مهین فرهادی زاد، معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان در اظهارنظری عجیب و غیرمسئولانه پیرامون مهاجرت علیزاده گفته است که هر کسی در ارتباط با زندگی خود تصمیم می گیرد و نمی توانیم کسی را مجبور کنیم!
گروه ورزشی: از ابتدای سال 98 پنج ورزشکار حرفه ای که سابقه قهرمانی های بین المللی و ارزشمند در مسابقات جهانی داشته اند، از ایران مهاجرت کرده و به تابعیت کشورهای دیگری درآمده اند. آخرین نمونه نیز که مانند یک شوی تبلیغاتی تدارک دیده شد، مهاجرت کیمیا علیزاده، تکواندو کار سابق تیم ملی کشورمان بود که در مسابقات المپیک ریو موفق به کسب مدال برنز گشته بود.
به گزارش بولتن نیوز، اما این میزان از خروج ورزشکاران قهرمان در طول چند ماه امری است کاملا غیر طبیعی که نیازمند بررسی دقیق است. مهاجرت ورزشکاران در تمام دنیا رخ می دهد و امری است کاملا مرسوم و طبیعی. در ورزش ایران نیز پیش از این شاهد ورزشکاران مهاجر بوده ایم اما این شکل از مهاجرت که در طول چند ماه ناگهان 4 نفر این عمل را انجام می دهند، کاملا مشکوک است.
در این میان سوالی ایجاد شده بود که پس وزارت ورزش و جوانان کجای کار است و چرا واکنش درستی نسبت به این وقایع نشان نمی دهد تا اینکه معاون وزیر ورزش و جوانان در مورد کیمیا علیزاده لب به سخن گشود. مهین فرهادی زاد، معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان در اظهارنظری عجیب و غیرمسئولانه پیرامون مهاجرت علیزاده گفته است که هر کسی در ارتباط با زندگی خود تصمیم می گیرد و نمی توانیم کسی را مجبور کنیم!
معاون وزیری که باید پاسخگو باشد چرا در عرض چند ماه چنین اتفاقی برای قهرمانان ایرانی رخ داده است، در یک اظهارنظر عجیب به راحتی مساله را از سر خود باز می کند و آن را یک تصمیم شخصی عنوان می کند. گویا یک نفر باید به او توضیح بدهد که اگر کیمیا علیزاده توانسته در مسابقات المپیک به مدال برنز برسد، نتیجه هزینه ای بوده است که از
بیت المال و با حمایت فدراسیون و سرمایه گذاری کلانی که روی او صورت گرفته، حاصل شده است.
این شرایط برای علیرضا فیروزجا، سعید ملایی و نوید زنگنه نیز صدق می کند. ورزشکاران ملی که با سرمایه گذاری های کلان توانسته اند به افتخارات جهانی دست پیدا کنند، یک روزه به عمل نیامده اند که معاون وزیر ورزش و جوانان در مقابل مهاجرت آن ها به راحتی از تصمیم شخصی آن ها سخن بگوید. این اظهارنظر فرهادی زاد مشکل اصلی است.
اگر نخواهیم بگوییم که عده ای در راس وزارت ورزش و جوانان و جامعه ورزش به صورت عامدانه ورزشکاران را به سمت مهاجرت سوق می دهند و حتی آگاهانه شرایط را برای ایشان فراهم می کنند، می توانیم به راحتی بگوییم که آن چه که موجب مهاجرت این نخبگان ورزشی کشور شده، همین عدم درک مدیران از هزینه ای است که از بیت المال برای پرورش ایشان گشته.
یک نفر مانند کیمیا علیزاده می تواند از سرکوب زنان در ایران بگوید اما همان دختر تکواندوکار اگر داستان های سیاسی را کنار بگذارد، آیا می تواند کتمان کند که 300 سکه طلا بابت همان مدال برنز از جیب مردم به او پرداخت شده است؟! آیا می تواند خانه پر از اثاثیه منزل اهدا شده در استان البزر را کتمان کند؟! این ها همان هزینه هایی است که از جیب مردم رفته است و خانم معاون وزیر به راحتی ماندن یا رفتن یک قهرمان ورزشی را به تصمیم شخصی همان فرد مرتبط می داند. بد نیست بیش از این دیر شود، نهادهای امنیتی و قضایی به داستان مهاجرت ورزشکاران ورود کنند تا شاید پشت پرده هایی نامعلوم، مشخص گردند.
دانشجویان نخبه توسط برخی اساتید مرتبط با سفارتخانه ها به مهاجرت تشویق میشوند، ریاست دانشگاه ها توسط چه کسی انتخاب میشود که با توجه به منش ریاست ها دانشگاه ها، نظام آموزش عالی محل جولان اساتید غرب پرست و سکولار شده است و که سرنوشت بخش زیادی از نخبگان دانش آموخته پر هزینه برای ایران توسط همین سیستم خائنانه به مهاجرت ختم و رایگان تقدیم بیگانگان شده!
وضعیت هنر که اسفبار تر از همه است، همین مسئولین نسبتا نا محترم دولت یازدهم و دوازدهم اول آمدن تمام هنر را بعنوان سینما و تئاتر در ذهن مردم جا انداختند و سپس با تبلیغات فراوان و دادن دوربین و تربیون جریان سلبریتی سازی را راه انداختند و در نهایت سوار براین جریان شده و از آنها بعنوان معاندین که خودشان بخشی از ناتوی فرهنگی هستند استفاده میکنند.
بخش ورزشی که... ، هر وقت آن گزارش مجلس و نهاد های امنیتی در مورد وجود فسادهای مالی،. اخلاقی،، و... در مورد ورزش پر حاشیه ساخته و پرداخته لیبرالها و اصلاح طلبان قرائت شد تازه باید بنشینیم و در عزای چنین اوضاع فحیعی گریه و گویه کنیم.
در چنین شرایطی بصورت، طبیعی ماره های بیگانه یا توحیح گرند یا پنهان کار اما در عمل سخت بنفع دشمن در تلاشند!