گروه اقتصادی: حسین راغفر - اقتصاددان، در یادداشتی نوشت؛ حضور ما در سازمانهای جهانی و پیوستن به پیماننامههای جهانی مانند FATF در ساختار کنونی اقتصاد ایران هیچ منافعی برای کشور بهدنبال ندارد؛ کمااینکه تاکنون حضور ما در نهادهای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی ضرورتا بهمعنای منتفع شدن ما از ظرفیتهای آنها نبوده است. در بسیاری از موارد این نهادها همسو با تحریمهای جهانی عمل کردند؛ یعنی نهادهای مستقل نبودند و نیستند. آنها در خدمت مناسبات قدرت در جهان عمل میکنند و حضور ما در این پیماننامهها بهمعنای تامین منافع ملی ما نیست.
به گزارش بولتن نیوز، وقتی میتوانیم از حضور در سازمان جهانی تجارت منتفع شویم که بنیانهای اقتصادی کشور قدرتمند باشد؛ در غیر این صورت حضور در تجارت جهانی نهتنها بهمعنای تامین منافع ما نیست، بلکه بهمعنای رشد خامفروشی و وابستگی بیشتر کشور به صادرات منابع معدنی است. همچنین بازارهای ما روی کالاهای صنعتی کشورهای دیگر گشوده خواهد شد. همانطور که میدانید حضور و سهم ما در تفاهمنامه اوراسیا از سهم 318میلیارد دلاری تجارت در این منطقه، فقط 3دهم درصد بوده که بهطور قطع در مورد صادرات منابع طبیعی بوده است، نه محصولات صنعتی. مادامی که ما با چنین ساختاری روبهرو هستیم که کاملا به صدور منابع طبیعی وابسته است نه ظرفیتهای تولیدی در کشور(بهویژه در این 3 دهه گذشته بعد از جنگ که شاهد تضعیف ظرفیتهای تولید در کشور بودیم. حتی صنایعی مانند پتروشیمی، فولاد، معادن و در سالهای اخیر به اصطلاح خودروسازیها که در کشور تاسیس شدند، منجر به وابستگی بیشتر ما و خامفروشی بیشتر با اعطای یارانههای بزرگ به محصولات این صنایع شد که هیچ کدام کمکی به صادرات ما بهمعنای واقعی نکرده است.
اگر ما یارانهها را از این صنایع برداریم نمیتوانیم یک کیلو فولاد و مواد پتروشیمی صادر کنیم) و مادامی که این اقتصاد یک اقتصاد دلالی مبتنی بر واسطهگری و صادرات منابع خام و خامفروشی است، قادر به تقویت بنیانهای مقاومت در مقابل فشارهای بینالمللی نیستیم. بنابراین در هر معاهدهای که ما عضو شویم ناگزیر از پذیرش تعهداتی خواهیم شد که آنها بر ما اعمال خواهند کرد. تنها راهحل گریز از وضعیت کنونی تقویت بنیانهای تولید است و اینکه بتوانیم ظرفیتهای جایگزین در کشور فراهم کنیم. ما از ابتدای انقلاب تاکنون با تحریم روبهرو هستیم اما در سالهای اخیر این تحریم ابعاد بسیار گستردهتر و عمیقتری پیدا کرد. اثربخشی آنها وقتی بیشتر شد که اقتصاد کشور به بنیانهای تولید خود در دولتهای نهم و دهم و ادامه یازدهم و دوازدهم بهشدت آسیب زد و رشد وابستگی به صادرات منابع طبیعی را هر روز بیشتر کرد. ما امروز ناگریز از عضویت در FATF هستیم و این تحریمها وقتی میتواند مؤثر باشد که بنیانهای تولیدی در کشور تضعیف شدهاند.
اگر بنیانهای تولید در داخل بهنحوی بود که تحریم بر روند فعالیتهای اقتصادی کشور کمترین تأثیر را میگذاشت اثربخشی این تحریمها به تعبیری خنثی میشد و تحریمکنندگان باید روند دیگری را برای معامله با ایران دنبال میکردند؛ بنابراین تنها از طریق توجه اساسی به بنیانهای تولید در کشور در داخل شکنندگی اقتصاد ما تقلیل پیدا میکند. این اقدامات سبب میشود تا طمع اعمال فشار بر کشور ما از طریق تحریمها کاهش پیدا کند. در این صورت ائتلاف جهانی در این تحریمها خودبهخود از بین خواهد رفت و حتی کشورهایی نظیر چین و روسیه که منافع تجاری ما را به بهانه اینکه ما تحریم هستیم قفل کردهاند و بهجای آن کالاهای بنجل خود را عرضه میکنند، صاحب منافعی نمیشوند حتی منافعی که اروپاییها از انرژیهای کشورهای ما میتوانستند بهدست بیاورند، نازلتر میشود. بنابراین این کشورها منافعی را از دست میدهند و ایالات متحده باید راههای دیگری برای گفتوگو با ایران پیدا کند.
اما در شرایط موجود اگر FATF را امضا نکنیم طبیعتا ظرفیتهای کنونی با کشورهای مورد همکاری با ما میتواند تضعیف بیشتری پیدا کند. ما ناگزیر از پیوستن به این پیمان هستیم برای اینکه هزینههایمان را کمتر کنیم اما نپیوستن به این پیماننامهها ضرورتا بهمعنای کاهش فشارها بر کشور و کماثرتر شدن تحریمها نیست. تحریمها کماکان مؤثرتر خواهند بود و میتوانند درصورت نپیوستن ما حتی اثربخشی بیشتری هم داشته باشند. اما اگر ما به این پیماننامهها بپیوندیم اما ظرفیت بنیانهای تولید را در داخل تقویت و تغییر اساسی در جهتگیریهای اقتصادی کشور ایجاد کنیم، حتی اصل مسئله تحریمها با تردیدهای گسترده جهانی روبهرو خواهد شد؛ چون اثربخشی خود را از دست خواهد داد. بنابراین نگرانیهای موجود عملا میتواند مرتفع شود.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
سوال اول: کدام رابطه بانکی بین المللی برای ایران مانده است که می ترسند
در صورت عدم پیوستن ایران به FATF آنهم قطع شود؟ به عبارت دیگر وقتی کسی
محکوم به اعدام شده حالا دوبار حکم اعدام برایش ببرند در عمل چه فرقی می
کند؟ سوال دوم: چرا آمریکا اینقدر دلسوز ایران شده است و نگران عدم
شفافیت مالی و فساد در ایران است؟ اگر در ایران فساد باشد که به نفع
آمریکا است! سوال سوم: دلیل تمدید پی در پی ضرب الاجل برای پیوستن ایران
به FATF از سوی این سازمان برای چیست؟ مگر دلشان برای ما سوخته است؟ خوب
بگذارند ما تحریم و نابود شویم! سوال چهارم: با توجه به اینکه صرافی ها
با کمک روشهای غیر شفاف در خال دور زدن تحریمها و رساندن ارز به ایران
هستند اگر این شفاف سازی صورت گرفت و این راهها لو رفت و دلار به بالای
صد هزار تومان رسید چه کسی را باید اعدام نمود؟