به گزارش بولتن نیوز، «صلاح فحص» رئیس دفتر جنبش امل لبنان بهرهبری نبیه بری رئیس پارلمان این کشور در تهران در گفتوگو با خبرنگار بینالملل تسنیم به تشریح ابعاد بحران سیاسی و اقتصادی در لبنان پرداخت و درباره علت این بحران گفت: در ابتدای این مصاحبه باید بگویم، در لبنان یک مشکل اساسی بهنام مشکل طایفهگری وجود دارد، طایفهگری، مایه عذاب و رنج است، طایفهگری یکی از مشکلات اساسی است که ملت لبنان از آن رنج میبرند.
جنبش امل بهرهبری نبیه بری همواره برای ایجاد نظام مدنی که مبنی بر طایفهگری نباشد، تلاش کرده است نظامی که عادلانه باشد و همه مردم در برابر قانون برابر باشند و هیچ تفاوت و تبعیضی میان مسیحی و مسلمان، میان سنی و شیعی، میان مارونی و ارتدوکسی در آن نباشد، نظام لبنان، نظام پارلمانی انتخابی است، باید یک نظام انتخاباتی در سرتاسر لبنان بهگونهای باشد که شهروندان تمام اعضای پارلمان را بدون تبعیض انتخاب کنند، نه اینکه چون من مسیحی هستم باید یک نامزد مسیحی را انتخاب کنم، اگر شیعی هستم، باید شیعی را انتخاب کنم یا اگر سنی هستم باید سنی را انتخاب کنم، این مشکل اساسی کشور است که باید حلوفصل شود. اگر این مشکل حل شود، دیگر مشکلات لبنان هم حل خواهد شد.
اکنون بپردازیم به اینکه چرا اوضاع لبنان به این مرحلهای که اکنون میبینیم، رسیده است، همانطور که میدانید سه ماه است که مردم علیه اوضاع نابسامان اقتصادی دست به اعتراض زدهاند. تمام مردم به وضعیت اقتصادی اعتراض کردند، به گرانی، به وضعیت دلار، بانکها، سیاستهای مالی، ولی پس از دو یا سه روز واقعیتها بهعکس شد، اینکه کلمه حقی که از آن باطل اراده میشود، خواستههای بسیاری در دو روز اول مطرح میشد که ما هم خواهان آن بودیم، ولی بعداً مسیر عوض شد، باید در این زمینه هوشیار بود.
نبیه بری رئیس پارلمان بارها درباره شرایطی که اکنون به آن رسیدهایم، هشدار داده است، اولاً خواستهها، بسیار زیاد است و از هم خیلی فاصله دارد، یعنی من با شما شرط میبندم که اگر به خیابان بروی و پنج تظاهراتکننده را ببینی که هرچند دیدگاهها و نظرات متفاوتی با هم داشته باشند، ولی خواسته اصلی، وضعیت اقتصادی کشور است، خواسته اساسی، حل مشکلات اقتصادی کشور است.
ولی ما بر این باوریم و همانطور که دیدیم، این تحولات همان پروژه آمریکا در منطقه که در سال 2006 میلادی (در جریان جنگ 33روزه) کاندولیزا رایس وزیر خارجه آن زمان آمریکا از آن صحبت کرد یعنی «هرجومرج سازنده» در منطقه از عراق تا لبنان و سوریه و... بود.
قصه اصلی، اسرائیل است، هیچ ملت فقیری در منطقه نباید باشد، ولی اسرائیل، ملتها را به فقر سوق میدهد، میگویند این مسئله منطقی نیست، ولی این مسئله یک حقیقت است که مبتنی بر از بین بردن و تضعیف و تحقیر و به ذلت کشاندن ملتها در سطح عربی، یا اسلامی یا حتی در سطح جهانی است تا اینکه به خدمت اسرائیل در آیند.
اسرائیل بهدنبال ایجاد دولت یهودی است که بر اقتصاد، تجارت و تمام امور منطقه سیطره داشته باشد و این کار را قدرتهای بزرگی همچون آمریکا برایش مدیریت میکنند و با تأسف فراوان برخی کشورهای عربی و اسلامی از روی عمد یا غیرعمد در این اقدامات (همراهی با آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملتهای منطقه) مشارکت دارند.
وجود فقر و کمتوجهی به ملتهای عربی و اسلامی، زمینه را برای انجام هرآنچه دشمنان میخواهند، آماده میکند و با تأسف فراوان باید گفت وقتی جامعه، همچون یک زمین آماده برای کاشت هر چیزی شود، در آن صورت جوامع ما هم ضعیف میشوند، به همین سبب، آمریکا همواره برای ایجاد هرجومرج سازنده در منطقه و بیثباتی امنیتی و اقتصادی تلاش میکند، این مورد در سال 2006 میلادی رخ داد آن زمان که اسرائیل به لبنان حملهور شد تا مقاومت را از بین ببرد، ولی نتوانست و در لبنان شکست خورد، در ادامه بهسراغ خط دوم مقاومت، یعنی سوریه رفتند و چندین سال به توطئه علیه این کشور برای ضربه زدن به آن و قطع کردن خط مقاومت بین لبنان، سوریه، عراق و ایران پرداختند، آنها میگفتند "وقتی خط مقاومت در سوریه را قطع کنیم، در لبنان هم قطع شده و میتوانیم مقاومت در لبنان را از بین ببریم"، ولی تلاشهایشان با شکست روبهرو شد و روند امور مطابق میل آنها پیش نرفت، بلکه بهعکس، سوریه قویتر از قبل از بحران خارج شده و الآن در موقعیت قویتری قرار دارد و هیچ هرجومرج سازندهای در این کشور نیست و آنها نتوانستند هیچ کاری در سوریه و لبنان و علیه مقاومت انجام دهند.
آنها آمدند سراغ پایه اصلی محور مقاومت که از نظر آنها ایران است که حامی و پرچمدار خط مقاومت است، آمدند این کشور را محاصره کردند و درعینحال برای ایجاد «هرجومرج سازنده» در منطقه و جوامعی که از مقاومت حمایت میکنند و ایران هم از آنها حمایت میکند، تلاش کردند تا آمریکاییها و اسرائیلیها بتوانند زمام امور و سرنوشت آنها را در دست بگیرند، آنها شروع به تحمیل تحریمهای اقتصادی بر ایران کردند، ولی نتیجه عکس گرفتند، زیرا ایران توانمندی و شایستگی اقتصادی خود را اثبات کرد و توانست مقاومت کند، آنها شروع به ایجاد هرجومرج سازنده در جوامع طرفدار مقاومت در لبنان، عراق و یمن کردند، ولی در این راه شکست خوردند.
خرابکاری و ویران کردن خیلی آسان است، ولی بازسازی آن بسیار دشوار است، من میتوانم راحت خراب کنم، ولی نمیتوانم آن را اصلاح و بازسازی کنم. آمریکاییها خراب میکنند، ولی نمیتوانند آن را اصلاح کنند به همین سبب، خرابکار هیچگاه نمیتواند آن چه را خراب کرده، اصلاح و بازسازی کند.
من بر این باورم که اوضاع اقتصادی لبنان بسیار بد است، جنگ اقتصادی علیه ایران با جنگ اقتصادی علیه لبنان فرق میکند، زیرا ایران توانمندیها و امکانات بسیار قدرتمندی در داخل دارد، اما لبنان، اقتصادی وابسته به خارج دارد و واردات ما بیشتر از صادرات ما است و این یکی از مشکلات اساسی اقتصاد لبنان است، جنبش امل و رئیس آن، نبیه بری همواره میگویند که دولت جدید باید در اسرع وقت ممکن تشکیل شود، زیرا اگر دولت تشکیل نشود، کشور بهسمت پرتگاه اقتصادی خواهد رفت و اگر بهسمت پرتگاه اقتصادی کشانده شود، دیگر کسی نمیداند که پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد.
بنابراین، هدف اساسی در حال حاضر تشکیل دولت جدید برای حل این وضعیت بسیار بد اقتصادی است. نخست وزیر جدید پس از انتخاب باید بهطور جدی برای حل وضعیت اقتصادی کشور کار و تلاش کند.
به موضوع خاص لبنان برمیگردیم، ما میدانیم که سعد الحریری از پذیرش نامزدی برای تصدی نخست وزیری عذرخواهی کرد، اینکه "آیا این به فشارهای خارجی تحمیلشده بر او برمیگردد یا ناشی از دیدگاه خاص خودش است؟"، به خودش مربوط است، ولی ما خواهان تشکیل دولت جدید در سریعترین زمان ممکن هستیم که همه درباره آن اتفاق نظر داشته باشند و وزیرانش از شخصیتهای تکنوسیاسی باشند.
این موضوعی است که نخست وزیر مکلف و رئیس مجلس نمایندگان (نبیه بری) بررسی میکنند، مسئله اساسی در حال حاضر این است که لبنانیها باید دولت را تشکیل دهند، زیرا اگر وضعیت همانطور که حالا وجود دارد، باقی بماند به وضعیتی میرویم که دیگر بازگشت از آن ممکن نیست. وضعیت اقتصادی دشواری را شاهد هستیم، گرانی وافزایش بسیار زیاد قیمتها وضعیت دشواری را بر لبنانیها تحمیل کرده که تحمل آن دشوار است، بنابراین، آنقدر که تشکیل دولت همین امروز اهمیت دارد، رفتن به خیابانها و شکستن چیزی اهمیت ندارد.
صلاح فحص در پاسخ به تحرکات برخی طرفها از جمله سعد الحریری برای اینکه مانع تشکیل دولتی شود که جنبش امل یا حزبالله یا جریان ملی آزاد در آن شرکت کنند، بهبهانه اینکه آنها با دولت تکنوکرات موافقت نمیکنند، خاطرنشان کرد: اولاً خدمت شما عرض کردم که ممکن است حریری تحت فشارهای خارجی باشد، ولی در لبنان هر دولتی تنها زمانی در هر تصمیمی موفق خواهد شد که مورد حمایت احزاب لبنانی باشد. هیچ دولتی در لبنان نمیتواند به موفقیت دست یابد، مگر اینکه مورد حمایت احزاب باشد.
سؤال من این است؛ افرادی که در خیابانها هستند، چهکسانی هستند؟ ما میدانیم اینها چهکسانی هستند، حقی وجود دارد که از آن اراده باطل میشود. آنهایی که در خیابانهای بیروت و طرابلس و مناطق دیگر هستند برای همه شناختهشده هستند، کسانی که دست به خرابکاری و تعطیلی میزنند، مشخص هستند، در دو روز اول تظاهرات هیچ خیابانی علیه خیابان دیگر نبود، ولی هنگام ورود طرفهای خارجی و دخالت آنها، راه خود را جدا کردند.
من میتوانم بیست یا سی یا چهل جوان را به خیابان بکشانم و خراب کنم، ولی اصلاح و بازسازی آن در یک یا دو روز یا یک ماه یا حتی دو ماه هم ممکن نیست، بنابراین جنبش امل و رئیس آن، همواره حامی اساسی حریری بودند و انتظار نداشتند که وی استعفا دهد.
دو گروه شیعی (جنبش امل و حزبالله) حامی اساسی حریری برای تشکیل دولت بود، ولی من معتقدم طرحها و برنامههای خارجی وجود دارد که هدف از آن ضربه زدن به امنیت و ثبات و اقتصاد آن است و این طرفهای خارجی خواهان تشکیل دولت در لبنان نیستند. چیزی بهنام مقاومت در لبنان وجود دارد و هدف اساسی آمریکا و اسرائیل ضربه زدن به آن است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com