گروه سیاسی: محمدصادق شهبازی، دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی در یادداشت پیش رو، معتقد است: بعد از صدور بیانیه گام دوم با محوریت برداشته شدن بار انقلاب از جانب جوانان و تأکید رهبری بر زمینهسازی دانشجویان برای شکلگیری دولت جوان و حزباللهی، سؤالات بسیاری در مورد فرآیند آن و البته تلاش سیاسیون برای سوءاستفاده کلید خورد.
به گزارش بولتن نیوز، بازیگران قدرت به انحای مختلف تلاش کردند، تا ماجرا را به قدرت رسیدن خود فرو بکاهند، از تشکیل حزب و تشکیلات جوانان گرفته تا طرح رییس دولت سی و چند ساله، دولت و نماینده نسبتاً جوان برای پنجاه و چند سالهها، جلسه ائتلاف سلبریتیها، استفاده از حرکتهای اجتماعی برای اهداف سیاسی و.... تا در نهایت بجای پرداختن به اصل ماجرا و مشکل، چند محافظهکار جوان یا نسبتاً جوان جای محافظهکاران پیر را بگیرند.
مسئله اصلی محافظهکاری است نه گروه سنی!
در فضای مجازی حتی بین بیست و سی و چهل و پنجاه سالهها بحث است که این بگوید منظور از جوان و دولت جوان و... رده سنی کدام است؟ واقعیت این است مسئله اصلی جایگزینی انقلابیگری و محافظهکاری است.
نیروی جوانی هم پیشبرنده این حرکت است که انقلابی باشد وگرنه محافظهکار بیست و سی و چهل ساله با پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد ساله چه فرقی میکند؟
گامهای اصلی و مهم
1- گفتمانسازی و مطالبهگری:عامل اصلی شکل نگرفتن دولت حزباللهی، نبودن گفتمان و ممیزه جدی حزبالله با سایر اصحاب قدرت و فقدان ارتباط با تودههای مردم است.
*دانشجویان و طلاب و رسانهایهای جوان انقلابی موتور اصلی گفتمانسازی هستند، باید با پیگیری دردهای مردم و بیعدالتیها و مطالبه اصلاح اقتصادی و قطع تعاملات ذلتبار به مردم نشان دهند راهحل مشکلات کشور در انقلابیگری و دست انقلابیهاست.
*این مطالبهگری و گفتمانسازی، بهعنوان مهمترین راهبرد، هم موجب ساخته شدن نیروی آگاه به مسائل کشور، هم دیده شدن کارشناسان انقلابی همراهی کننده با جوانان انقلابی در این حرکتها، هم موجب اعتماد مردمی و هم سنت الهی در مورد قدرت است (لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلِّيَ اللَّهُ أَمْرَكُمْ شِرَارَكُم).
*یکی از کارهای مهم ضریب دادن به مسائل اصلی کشور و نفی مسائل فرعی و انحرافی است.
2- ضریب دادن به حرکتهای جوانان انقلابی در حوزههای مختلف اداره کشور: کسانی که احمدیروشنوار، کارهای انقلابی واقعی در حوزههای مختلف علمی و فناوری، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاستگزاری، بینالمللی و... انجام میدهند. بدون سروصدا و جلوهفروشی فردی، با تمرکز، مشکل واقعی از انقلاب در حوزههای مختلف حل میکنند؛ باید هم کارهایشان هم خودشان مورد تشویق، معرفی، بزرگداشت و... قرار بگیرد.
3- در موضع سوال قرار دادن جوانان فرصتطلب انقلابینما: در مقابل، کسانی که بدون انجام کار واقعی با سیاستبازی، جلوهفروشی فردی، حزباللابیگری، حضور در مشاغل، رانت و رشد آسانسوری و هلیبرنی، در کرسی قدرت یا آمادگی برای کسب آن حاضر شدهاند، باید مورد سوال قرار بگیرند که با چه صلاحیتی به این پستها آمدهاند یا دراین حوزهها چه کردهاند یا چه حرف و راهکاری آوردهاند؟
4- زمینهسازی برای تولید حرف برای اداره کشور: مجموعههای دانشجویی و فرهنگی و... میتوانند در حوزههای مختلف اداره کشور با برگزاری نشست، گرفتن مصاحبه و... برای چهرههای انقلابی نسل دومی و سومی زمینه برای جمعبندی گفتمانی و تخصصی و از حرفهایشان و دیده شدن مباحثشان ایجاد کنند. همچنین با برگزاری کارهایی مثل جشنواره و فراخوان ایده، میتوان نسل چهارمیها را به ارائه راهحل برای اداره کشور کشاند.
5- دعوت و کمک به نیروهای انقلابی برای قرار گرفتن در مسئولیتها: نیروهای انقلابی صلاحیتدار احمدیروشنی را باید به ورود به عرصههایی مثل انتخابات ترغیب و در فرآیند تبلیغات کمک کرد یا آنان را برای عرصههای مدیریتی دیگر کشور معرفی نمود. بدون مسامحه هم عملکرد آنان را زیر ذرهبین قرار داد.
6- نمایش توانایی نیروهای انقلابی برای حل مشکلات کشور: بخشی از این مسئله در فرایند تولید محتوا، گفتمانسازی و مطالبهگری و معرفی اقدامات و نیروهای خوب صورت میگیرد. اما بخشی از آن عمومی است، مثل نمونه کاری که در ماجرای سیل و خدمترسانی جبهه انقلاب خود را نمایان کرد. از احیای شرکتها و کارگاههای بهگلنشسته با زمینهسازی برای حضور مردم تا احیای ظرفیتهای منطقهای و... نمونه عرصههایی است که جوانان انقلابی میتوانند توانایی را به مردم نشان دهند.
اینگونه حتی اگر در انتخابات، موفقیت کوتاهمدت حاصل نشود، جبهه انقلاب چیزی از دست نداده و ضمن حل مشکلات کشور، گفتمان خویش را بسط داده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مجریه است! شما یادتان نیست که مجلس اراده کند می تواند کاری کند که دولت
حتی امکان نوشتن بودجه را نداشته باشد و یا به هیچ وزیر انقلابی و جوانی
رای اعتماد ندهد و یا حتی حق تعیین ساعت رسمی را از دولت سلب کند و خلاصه
وقتی بخش از وقایعی که در دولت نهم رخ داد- همان دولتی که می گویید هنوز
انقلابی و جوان بود و منحرف نبود!- رخ داد. سردمدار اشرافیت کشور رسما می
تواند اعلام پایان مدارا را صادر کند و همراه آن قیمت مسکن به انفجاری
بالا برود! اتفاقی که دقیقا در سال 87 به همراه قحطی چای رخ داد.
عزیزان! یک دولت موفق باید راه بده بستان و چرب کردن سبیل احزاب و باندها
و دادن سهمیه کافی به آنها را بلد باشد والا کله پا خواهد شد. و چنین
دولتی هرگز دولت حزب اللهی و انقلابی نمی تواند باشد.