گروه فرهنگ و هنری: در یک دههی گذشته هالیوود بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخش به سمت تولید انبوه بلاک باسترهایی با بودجههای عظیم رفت. باد کردن بودجهها و تاکید بیشتر روی فیلمهایی که پیشتر قسمتهای دیگری از آنها ساخته شده بود گفتمان سینما را جلو برد. حالا به نظر میرسد که هر هفته سینما شاهد اکران یک بلاک باستر است (البته اگر دوباره سینماها باز شوند!) و با توجه به حجم بالای این فیلمها که تولید و پخش میشوند عجیب نیست که شاهد بلاک باسترهای قدرنادیدهی قرن ۲۱ باشیم. طبعا امکان بررسی هر فیلم به صورت جداگانه و تمعق در آنها در زمان اکران خودشان وجود ندارد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیجیکالا مگ، در شرایطی که اندیشههای جدی منتقدانه با امتیازات براساس قواعد سایتهایی مثل روتن تومیتوز جایشان عوض شده است یا باکس آفیس هفتگی نشاندهندهی میزان موفقیت فیلمهاست، عجیب نیست که خیلی از فیلمهایی که تصور میشد آثار مهمی هستند حالا از یاد رفته باشند. با توجه به سرعت بالای مخاطبان در دیدن فیلمهای بلاک باستر و تعداد زیاد آنها، فیلمهایی با بودجههای بزرگ که نقدهای منفی رویشان نوشته میشود یا در گیشه شکست میخورند، اغلب فرصت این را پیدا نمیکنند که دربارهشان تفکر و تعمق صورت بگیرد.
به هر حال گاهی اوقات پشت نقاب نقدهای متناقض یا فروشهای متوسط ممکن است جواهرات واقعی پنهان شده باشد. در مقابل بعضی فیلمهایی که قطب بلاکباسترها محسوب میشدند کیفیتشان در طول زمان رنگ باخته است. شاید باید به بلاکباسترهای هزارهی سوم نگاه دوبارهای کرد. این مطلب دربارهی بلاک باسترهای قدرنادیدهی قرن ۲۱ است.
والرین و شهر هزار سیاره
عنوان اصلی: Valerian and the City of a Thousand Planets
کارگردان: لوک بسون
بازیگران: دین دیهان، کلایو اوون
امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۷
اپرای فضایی لوک بسون فیلم جاهطلبانهای بود. فیلمی به لحاظ بصری خیرهکننده و پرزرق و برق و به طرز باورنکردنی پر از جزییات که از همان ابتدا جهان خودش را میساخت. فیلم با بودجهای نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار تولید شد. و حتی اگر با سر هم زمین میخورد باز چند سکانسی دارد که تماشای آن را جذاب میکند. فیلم یک سکانس افتتاحیهی تماشایی و مبهوتکننده دارد که به ترانهای از دیوید بووی مربوط میشود. نگاهی امیدوارکننده به آینده جایی که فرهنگهای متفاوت میتوانند کنار هم زندگی کنند. شاید بازیگران نقش والری و لورلین چندان در بسط و گسترش شخصیتهایشان موفق نبوده باشند اما در تسهیل کار مخاطب برای درک جهان اطرافشان گزینههای مناسبی هستند.
بسون هیچ دو سکانس مشابهی در این فیلم ندارد. هر ماجرایی که دو قهرمان فیلم پشت سر میگذارند در میزانسی متفاوت اتفاق میافتد. میشود فیلمی با همین کاراکترهای عجیب و غریب و گاهی دیالوگهای تخت ساخت اما راستش چیزی که در فیلم بسون وجود دارد و قابل تقلید نیست جاهطلبی آن است. فیلم داستان دو مسوول به نام والرین و لورلین است که در قرن ۲۸ از طرف وزارت دفاع طبق ماموریت آلفا مامور دفاع از محدودهی انسانها هستند. وقتی نیروهای تاریک، شهر پر از دانش و فرهنگ و صلح را تهدید میکنند، والرین و لورلین مسوول مقابله با این نیروها میشوند تا دنیای انسانها از بین نرود.
شاه آرتور: افسانهی شمشیر
عنوان اصلی: King Arthur: Legend of the Sword
کارگردان: گای ریچی
بازیگران: جود لا، چارلی هانام
امتیاز متاکریتیک: ۴۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۷
احتمالا تنها افسانهای که از حماسهی قرون وسطایی گای ریچی به جا مانده، شکست مفتضحانهی آن در باکس آفیس باشد. کمپانی برادران وانر ۱۵۰ میلیون دلار سر این فیلم ضرر کرد. فیلم «شاه آرتور: افسانهی شمشیر» این داستان قدیمی را مدرن کرده است و بخش اعظمی از مدرن شدن آن هم بابت سبک خاص کارگردانیاش است. فیلم همان سرعت زیاد و شوخطبعی را دارد که ریچی در فیلمهای دیگرش مثل «قاپ زنی» دارد.
در نسخهی ریچی، آرتور با بازی چارلی هانام، در یک محلهی بدنام بزرگ میشود در حالی که شخصیت شریر ماجرا با بازی جود لا به قلمرویی که حق آرتور است حکومت میکند. اما وقتی آرتور شمشیر افسانهای را از سنگ بیرون میکشد متوجه حق و حقوقش میشود و انقلابی علیه شاه و رژیم فاسد او ترتیب میدهد. شاه آرتور از آن کاراکترهایی است که او را بارها روی پردهی سینما دیدهایم. در نتیجه دیدن یک نسخهی جدید از آن کار جالب و دشواری بوده که ریچی از پس آن برآمده است.
رنجر تنها
عنوان اصلی: The Lone Ranger
کارگردان: گور وربینسکی
بازیگران: جانی دپ
امتیاز متاکریتیک: ۳۷ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
به نظر میرسد فیلم «رنجر تنها» ساخته شده که همه را ناامید کند. مرحلهی پیش تولید آن به سختی طی شد و تاریخ اکرانش هم بارها عقب افتاد. بودجهی عظیم ساخت فیلم در اکران برنگشت و کمپانی تهیهکننده متحمل ضرر و خسارت شد. نقدهای روی فیلم هم چندان مهربان نبودند. اگر چه این فیلم طرفداران خودش را داشت که از میان آنها باید به نام کوئنتین تارانتینو اشاره کرد!
فیلم ابتدای مسیر سراشیبی کارنامهی جانی دپ بود. داستان یک سفر قهرمانی که در آن قهرمان فیلم باید با طبیعت پیچیدهی شهرها و مردمان مرزی آمریکا دست و پنجه نرم کند. فیلم سال ۱۹۳۳ با بازار سانفرانسیسکو شروع میشود. پسری که بعدتر رنجر قهرمان ما میشود از زبان یک سرخپوست دربارهی سفرهایش به غرب آمریکا میشنود. تونتوی سرخپوست داستانهای خشن باورنکردنی از مواجهههایش میگوید که باعث میشود شنوندهاش بخواهد تبدیل به الههی عدالت شود. فیلم با بودجهی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شده بود. البته دو نامزدی اسکار بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه را کسب کرد. اکشن فیلم در چنان صحنههای پرآشوبی اتفاق میافتد که گمان میکنید فیلمی از باستر کیتون یا چارلی چاپلین است. صحنهی قطار فیلم «رنجر تنها» یکی از بهترین اکشنهای این دهه محسوب میشود.
پیشتازان فضا؛ به سوی تاریکی
عنوان اصلی:Star Trek Into Darkness
کارگردان: جی.جی آبرامز
بازیگران: کریس پاین، زو سالدانا
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
با وجود این که فروش خوب این فیلم در گیشه و نقدهای مثبتی که رویش نوشته شد باید موفقیت این فیلم را تضمین میکرد واکنشها در چند سال گذشته نسبت به فیلم چندان هم خوب نبوده است. این دوازدهمین فیلم از مجموعهی فیلمهای «پیشتازان فضا» بود. خیلی از طرفداران فیلمهای «پیشتازان فضا» معتقد بودند که این فیلم بیش از حد از روی قسمت دوم این سری فیلمها با نام «خشم خان» کپی کرده است.
اعتراضشان البته پربیراه نیست اما واقعیت این جاست که تمام عناصری که از آن فیلم برداشته شده در این یکی به شیوهای جدید به نمایش درآمده است. بهترین نکتهی این فیلم جدید رابطهی میان کاراکترهایش است.
«پیشتازان فضا؛ به سوی تاریکی» داستان خدمهی یک سفینهی فضایی را تعریف میکند. وقتی که خدمهی سفینهی فضایی به خانه بازمیگردند شاهد انفجاری عظیم میشوند که همه چیز را درهم میریزد. کاپیتان کرک مامور میشود که عامل این خرابی را که گویا یکی از خودیهاست، پیدا کند. طبعا موانع زیادی بر سر راه پیدا کردن خرابکار وجود دارد.
سولو؛ داستانی از جنگ ستارگان
عنوان اصلی: Solo: A Star Wars Story
کارگردان: ران هاوارد
بازیگران: وودی هارلسون، امیلیا کلارک
امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۸
یکی دیگر از فیلمهای این فهرست که از مرحلهی تولید با مشکلات زیادی دست به گریبان بود. فیلمی که برای طرفداران «جنگ ستارگان» اثر اقناعکنندهای محسوب نمیشود. این دومین فیلم مستقل «جنگ ستارگان» محسوب میشود که از لحاظ داستانی و وقایع اتفاق افتاده بین قسمت سوم جنگ ستارگان انتقام سیت و قسمت چهارم امیدی تازه قرار دارد و داستان ماجراجویی هان سولو را به همراه دوستش چوباکا و همچنین لندو کالریسیان را روایت میکند.
ژانرهای مختلفی در این فیلم با هم ترکیب شدهاند. فیلم کاراکتر هان را نمیتواند چندان باز کند و نقطه ضعف اصلی آن هم همین است. اما در عوض کاراکترهای انعطافپذیری دارد و رابطهی بین هان و چوباکا هم خیلی ساده اما خوب از کار درآمده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com