۱. برادرخواندههاکارگردان: آدام مککیبازیگران: ویل فرل، جان سی رایلیامتیاز متاکریتیک: ۵۴ از ۱۰۰محصول: ۲۰۰۸آن زمان هنوز
آدام مککی فیلمهای تند و تیز با چاشنی سیاست و اقتصاد مثل
"رکود بزرگ" (Big Short) یا
"معاون رئیس جمهور" را نساخته بود و کارگردان مشهوری نبود. تهیهکننده این فیلم کمدی هم
جاد آپاتو است و گویا پشت بسیاری از کمدیهای مهم دو دهه اخیر نام او قرار دارد. فیلم داستان
برانن (با بازی
فرل) و
دیل (با بازی
رایلی) است. دو آدم بزرگسال که بعد از آن که والدینشان با هم ازدواج میکنند، مجبور میشوند برای مدتی کنار هم و در یک آپارتمان زندگی کنند، کاری که هیچکدام دل خوشی از آن ندارند، اما کمکم با شرایط کنار میآیند. اولین دعوا هم سر درام
دیل به راه میافتد که به
برانن تأکید کرده بود به آن دست نزند. این فیلم که با بودجه ۶۵ میلیون دلاری تولید شد، ۱۲۸.۵ میلیون دلار فروش کرد. منتقدان نظرات متفاوتی نسبت به فیلم داشتند. برای آنهایی که از زوج
رایلی و
فرل خوششان میآید، کمدی لذتبخشی خواهد بود، اما اگر بعد از مدتی شوخیهای مدل کلاسیک این دو بازیگر برایتان خستهکننده شد آنوقت دیگر بعید است خیلی به فیلم بخندید. با اینحال کمدی استاندارد و از همه مهمتر بالغانهای است.
۲. ساقدوشهاکارگردان: پل فیگبازیگران: کریستین ویگ، مایا رادولفامتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰محصول: ۲۰۱۱فیلمی که یکی از بزرگترین کمدیسازهای قرن حاضر یعنی
جاد آپاتو به عنوان تهیهکننده در آن حضور دارد. محور فیلمنامه کاراکتر
آنی (با بازی درخشان و بانمک
کریستین ویگ) است که بعد از آنکه از او خواسته شده ساقدوش صمیمیترین دوستش باشد، با یکسری بدبیاری مواجه میشود. بازیگران فیلم
کریستین ویگ و
آنا مومولو، فیلمنامه را بر اساس نقشی نوشتهاند که
کریستین ویگ چند سال پیشتر از آن در فیلم
"باردار" جاد آپاتو بازی کرده بود. فیلم با بودجه محدود ۳۲.۵ میلیون دلاری تولید شد، اما فروش فوقالعادهای داشت. فیلمی درباره اینکه چطور ساقدوشها برای نزدیکی به عروس به هم حسادت میکنند و چطور فاصله مالی آنها اختلافات زیادی ایجاد میکند.
یک کمدی که بازوی محرکش زنان هستند و کمتر در سینما چنین اتفاقی میافتد.
راجر ایبرت گفته بود که فیلم ثابت میکند زنان هم در کمدی میتوانند مانند مردان از خودشان آسیبپذیری و غیرقابل پیشبینی بودن ارائه دهند. منتقدان زن، آن را به چشم یک فیلم فمینیستی هم دیدهاند، اما واقعیت اینجاست که
"ساقدوشها" فیلمی بهشدت مفرح و خوش رنگ و لعاب با بازیهای فوقالعاده بهخصوص از طرف
کریستین ویگ است و از آن پایانهای گرم دلنشین هم دارد.
۳. تونی اردمانکارگردان: مارن آدهبازیگران: ساندرا هولر، پیتر سیمونیچکامتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰محصول: ۲۰۱۶کمتر پیش میآید یک فیلم کمدی به اندازه
"تونی اردمان" در فصل جوایز مورد توجه قرار بگیرد و منتقدان تا این حد تحسینش کنند تا جایی که نامزد جایزه اسکار شود و وقتی اسکار را نگرفت همه از این ماجرا تعجب کنند.
مارن آده، کارگردان آلمانی از فرمول کنار هم قرار دادن دو آدم نامتجانس برای خنده گرفتن استفاده کرده است و نکته جذابش اینجاست که این دو نفر،
پدر و
دختر هستند.
دختر زنی مقرراتی که همه زندگیاش در کارش خلاصه میشود. برای خودش تا دلتان بخواهد قاعده و قانون دارد و
پدر مردی الکیخوش و دائم دنبال شوخیهای دیوانهوار که گاهی برای خیلیها آزاردهنده هم میشود، اما مرد از آن لذت میبرد.
پدر و
دختر مجبور میشوند چند روزی را با هم سر کنند. چند روزی که به
دختر بیشتر سخت میگذرد، چون
پدر حتی جلوی کارفرماهای او دست از شوخیهایش برنمیدارد. دو بازیگر اصلی فیلم بازیهای درخشانی از خودشان به نمایش میگذارند.
۴. شان مردگانکارگردان: ادگار رایتبازیگران: سایمون پیگ، نیک فارستامتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰محصول: ۲۰۰۴کمدیای در ژانر وحشت و پر از زامبی که البته واقعاً بامزه از کار درآمده است.
ادگار رایت، فیلمنامه را به همراه بازیگر نقش اول فیلم یعنی
سایمون پگ نوشته است.
شان در لندن یک زندگی کسلکننده بهعنوان فروشنده لوازم الکترونیک دارد. او یک شکستخورده تمامعیار است. نامزدش رهایش کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که
شان دوستش ندارد. یک روز صبح که از خواب بیدار میشود، میبیند که آخرالزمان شده و شهر پر از زامبی است.
شان تبدیل به یک قهرمان میشود و همراه دوستش
اد میخواهد نامزد و مادرش را از دست زامبیها نجات دهد.
فیلم در حقیقت الهام گرفته از یک سریال تلویزیونی است. اسم
"مردگان" در عنوان فیلم، ادای دینی به فیلم مشهور
"مردگان" ژرژ رومرو، کارگردان بزرگ ژانر وحشت است. منتقدان میگویند که این فیلم به خوبی تعادل را میان سکانسهای ترسناک و شوخیهای کنایهآمیز حفظ میکند. یک فیلم زامبی پر از خون و خونریزی که شوخطبعی هوشمندانهای دارد.
۵. در بروژکارگردان: مارتین مکدونابازیگران: برندون گلیسون، کالین فارلامتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰محصول: ۲۰۰۸یک فیلم جنایی که در دسته کمدیهای سیاه قرار میگیرد. فیلمی که
مارتین مکدونا فیلمنامهنویس و کارگردان با آن به شهرت رسید و به نوعی توانست برند خودش را در ساختن فیلمهای سیاه کنایهآمیز ثبت کند. این اولین فیلم
مارتین مکدوناست.
فارل و
گلیسون دو آدمکش هستند که توسط رئیسشان با بازی
رالف فاینس استخدام شدهاند تا مردی را در شهر بروژ بلژیک به قتل برسانند. مردی که حتی هویتش را هم نمیدانند.
بروژ شهر آرام و زیبایی است و ذاتش با کاری که آنها میخواهند انجام بدهند، در تناقض است. یکی از آنها پا به سن گذاشتهتر و آرامتر و دنیادیدهتر است و دیگری عصبیتر. همین تضاد بین خصوصیات رفتاری آنها و دیالوگهای تند و تیز
مکدونا، لحظات بامزهای را به وجود میآورد. فیلم ارجاعاتی به
"حالا نگاه نکن" نیکلاس روگ دارد. نکتهای که در فیلم بهشدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت، دیالوگنویسی هوشمندانه و اجراهای استادانه بازیگران است.