به گزارش بولتن نیوز، فرامرز عامل بردبار از عکاسان پیشکسوت مطبوعات و دبیر سرویس عکس روزنامه قدس، چند روز پیش بازنشسته شد تا به قول خودش بتواند بیش از پیش آنگونه که دوست دارد عکاسی کند. او با مقایسه شرایط عکاسی در دوره آنالوگ و دیجیتال، جملههای را بالا گفته است.
او در پاسخ به سوالی درباره مهمترین رویدادی که عکاسی کرده است، خاطرنشان کرد: هر جا که برای عکاسی برای روزنامه فرستاده میشدم بسیار برای من لذت بخش بود. اوایلی که وارد روزنامه شده بودم تصور میکردم که اگر با دوربین روزنامه عکاسی کنم عکسهایم خراب میشود به همین دلیل فقط با دوربین خودم این کار را انجام میدادم و محمد چرمساز بود که من را راهنمایی کرد که عکاسی با دوربینهای روزنامه هم راحتتر است و هم عکسهای بهتری میتوان گرفت و حقیقتا همینطور هم بود.
وی ادامه داد: اولین مصاحبه من با یک پیشکسوت کشتی بود که در حال حاضر در قید حیات است و اولین اعتراض به عکسهای من از این جا آغاز شد و آن اعتراض این بود که چرا من در حالتهای مختلف از سوژه عکاسی میکنم و آنها معتقد بودند که زمانی باید از سخنران عکس گرفته شود که چهرهای آرام دارد و این دقیقا با چیزی که در ذهن من بود و من مطالعه کرده بودم؛ تفاوت داشت.
این عکاس افزود: من تلاش کردم که آنها را قانع کنم اما این مسئله به یک چالش بین من و خبرنگاران تبدیل شده بود؛ اما به مرور زمان این اتفاق افتاد و من توانستم نشان دهم که عکسها مدل دیگری هم میتوانند باشند.
این استاد عکاسی گفت: دوست داشتم اوقاتی که در روزنامه کاری نداشتم با دوربینم از اتفاقات کوچه و بازار و مردم عکاسی کنم و این علاقه من به عکاسی مستند را نشان میدهد و اگر قرار باشد بین عکاسی خبری و مستند اجتماعی یکی را انتخاب کنم قطعا عکاسی مستند اجتماعی را انتخاب میکنم.
گذار از آنالوگ به دیجیتال و انقلاب در عکاسی خبری
وی ادامه داد: عکاسی خبری رابطه مستقیمی با زمان دارد و دوربین دیجیتال باعث دیده شدن عکسهای خبری شد، چطور میتوانستم با دوربین آنالوگ عکسهای قطار نیشابور را در ساعات پایانی شب برای خبرگزاریهای دنیا ارسال کنم تا آنها بتوانند از این عکسها استفاده کنند؟
این عکاس ادامه داد: با تمام علاقهای که به دوربینهای آنالوگ دارم به عنوان یک عکاس خبری معتقدم که دوربین دیجیتال فقط به عکاسی خبری خدمت کرد اما به عنوان یک عکاس مستند اجتماعی هنوز هم دوست دارم با نگاتیو عکاسی کنم.
فرامرز بردبار متذکر شد: یکی از مشکلات ما با عکاسی در مورد عکاسی از تولیت فقید آستان قدس اتفاق افتاد؛ چرا که برخی مسوولان سابق آستان قدس معتقد بودند که زمانی باید عکس گرفته شود که چهره ایشان کاملا آرام باشد اما عکسهای من با چیزی که آنها میخواستند متفاوت بود و در این موقعیتها مجبور میشدم که دو مدل عکاسی کنم.
وی اضافه کرد: در دوران عکاسی حرفهای من ۶۰ درصد از عکسهایی که مورد پسند من بود در روزنامه چاپ نشد و این مساله تا زمانی ادامه پیدا کرد که قدس آنلاین به وجود آمد.
این عکاس ادامه داد: چاپ عکسهایی که خود من آنها را دوست داشتم در روزنامه اتفاق نیفتاد اما عکسهایی که روزنامه آنها نمیخواست و آنها را کار نمیکرد در قدس آنلاین از آنها استفاده میشد.
بردبار بیان کرد: اوایل کار تمام آفیشهایی که فرستاده میشدم برایم لذت بخش بود و دائم در حال کسب تجربه بودم و چیزهای جدیدی چه از نظر تکنیک و چه از نظر موضوع کسب میکردم اما با گذشت این مسائل اخباری پیش آمد که چگونگی پیدا کردن و رصد آن برایم از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
وی ابراز کرد: در نهایت دوست داشتم از چیزهایی عکاسی کنم که قرار بود در جامعه به معضل تبدیل شوند، خوشحالم که به عنوان یک خبرنگار توانستم برخی از آنها را پیشبینی کنم مانند حاشیهنشینی.
این عکاس پیشکسوت ادامه داد: من هم مانند عکاسان آمریکایی که از مهاجرت، بیخانمانها و اصلاحات کشاورزی عکاس میکردند، عکاسی کردم و به روزنامه تحویل دادم که نه من را تشویق کردند و نه بد عکسها را گفتند، ولی از آنها استفاده کردند و تاثیرات مثبت آنها را دیدم.
فرامرز بردبار گفت: گزارشی دارم که متعلق به ۲۲ سال گذشته است؛ گزارشی مصور است و زیر تمام عکسها متن و کپشن نوشته شده است؛ این در صورتی است که کپشن نویسی چند سالی است رواج پیدا کرده است.
وی تشریح کرد: کپشن نویسی را بر اساس متونی که نوشته شده بود و من دیده بودم عکاسهای آمریکایی برای عکسهای خود متن مینویسند یاد گرفتم؛ چرا که این کار باعث دیده شدن عکسهایشان میشد.
این عکاس خبری ادامه داد: من هم شروع کردم به کپشن نویسی برای عکسهایم برای مثال در یکی از گزارشهای مصوری که تهیه کرده بودم نوشتم مریم دختری است که آرزوی رفتن به دانشگاه را دارد اما به دلیل فقر این آرزو به نتیجه نخواهد رسید، متن این عکس باعث شد که یک خیّر هزینه تحصیل این دختر را بپردازد اما اگر عکس بدون متن و کپشن بود داستان اصلی زندگی مریم نشان داده نمیشد.
بردبار خاطرنشان کرد: عکسهای زلزله بم، حاشیهنشینی، انتخابات و اتفاقاتی که در گوشه و کنار شهر به وجود میآید برای من جذاب بود که برای آنها هزینه کرده بودم، که شاید اگر این هزینهها را نکرده بودم وضع بهتری داشتم.
وی عنوان کرد: من به خاطر ندارم که به غیر از زمانهایی که در ماموریت بودم فیلمهای دوربینم را برای چاپ به کسی داده باشم، همیشه خودم روی چاپ عکسها نظارت داشته و دارم. به عکاسان خبری اگر بگویی که کارهایتان را نام ببرید مهمترین آنها را نام میبرند و این به این معنی نیست که کارهای دیگر برای آنها اهمیت نداشته است.
این عکاس مستند اجتماعی درخصوص موضوعاتی که عکاسی از آنها برایش لذت بخش بوده افزود: عکاسی از مسابقات مهم جهانی که در مشهد برگزار شد، مسابقات فوتبال در سطح لیگ برتر، زلزله بم که با تاخیر برای عکاسی رفتم، قطار نیشابور و انتخابات برای من همیشه جذاب بوده و در نهایت دغدغه من عکاسی مستند اجتماعی بوده است.
بردبار ادامه داد: زمانی که به روزنامه قدس وارد شدم، روزنامه قدس روزنامهی عصر بود و این رقابت با روزنامه خراسان ما را برای گرفتن عکس به تکاپو در میآورد تا عکسهای اخبار زودتر به روزنامه برسد تا از روزنامه خراسان جلوتر باشیم.
وی ابراز کرد: ما یاد گرفتیم که در تعداد فریم کم، عکس خوب تحویل دهیم؛ باید با یک فیلم ۳۶ تایی سه خبر را پوشش میدادیم و این اولین چیزی بود که من را مجبور میکرد خوب ببینم تا نتیجه کار من دیده شود و فکر میکنم عکاسی با دوربینهای آنالوگ در موفقیت من در عکاسی با دوربینهای دیجیتال هم نقش مهمی داشته است.
این عکاس مستند اجتماعی خاطرنشان کرد: دوران آنالوگ فوقالعاده به لحاظ تکنیکی برای من ارزشمند است؛ یک عکاس آنالوگ توانست خودش را با دیجیتال همراه کند و بسیاری از دوستان پیشرفت خوبی در این عرصه داشتند ولی این به این معنا نبود که عکاسهای آنالوگ نتوانند این کار را در دیجیتال انجام دهند.
فرامرز بردبار مدعی شد: به عقیده من برای یک عکاس دیجیتال بازگشت به آنالوگ بسیار سخت است و من میدانم که یک عکاس چقدر باید در نورسنجی دقت داشته باشد، من به جرأت میتوانم ادعا کنم که هر نگاتیوی را با هر آ اس آیی برای شما عکاسی میکنم که هیچ کدام از آنها مشکلی نداشته باشد و از نظر نوردهی همه به هم شبیه باشند که این ادعا مربوط به تلاشهای من در آن دوران است.
وی ادامه داد: زمانی که عکس رنگی رواج پیدا کرد یکی از حسنهایش این بود که تیراژ روزنامه بالا رفت و دیده شد که این باعث شد فروش بیشتر شود.
این عکاس مستند اجتماعی درباره مشکلات رواج عکسهای رنگی افزود: مشکل از زمانی آغاز شد که امکانات با این روش هماهنگی نداشت و پروسهی ظهور عکس زمان میبرد و این خود ما بودیم که باید نگاتیوها را برای ظهور میبردیم و عکسها را به روزنامه میرساندیم و این باعث شده بود که برخی از خبرها دیر به چاپ برسد، این در حالی است که تکنولوژی امروزی نیازی به این روشها ندارد و کارها بسیار سریع پیش میرود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com