«جک» می خواست وارد
جریانهای انقلابی شود، اما ابتدا می بایست دبیرستان را تمام کرده و وارد دانشگاه می شد. عضویتش در
حزب کارگر سوسیالیست منجر به اخراجش از مدرسه شد. سپس تصمیم گرفت که با تکیه بر علاقه شخصی خود به مطالعه پرداخته و وارد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی شود. در دانشگاه پذیرفته شد ،اما هنوز چهار ماه هم از ورودش نگذشته بود که شرایط خفقان حاکم در دانشگاه وی را دلسرد کرده و مجبور به انصراف از ادامه تحصیل کرد. او شروع به نوشتن و مطالعه کرد. در این زمان در یک لباسشویی کار می کرد تا هزینه زندگیش نیز تامین شود.
«جک» وقتی که تب یافتن طلای کلوندایک در آمریکا همه گیر شد، توانست همراه شوهر
«الیزا» و سرمایه ای که او داشت به شمال سفر کند (1897-1898). شاید بتوان گفت آنچه او در شمال دید و تجربه کرد مهمترین نکته های قابل توجه در آثار موفقش را تشکیل می دهند. سرانجام با بازگشت به اکلند، زمان موفقیت بزرگ
«جک» نیز فرا رسید؛ او کتاب
«ادیسه شمال»_ داستان کوتاهی درباره یافتن طلا_را در سال 1900 منتشر کرد. اولین اثر وی به خاطر نیرومندی و توصیف بسیار جالبش مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت.
«جک» در همان سال با دختری به نام
«بسی (بکی) مادرن» که آموزگار ریاضی، بسیار رک گو و جوانی ایرلندی تبار بود و دهه سوم جوانی اش را تجربه می کرد، آشنا شد و این آشنایی در مدت کوتاهی به ازدواج انجامید. در همین مدت، پیشنهادهایی برای نویسندگی ازطرف ناشران مختلف دریافت کرد که پول بسیار زیادی را وعده می داد و می توانست او را از فقر خارج کرده و وارد دنیای سرمایه داری کند.
«بسی» (بکی) دختری به دنیا آورد.
«جک» دخترش را بسیار دوست داشت اما نسبت به مادر فرزند خود احساس سردی می کرد. او پس ازازدواج بیشتر وقت خود را در میان دوستانی همچون
«آنا استرانسکی» و
«جورج استرلینگ» سپری می کرد. دوستانش لقب
«گرگ» را برایش انتخاب کرده بودند.خانواده
«لندن» در سال 1901 به حومه اکلند مهاجرت کرد.
«آنا» در این مدت برای دیدن و کمک کردن به
«جک» در نوشتن داستانهایش به خانه آنها رفت و آمد می کرد و این کار او مخالفت و احساس حسادت
«بسی» را بر می انگیخت. پس از مدتی
«آنا» به نیویورک منتقل و ارتباطش با
«جک» قطع شد.
«جک» در سن 25 سالگی احساس می کرد که دیگر نمیتواند قدرت گذشته خود در نوشتن داشته باشد و شاید سفر کوتاهی به انگلستان می توانست مقداری از توانایی گذشته اش را بازگرداند.
دومین دختر آنها در سال 1902 میلادی به دنیا آمد؛ یعنی همان سالی که
«جک» نوشتن
«آوای وحش»The Call of The Wild)) را آغاز کرد. این داستان نیز بسیار پر خواننده از کار در آمد و قدرت تصویرسازی مبهوت کننده خالق خود را نشان می داد. پس از انتشار این داستان، سفرهای پی درپی
«جک» و دیدار با افراد مختلف بخشی از زندگی او را تشکیل داد.
«جک» نتوانست به تعهد اخلاقی همسرداری وفادار بماند و این امر باعث شد
«بسی» در سال 1903 از دادگاه درخواست طلاق کند.
«جک» نیز پس از جدا شدن از
«بسی» با زنی به نام
«چارمیان کیتریج» ازدواج کرد تا شاید محبتی را که در بودن با
«بسی» احساس نمی کرد در کنار همسر جدیدش پیدا کند.
«چارمیان» از صبر و بردباری بیشتری در مقایسه با
«بسی» برخوردار بود و اعتیاد به الکل و نوسانهای رفتاری و اخلاقی
«جک لندن» را، بویژه هنگامی که مشغول نوشتن داستان جدیدی بود، با تحمل بیشتری درک می کرد.
تنها فرزندش از
«چارمیان»، که
«جویی» نام داشت، فقط 38 ساعت زندگی کرد.در سال 1907 به همراه
«چارمیان» راهی سفرهای دریایی در اقیانوسهای کره خاکی شد و به دریاهای جنوبی اسنارک (Snark) رفت. وی ایده نوشتن کتاب
«سفر به اسنارک» را از همین مسافرت گرفت.
«جک» عاشق سفرهای دریایی بود و حتی با کشتی به برخی کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره سفر کرده بود.ازدواج با
«چارمیان» او را تشویق به خریدن مزرعه ای به نام
«هیل رنچ» در کالیفرنیا و توسعه چند مرحله ای آن کرد تا به دامداری بپردازد؛ 1400 هکتار زمین درختکاری، مزرعه ها، چشمه، دره ها، تپه ها، و حیات وحش بخشی از زیبایی مزرعه های بزرگی بود که
«لندن» بین سالهای 1905 تا 1913 خرید.
املاک وی در حال حاضر جزو دارایی موزه طبیعی و تاریخی کالیفرنیا ثبت شدهاست.
«جک لندن» هرچند به موفقیت دست پیدا کرد اما هرگز از آنچه بدست می آورد احساس رضایت نداشت.او سالهای آخر عمر خود را در مبارزه با بیماریهایی مانند ناراحتی کلیه ومعده و درصد بالای اوره که هر روز امید کمتری برایش باقی می گذاشتند، سپری کرد و سر انجام در 21 نوامبر 1916، درحالیکه عشق و دلسوزی
«چارمیان» را در کنار خود داشت ،پس از 40 سال دیدن جهان، دیده فرو بست. هوش استثنایی، شخصیت مثبت اندیش و روح سبک
«جک» در کنار تجربه های بسیاری که از زندگی پر فراز و نشیب دوران جوانی بدست آورد، باعث شد تا بسیاری از خوانندگانش با شخصیتهای داستانهایی که می نوشت ارتباط نزدیکی برقرار مي کنند.
جک لندن اولین نویسنده موفق
طبقه کارگر ایالات متحده آمریکاست. توانایی وی در نوشتن بیش از یک هزار کلمه در روز باعث شد تا در مدت 18 سال نویسندگی آثار مشهور بسیاری را خلق کند. پرکاری
«جک لندن» را می توان در 51 کتاب و چند صد مقاله ای که منتشر کرد دید. او گران قیمت ترین و پر خواننده ترین نویسنده آمریکا در زمان خود بود.
آثار بسیار زیاد
«جک لندن» را می توان از نظر ادبی به رمان، داستان کوتاه، مقاله، نمایشنامه و آثار واقعگرایانه تقسیم کرد.
جک لندن،غیراز رمانهایی پیرامون زندگی کارگران کشورخود،خالق داستانهایی ماجراجویانه شبه
"کلیله دمنه ای" نیزاست. طبق ادعای مورخین ادبی چپ، اودربیشتر آثارش
منتقد نظام سرمایه داری و
مدافع سوسیالیسم است. اونظم سرمایه داری را مشمول
قانون گرگها می داند و غیر از رمان تئوریک سوسیالیستی، یکی ازکلاسیک های بین المللی ادبیات سوسیالیستی درکشورهای سرمایه داری بود و با وجود جهانبینی التقاطی و متناقض اش، تاثیر مهمی روی ادبیات انقلابی کارگری بین المللی از خود بجا گذاشته است و نسلی از نویسندگان انقلابی ادبیات کارگری تحت تاثیر بعدی او قرار گرفتند.