوریم یکی از دو تأویل زیر را بپذیریم:
الف) اصل نقل صحیح نیست. چه آنکه اصل این نقل فاقد سلسله سند معتبر بوده و فقط به کتاب واقعه صفین بر میگردد و در معدودی از منابع شیعه هم که آمده است همگی از همان کتاب نقل کرده اند. نویسنده و کتابش مورد اعتماد نیست.
به عنوان مثال در منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى) ج‏17 ص 241 آمده است:
«نصر عمر بن سعد، عن نمير بن و علة، عن عامر الشعبي قال:...»
ب) مالک اشتر در آن زمان که ابتدای خلافت امام علی علیه السلام بوده است از بصیرت کافی برخوردار نبود و بعدها توبه کرده و روشش را عوض کرده است.
که با توجه به آنچه از مالک در اسناد معتبر داریم گزینه الف صحیحتر به نظر میرسد.
2ـ آیا میتوان به امام معصوم اعتراض کرد؟ اگر کسی فهم درستی از امامت داشته باشد که امام معصوم حجت خداست و از گناه و اشتباه معصوم است هیچگاه به خود جرأت نمیدهد که به افعال یا سخنان امام اعتراض کند. البته منش اهل بیت در برخورد با این موارد بحث جداگانه ای دارد که اگر لازم باشد عرض خواهد شد.
3ـ با این اصول عرض شده این حرکت مالک اشتر (اگر نقل هم درست باشد) کاری اشتباه و بر خلاف اصول قرآن و ولایت پذیری است. استدلالی هم که بر پایه چنین مطلبی نوشته شده باشد هم مخدوش خواهد بود.
4ـ ولی فقیه معصوم نیست و ممکن است در تصمیمات خویش اشتباه کند. حتی کسانی هم که اطلاعات تخصصی کمی هم دارند ممکن است متوجه اشتباهی شوند که ولی فقیه متوجه آن نشده است (گر چه امکانش بسیار بسیار اندک است) از این رو تذکر یا نقد به سخنان ولی فقیه اشکالی ندارد.
اما ولی فقیه اولی الامر جامعه و نائب عام امام معصوم است و نباید جایگاه اوامر و نصایح و توصیه های او که در اکثر موارد صددردصد صحیح است مخدوش گردد. اگر هر بار که ولی امر دستوری یا بیانی دارد هر کسی به خودش اجازه دهد این فرمان و بیان را نقد کند جایگاه اطاعت ولی در جامعه متزلزل شده و آنگونه که باید از او اطاعت نمی گردد در این صورت اتحاد شکل گرفته پیرامون ولی امر از بین رفته و جامعه آسیب پذیر خواهد بود.
به همین دلیل نقد مشفقانه (که از باب «نصیحت و خیرخواهی برای ائمه مسلمین» نه تنها بی اشکال است بلکه و ضروری است ، ) باید غیر علنی و صرفاً برای ولی امر بیان گردد و نباید این نقدها به سطح جامعه کشیده شود که در آن صورت مغرضین از آن سوء استفاده نموده و جایگاه ولایت فقیه (نه شخص) را تضعیف می نمایند.
5ـ در باره بند آخر مطلب هم باید ولایت مداران واقعی با درک درست نوع اعمال حاکمیت ولی در جامعه روشنگری نمایند که هر سخن رهبری دارای زمان و مکان خاص خود بوده و فرمایشات ایشان را باید یکجا دید.
به عنوان مثال در همین بحث اخیر آیت الله لاریجانی با توجه به مجموعه فرمایشات امام جامعه میتوان فهمید که انتقادات به ایشان در جهت صحیحی نبود و تندروی شده و از ایره حق بیرون رفت و ایشان تذکر لازم را دادند اما این مسئله به معنای عدم نقد دوران مدیریت این فرد نیست. چه بسا فردی انسان پاکدستی باشد اما در مدیریت اشتباهاتی را مرتکب شود چون معصوم از خطا فقط 14 روح پاک بودند. منتها وقتی قرار است از او انتقاد کنیم باید در همان موضوع و به همان اندازه انتقاد شود.
متاسفانه این متن دارای توهین و افترا و بی ادبی است .
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
0
0
واقعیتش این نوشته یک جور خاصی است انگار دارد نسبت به افراد عقده گشایی می کند رحیم پور و سخن از او گفتن و مالک اشتر همه اش بهانه است اصلا این نوشته عمق ندارد بوی تعفن یک عصبانیت یک عقده درونی درون او استشمامم و دیده می شود
ببخشید اما با خواندن این متن اصلا احساس آگاهی بخشی پیدا نکردم فقط یک خودنمایی و یک متن را دیدم که نویسنده اش می گوید منم هستم مرا هم ببینید
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
0
0
در این نوشته، نویسنده یا دست اندرکاران، با رنگ بوی ولایی و داسوزانه، تیشه به ریشه امامت زده اند!
اگر در باره امام و امام شناسی آگاهی کافی ندارید ، بروید مطالعه کنید .و اگر می دانید پس این تذهبون؟!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین