گزارش نیویورکتایمز چند نکته مهم داشت که مرور آنها خالی از وجه نیست:
اولا، برخی مقامات آمریکایی نسبت به روابط شخصی برقرار شده بین جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ که نقشی اساسی در طرحهای دولت او برای پایان دادن به مناقشه فلسطین و اسرائیل دارد نگران بودهاند؛
ثانیا، روابط شخصی بین کوشنر و ولیعهد سعودی بهحدی عمیق بوده که حتی پس از بحران بینالمللی ایجاد شده برای بنسلمان با قتل «جمال خاشقچی»، روزنامهنگار سعودی منتقد ولیعهد نیز ادامه یافته است؛
ثالثا؛ وقتی نهادهای اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدند که بنسلمان آمر قتل خاشقچی است، کوشنر همچنان در کاخ سفید از او دفاع کرده است، دفاعی که احتمالا اکنون نیز ادامه دارد؛
رابعا، روابط بین بنسلمان و کوشنر خودبخود بهوجود نیامده و شخص ولیعهد سعودی و مشاورانش در پروراندن آن تلاش کردهاند.
گزارش مزبور نشان میدهد که چگونه سعودیها از همان بدو انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده تلاش کردند که نوعی روابط ویژه با دولت او برسازند؛ این برسازی البته دستکم در ظاهر ناموفق نبوده و «نظام معنایی» ولیعهد سعودی با مشاور مورد اعتماد رئیسجمهور آمریکا اکنون بههم بسیار نزدیک است. محوریت برسازی این روابط ویژه در واقع دو چیز بوده است:
اول، سازش بین تلآویو و فلسطینیها که ظاهرا یکی از اصلیترین دغدغههای دولت ترامپ از بدو امر بوده؛
دوم، تقابل با ایران.
یک کاتالیزور نیز در برساختن این روابط ویژه کاملا موثر بوده است: «نگاه مثبت بنیامین نتانیاهو و تندروهای صهیونیست به بنسلمان و برنامههای او برای منطقه.» بنسلمان با موجودیت رژیم اشغالگر قدس مشکلی ندارد و برای آن حق بقا قائل است و در مقابل سعی دارد توجه جهان عرب را از تقابل با اسرائیل به سوی تقابل با ایران منحرف کند. مثلث روابط عمیق نتانیاهو با خاندان کوشنر، نگاه مثبت نتانیاهو به بنسلمان و در نتیجه ایجاد روابطی گرم و دوستانه بین بنسلمان و کوشنر عملا کاخ سفید را به کاخ سعود تبدیل کرده است.
مسائل زیادی در خصوص لابیهای تاجری بهنام «جورج نادر» برای روابط بین سعودیها و کاخ سفید پیش از این منتشر شده بود. واقعیت آن است که اگر واقعه قتل خاشقچی در کنسولگری سعودیها در استانبول رخ نمیداد، شاید این حجم اطلاعات، این چنین در پیش چشم عموم قرار نمیگرفت.
جورج نادر که نماینده مشترک امارات و عربستان سعودی بود در سوم اوت سال 2016، چندی قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده با پسر ارشد ترامپ دیدار کرد و برای پیروزی اردوگاه ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری قول کمک داد. نادر در ملاقات با پسر ترامپ به او گفته بود که این دو کشور عربی مایل هستند برای حمایت از دونالد ترامپ «هر کاری» انجام دهند تا او به پیروزی برسد. نادر پس از پیروزی ترامپ در انتخابات به کاخ سفید رفت و با داماد یهودی او، جرد کوشنر دیدار کرد.
این پیشنهاد کمک در حالی صورت گرفته بود که بنابر قوانین آمریکا کشورهای خارجی حق دخالت و تاثیرگذاری بر انتخابات این کشور را ندارند و ستادهای انتخاباتی نباید با کشورهای خارجی در ارتباط باشند.
از دیگر سو، «باب وودوارد»، در کتاب خود با عنوان «وحشت: ترامپ در کاخ سفید» نقش کوشنر را در ولیعهدی بنسلمان افشا کرده است. کوشنر همچنین کسی است که علیرغم مخالفت «رکس تیلرسون»، وزیر وقت خارجه ایالات متحده، سفر ترامپ را به عربستان سعودی ترتیب داد، سفری که رهآورد آن قراردادهای میلیاردی نظامی برای سعودیها و البته پس از اندک مدتی، محاصره قطر از سوی چهار کشور عربی بود.
تیلرسون تنها مخالف این سفر نبود، حتی «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا و «هربرت مکمستر»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز نسبت به چنین سفیری نگاه منفی داشتند.
به این ترتیب، کاملا روشن است که سعودیها و متحدین اماراتی آنها به روی کار آمدن ترامپ در آمریکا کمک کردهاند و همچنین دولت ترامپ به ولیعهد شدن بنسلمان در ریاض! در تمام این مدت نیز حلقه وصل کسی نبوده جز «جرد کوشنر»، داماد ترامپ و دوست قدیمی نخستوزیر اسرائیل.
کسی در خصوص نفوذ صهیونیستها و لابیهای یهودی آمریکا در کاخ سفید تردیدی ندارد. «جان مرشایمر» و «استفان والت»، دو نظریهپرداز مشهور روابط بینالملل در این خصوص کتاب نوشتهاند و تحت فشار قرار گرفتهاند؛ اما آنچه بهنظر میرسد رخ داده این است که سعودیها با چسباندن خود به صهونیستها راه خود را به کاخ سفید باز کردهاند؛ چیزی که پیش از این تا این حد سابقه نداشته است.
نفوذ سعودیها در کاخ سفید بهحدی بیسابقه شده که نتیجهگیری سیا مبنی بر اینکه آمر قتل روزنامهنگار سابق روزنامه واشنگتنپست، شخص ولیعهد سعودی بوده، از سوی رئیسجمهور و وزیر خارجه ایالات متحده نادیده انگاشته میشود. کسانی که با تاریخ روابط سعودیها و آمریکاییها آشنا هستند میدانند که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) روابط خوبی با «محمد بننایف»، پسرعموی به ناکجاآباد رفته بنسلمان داشت و نظرش برای انتقال قدرت از نسل اول به نسل دوم فرزندان عبدالعزیز روی بننایف بود، نه بنسلمان. اما سیا شاید آنقدر که از تحولاتی که روز دهم مهرماه در کنسولگری سعودی در استانبول رخ داده خبر دارد؛ از تحولاتی که در کاخ سفید رخ داده اطلاع ندارد! در کاخ سفید، بنسلمان پرقدرتتر از آن است که سیا بتواند قتل خاشقچی را به او نسبت دهد و با مقاومت مواجه نشود!
این فقط سیا نیست که کاخ سفید در برابر نتیجهگیری آن میایستد، افکار عمومی جامعه آمریکا نیز در این بین مورد بیاعتنایی تیم ترامپ قرار میگیرند. در موضوع قتل خاشقچی، حتی تیم ترامپ در مقابل سناتورهای مشهور بعضا جمهوریخواه نظیر «لیندسی گراهام» قرار گرفته است. گراهام آنقدر از نحوه رفتار دولت آمریکا نسبت به سعودیها آزردهخاطر است که خود را مجبور میبیند یادآوری کند که این ریاض است که به واشنگتن احتیاج دارد! او در گفتوگو با فاکسنیوز گفته است: «اگر ما نبودیم، سعودیها مجبور بودند بعد از یک هفته فارسی صحبت کنند. ارتش آنها توان جنگیدن ندارد. نیاز ما به آنها به مراتب کمتر از نیاز آنها به ما است.»
بههرروی اکنون دیگر نفوذ سعودیها در کاخ سفید واقعیتی مشهود است؛ هرچند که معلوم نیست کاخ سفید تا همیشه کاخ سعود باقی بماند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com