گروه اجتماعی: اینکه بنده دربارهی علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست. «۱۳۸۹/۰۷/۲۹ بیانات رهبر انقلاب در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم»
به گزارش بولتن نیوز، متن بالا، تنها یک نمونه از دهها بار بیان دغدغهای است که رهبر انقلاب در خصوص علوم انسانی اسلامی داشتهاند. لذا به نظر میرسد لازم است که بازهم به این موضوع خطیر پرداخته و آنرا برجسته نماییم. قبل از اینکه قید اسلامی را در علوم انسانی توضیح دهیم، باید ابتدا تعریفی از علوم انسانی ارائه دهیم و اینکه قید اسلامی چه نوع قیدی است. علوم انسانی ناظر بر انسان و موضوع این علم، انسان است. اما همه ساحت ها و مسائل مربوط به انسان را بحث نمی کند و مسائل مربوط به جسم و فیزیولوژی انسان در علوم انسانی بررسی نمی شود هر چند شاید بتواند از آنها برای کمک به مسائل علوم انسانی بهره گرفت.
چرا علوم اجتماعی امروز کشور ما از پیش بینی ها و آینده پژوهی و تحلیل وضعیت موجود ما ناتوان است؟ زیرا این علوم برای نیاز ما تولید نشده اند و به شدت نیاز محور هستند. نیاز انسان دین دار با انسان سکولار و ملحد متفاوت است. نیازهای روانشناسی انسان دیندار بر اساس متدولوژی و بنیان های فکری و اندیشه هایی که برای انسان سکولار و ملحد تولید شده، تحلیل می شود.
تولید علوم انسانی اسلامی واقعیت و جریانی چند لایه است. زیرین ترین لایه تولید علوم انسانی اسلامی لایه روش شناختی است. اینجا فرض بر این است که در فضای انتزاعی و فلسفی و آزاد از الزامات سیاسی و اجتماعی و فقط با دغدغه علمی به موضوع می پردازیم. از منظر روش شناختی می توانیم نگاه بنیادی تر و فلسفی تر به تولید علم داشته باشیم بنابراین نظریه پردازی را فرآیند قیاسی تلقی کنیم که قرار است با یک نقطه آزاد فلسفی تا پایان انجام رسالت علوم انسانی اسلامی حرکت کنیم. یعنی فروض پایه ای را از بنیادهای فلسفی بگیریم و از فلسفه اسلامی یا از پاسخ های اسلام به پرسش های فلسفی بهره ببریم.
در این صورت اگر فروض پایه و اساسی را از آموزه های فلسفی اسلام کسب کنیم و با روش قیاسی و منطقی این مسیر را تا پایان ادامه دهیم، بنابراین هم تبیین، توصیه و پیش بینی به کمک این فرآیند می آید. از این جهت ما مناسباتی را با علوم اسلامی متداول برقرار می کنیم.بدیهی است فلسفه به پرسش های بنیادی تر می پردازد و علم کلام هم رسالت با فلسفه قلمداد شود. علم اخلاق اسلامی که موضوع آن جهت دهی کنش انسانی است به ما کمک می کند که فرضیات مان را برای واقعیت کنش انسانی از آن استفاده کنیم. دانش اخلاق اسلامی کمک زیادی به ما می کند. برخی از دانش های متعارف انسانی نوعی صورت بندی نظام اخلاقی است که با نظام اخلاقی دنیای درونی کنش گر، مدل می شوند و در فضای عینی آن را پیگیری می کنند. اگر بر فرض انسان بر این مقتضای آن عمل نکرد، اتفاق خاصی روی نمی دهد زیرا در این دستگاه اخلاقی عمل نکرده است.
فقیه ما در علم اصول با متدولوژی به دنبال طراحی کنش بر مبنای عقلانیت اسلامی است و می تواند به ما کمک کند. رویکرد دوم تاریخ و تمدنی است. تجربه زیست مسلمانی آموزه های فراوانی برای مطالعه عینی اسلامی با رویکردهای انسانی و اجتماعی دارد. هرچند تمدن اسلامی ناب هنوز اتفاق نیوفتاده است و ما انتظار نداریم همه دستاوردهای آن کاملا قابل انتصاب به اسلام باشد.
رویکرد سوم روش تبیین های تجربی پدیده های روز اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مبتنی بر معارف اسلامی است. ما علوم اسلامی را علم مخصوص جامعه مسلمانان یا علم تامین کننده غایت اسلامی نمی دانیم بلکه آن را علم اسلامی می دانیم. ماهیت علم جهانی است ولی رسالت این علم برآمده از معارف اسلامی است.لایه دوم اجتماعی است یعنی از فضای تولید علم بوسیله منطق یا متدولوژی خارج شویم. تولید علم دارای مناسبات با جامعه است در این صورت جامعه اسلامی باید علم متناسب با خودش را تولید کند. در این فضا مناسبات فرهنگ اسلامی و علم و همچنین زندگی اجتماعی اسلامی و علم در فرآیند تولید علم می تواند مداخله کند و علم در فرهنگ سازی و جامعه سازی کمک کند. در این لایه علوم انسانی اسلامی در فرهنگ سازی، جامعه سازی و تحول در جامعه به سوی اهداف انسانی و اسلامی کمک می کند و مفهوم گفتمان سازی در اینجا مطرح می شود.
موضوع نگران کننده این است که تولید علوم انسانی اسلامی نه تنها فضای قالبی نیست بلکه موضوع جدی تلقی نمی شود. بنابراین وقتی از تولید علوم انسانی اسلامی صحبت می کنیم می خواهیم برای همه لایه ها تصمیم گیری کنیم. به لحاظ متدولوژیک ماهیت کار، علمی است و ما انتظار نداریم قدرت و سیاست نقش اول را پیاده کند. اما اگر این فرآیند پیوند اجتماعی و سیاسی و مدیریتی را برقرار نکند نمی توانیم ماجرای موفقی را از فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی انتظار داشته باشیم.
منبع: خبرگزاری مهر
انتهای پیام /#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
در جهل مرکب قسرا ته چاه سقر ابد الدهر بماند