به گزارش بولتن نیوز، خلیج فارس و تنگه هرمز آبراهی است که از اهمیت راهبردی بسیاری برخوردار است و به واسطه عبور مقادیر زیادی از نفت دنیا از این شاهراه، آمریکا سالهاست که در این منطقه حاضر بوده است. البته واشنگتن به بهانههایی مانند حمایت از متحدانش در این منطقه و فراهم ساختن شرایط برای اطمینان از دسترسی آنها به آبهای بین المللی حضور خود را در این منطقه توجیه میکند.
در حال حاضر مقامات آمریکایی در مجلس نمایندگان و سنا ادعا دارند دلیل افزایش حضور نظامی خود در خلیج فارس را حمایت از سیاست بازدارندگی در قبال ایران است. نمایندگان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مدعی هستند هرچند آمریکا به دنبال آغاز جنگ در خلیج فارس نیست اما برای واکنش به هرگونه اقدام ایران و محدود ساختن آن چه واشنگتن نیروهای نیابتی تهران میخواند، حضور نظامی خود در خلیج فارس را گسترش دادهاند. به عنوان مثال لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه و رئیس کمیته قضایی مجلس سنا علت حضور ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن را عملا برای بازداشتن ایران از حمله به پرسنل آمریکا در منطقه اعلام کرد.
هرچند شرایط در خاورمیانه عادی نیست اما نمیتوان از نقش آمریکا در ایجاد و حتی تشدید این شرایط نیز بی توجه گذر کرد. کارشناسان معتقدند شرایط پرتنش در خاورمیانه باعث شده که آمریکا – به ویژه در دولت دونالد ترامپ که دارای روحیه اقتصاد محور است - از طریق متحدانی مانند عربستان و امارات و فروش تسلیحات به این کشورها به آن چه ترامپ هدفگذاری کرده، دست یابد. به عنوان نمونه میتوان به قرارداد 8 میلیارد و 100 میلیون دلاری تسلیحاتی آمریکا با عربستان، امارات و اردن اشاره کرد که با وجود تلاش برخی نمایندگان برای لغو آن با وتوی ترامپ مواجه شد. کاملا مشخص است که این قرارداد تسلیحاتی با هدف تشدید تنش در خاورمیانه و استفاده از آنها در مناطقی مانند یمن منعقد شده است.
از سوی دیگر پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای که با حوادثی در خیلج فارس و تنگه هرمز برای تعدادی از نفتکشهای بینالمللی پیش آمد، آمریکا به بهانه نقش ایران در این اتفاقات و آنچه خود تامین امنیت آبی و مسیر تردد نفتکشها خوانده بود پیشنهاد ایجاد یک ائتلاف بینالمللی در این منطقه را داد. کشورهایی قدرتمند اروپایی فرانسه و آلمان و حتی کشور ژاپن که یکی از نفتکشهای حادثه دیده در تنگه هرمز متعلق به شرکتی ژاپنی بود، با این پیشنهاد موافقت نکردهاند. این کشورها با بیان اینکه حضور نظامی در خلیج فارس میتواند تشدید تنش را به همراه داشته باشد، خواستار تامل بیشتر دراین مورد شدهاند.
خلیج فارس تنها منطقهای نیست که آمریکا با اعمال سیاستهای خود از جمله حفظ و ایجاد تنش به دنبال حفظ سلطه خود باشد بخصوص اکنون که با سیاستهای منفعتطلبانه دونالد ترامپ بسیاری از کشورهای منطقه و همپیمانان آمریکا شاکی هستند و آنها عملا راهکارهایی برای دوری از تکیه خود به آمریکای تحت حاکمیت ترامپ، جستجو میکنند.
کاهش هژمونی یا همان سلطه آمریکا درمنطقه با دور شدن کشورهای منطقه از این کشور در کنار تلاشهایی که آمریکا برای ایجاد ائتلاف داشته و تاکنون با مخالفتهای عمده از سوی همپیمانان اروپایی و آسیایی همراه بوده، تنها منحصر به منطقه خلیج فارس نیست.
درست مانند منطقه غرب آسیا، استفاده از سیاست فشار و تنش و سخن گفتن از ائتلاف برای حفظ هژمون متزلزل منطقهای در دریای چین، از سیاستهای آمریکا است. تفاوت آن در این است که در غرب آسیا، هدف واشنگتن تقابل با ایران به عنوان عامل برهم زننده هژمونی آمریکا در منطقه و در دریای چین هم هدف واشنگتن، کشور چین است که عامل تزلزل هژمونی (سلطه) منطقهای آمریکا است.
چین، کشوری که اکنون میتوان آن را به عنوان بزرگترین رقیب آمریکا و تهدیدی جدی برای قدرت واشنگتن به شمار آورد، به یکی از اهداف اصلی و شاید مهمترین هدف آمریکا برای کنترل تبدیل شده است. هرچند این دو کشور در سالیان اخیر درحال رقابت با یکدیگر بودهاند اما در دوران ریاست جمهوری ترامپ و به واسطه روحیات خاص این تاجر آمریکایی، رقابت از حالت پشت پرده به جنگی علنی و سخت – هرچند تاکنون به صورت غیرنظامی – تبدیل شد. جنگ تجاری بین این دو قدرت جهانی حتی بازارهای بین المللی را تحت تاثیر قرار داده اما واشنگتن به خوبی میداند درصورت عدم جلوگیری از پیشرفتهای پکن در آیندهای نزدیک قافیه را به چشم بادامیها خواهد باخت. حرکت چین به سمت تولید فنآوری و رها شدن از وابستگی به شرکتهای اروپایی و آمریکایی در این حوزه، زنگ خطر را برای واشنگتن به صدا درآورد.
استفاده ابزاری از هنگکنگ و تایوان به بهانه ائتلاف
هرچند جنگ تجاری بین آمریکا و چین بسیار گسترده و تاثیرگذار بوده اما اقدامات آمریکا تنها به این جنگ محدود نشده است. البته توجه آمریکا به شرق آسیا صرفا مربوط به سیاستهای ترامپ نیست. باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا نیز در دو دوره ریاست جمهوری خود از تمرکز و جهت گیری این کشور به شرق دور خبر داده بود. با این حال به اعتقاد برخی اوباما در مهار چین در شرق آسیا چندان موفق نبود اما ترامپ به واسطه تنش هستهای با کره شمالی و همچنین اختلاف تجاری با چین تاکنون عملا حضور پررنگ تری در این منطقه داشتهاست. هرچند پکن به واسطه روابط نزدیک با پیونگ یانگ توانسته از فشارهای آمریکا علیه کره شمالی بکاهد اما در طرف مقابل نیز واشنگتن با استفاده از ارتباطاتی که با هنگکنگ و تایوان دارد سعی در تحت فشار قرار دادن چین و استفاده از ناآرامی ایجاد شده در این مناطق به سود خود است.
هنگکنگ در هفتههای اخیر شاهد چنان ناآرامی بوده که شاید در تاریخ این منطقه بی سابقه به شمار رود. علت این ناآرامیها ارائه لایحه استرداد برخی مجرمان به چین بود که البته به واسطه اعتراضات گسترده مردمی به حالت تعلیق درآمد. دولت محلی هنگکنگ این لایحه را مرده خواند و با این کار سعی در کنترل اوضاع را داشت اما شرایط همچنان بحرانی ادامه یافت و معترضان درخواستهای تازهای برای اصلاحات دموکراتیک در این منطقه نیمه خود مختار مطرح کردند. نکته جالب احضار سفیر آمریکا در چین و ابراز مراتب اعتراض به دخالتهای آمریکا در امور داخلی هنگ کنگ بود. سخنگوی وزارت خارجه چین نیز ادامه ناآرامی سیاسی در هنگ کنگ را نتیجه "دستهای سیاه" آمریکا دانست و به واشنگتن توصیه کرد این موضوع را به خاطر بیاورد که "هنگکنگ در واقع هنگ کنگ چین است". وی دراین باره گفت: ما قادر به درک این موضوع هستیم که مقامات آمریکایی پشت چنین حوادثی هستند. آیا مقامات آمریکایی صادقانه به دنیا میگویند که چه نقشی ایفا میکنند و اهداف آنها چیست؟
تحرکات آمریکا به هنگ کنگ خلاصه نشده و با ارائه پیشنهاد 2 میلیارد دلاری فروش تسلیحات به تایوان در ظاهر به سود مالی خوبی دست خواهد یافت. اما مسلما این تمام داستان نیست و نکتهای که خشم پکن را به همراه داشته ارائه این پیشنهاد دقیقا در زمانی است که هنگکنگ به عنوان همسایه تایوان درگیر اختلاف با چین است. هرچند آمریکا روابط رسمی با تایوان ندارد اما سفر تسای اینگ ون، رئیس حکومت این جزیره به آمریکا در خلال ناآرامیهای هنگ کنگ گمانهزنیها درباره نقش آمریکا در تحولات این منطقه را افزایش داد. بدون شک همزمانی این اتفاقات باعث ناراحتی چین شد. سخنگوی وزارت خارجه چین تأکید کرد که اقدام واشنگتن در فروش تسلیحات میلیاردی به تایوان، نقض جدی قوانین بینالملل و مداخله در امور داخلی پکن است. برخی کارشناسان نگران قربانی شدن تایوان به بهانه ائتلاف با آمریکا هستند. هرچند این جزیره به کمکهای واشنگتن دل خوش کرده اما تاریخ و حتی اظهارات اخیر مقامات آمریکایی (صحبتهای ترامپ درباره دور بودن آمریکا درصورت بروز جنگ در شبه جزیره کره) نشان داده که تکیه بیش از حد به ائتلاف با آمریکا شاید سرانجام خوشی به همراه نداشته باشد.
دریای جنوبی چین نیز منطقهای است که آمریکا به بهانه بین المللی بودن این آبها بر حق قانونی عبور و مرور کشتیها و زیردریاییهایش تاکید داشته و مخالف ساخت تاسیسات دریایی توسط چین در این مسیر است. این درحالی است که چین با تاکید بر مالکیت خود بر جزایر موجود در این دریا اقدامات خود را دارای ماهیتی دفاعی میداند. آخرین اعتراض آمریکا مربوط به فعالیتهای نفت و گازی چین در آبهای مورد مناقشه این منطقه است و به نظر میرسد واشنگتن با ایجاد رابطه نزدیک با کشورهایی که ادعای مالکیت بر این آبها دارد سعی در حفظ و حتی افزایش تنش در این منطقه و حفظ هژمونی را دارد.
زمانی میتوان به تشدید تنش در این منطقه پی برد که به آخرین واکنش مقامات چینی دقت کرد. وی فنگ، وزیر دفاع چین در واکنش به ادعاهای همتای آمریکایی خود در نشست شانگری لای گفت: اگر آمریکا به دنبال مذاکره باشد ما استقبال میکنیم. اگر به دنبال جنگ باشد ما آمادهایم. اگر قصد زورگویی داشته باشد، این کار به هیچوجه امکانپذیر نخواهد بود.
هرچند بعید به نظر میرسد اختلافات در این منطقه منجر به درگیری نظامی بین آمریکا و چین شود اما باتوجه به اینکه چین موضع خود را در دریای جنوبی چین تثبیت کرده واشنگتن از طریق تحریک کشورهای حاضر در این منطقه سعی در ایجاد یک جنگ سرد ادامه دار و فرسایشی است تا از طریق آن به هدف خود که مهار چین و حفظ هژمونی خود است تا حد امکان دست پیدا کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com