جیبم به برکت و لطف خدا وصل است
در شب سرد پاییزی به مطب دکتر رازین می رویم و تنور دلمان در این سرما گرم می شود با تماشای تواضع و مهربانی پزشکی که در دهه هشتم عمرش سر تعظیم مقابل همه بیماران فرو می آورد. مطب محقر و ساده فوق تخصص شهر ما پر است از بیمارانی که از دور و نزدیک به امید بهبودی نزد او آمدند. اینجا پولی برای ویزیت از بیماران نیازمند گرفته نمی شود که هیچ، صفر تا صد هزینه درمان هم توسط آقای دکتر پرداخت می شود. از پول تهیه دارو و عکس و آزمایش گرفته تا هزینه بستری شدن در بیمارستان. این اتفاق در هر روز کاری بارها و بارها در مطبش تکرار می شود. شاید کمی دور از ذهن باشد. مگر می شود؟ حتما مطب دیگری در کار است! حتما این پزشک متخصص رییس بیمارستانی خصوصی است. بی پرده سراغ دکتر می رویم و سئوالاتمان را می پرسیم. پاسخ منفی است. می گوید به جز تدریس در دانشگاه، این مطب تنها منبع درآمد من است اما جیبم به برکت و لطف خدا وصل است نه به جیب بیمار. همین قدر که برایم می ماند آنقدر برکت دارد و تا به حال داشته که زندگی ساده و سالمی داشته باشم. سراغ منشی دکتر می رویم. «معصومه پرهیزگاری» می گوید:« دکتر خودش را وقف مردم محروم و نیازمند کرده است. گاهی پیش می آید که در یک روز، خرج این مطب و پولی که برای پرداخت هزینه های درمان بیماران پرداخت می شود از درآمد هم بیشتر می شود. وقتی به دکتر می گویم لبخند می زند و می گوید می دانی امروز چند نفر من و شما را دعا می کنند؟ دلخوش به استجابت این دعاها که باشیم برایمان کافیست.
خانه امید اتباع افغان و پاکستانی نیازمند اینجاست
« شرمنده بیماری می شوم که چند ماه است درد کشیده اما چون بیمه نداشته و جیبش هم خالی بوده خم به ابرو نیاورده است و انگار خدا دنیا را به من می دهد، وقتی می بینم با امید وارد اتاق من می شود.» طبیب گشاده رو می گوید:« این اتفاق در مورد اتباع افغان و پاکستانی زیاد می افتد. بسیاری از اتباع بدون مجوز در ایران زندگی می کنند اما بالاخره درگیر بیماری می شوند و ما وظیفه داریم به دادشان برسیم. صدها خانواده افغان نیازمند، در مطب من پرونده دارند و در تامین هزینه های درمان به آنها کمک می کنم.»
مطبی که بنگاه خیریه می شود
خیرخواهی دکتر 72 ساله فقط به نگرفتن ویزیت و تامین هزینه درمان بیماران نیازمند خلاصه نمی شود. این مطب یک بنگاه خیریه تمام عیار است. پرهیزگاری می گوید:«سال هاست در مطب دکتر خدمت می کنم. نمی دانم برایتان از کدام خاطره بگویم. اوایل از تماشای این حجم از مهربانی و گذشت تعجب می کردم. چطور می شود پزشکی که سال ها درس خوانده و فوق تخصص دارد اینطور به مال دنیا بی رغبت باشد؟ مهربانی های دکتر بی دریغ است. دست رد به سینه هیچ نیازمندی نمی زند، حتی اگر آن نیازمند مراجعه کننده، بیمار نباشد. زن یا مردی باشد با کوهی از مشکلات، آن وقت یک دفعه مطب دکتر تغییر کاربری می دهد و به مرکز مشاوره تبدیل می شود. سنگ صبور همان کسی می شود که از همه دنیا بریده و به قصد گرفتن کمک به مطب دکتر آمده است. بارها پیش آمده که معتادان به مطب دکتر آمده اند و دکتر رازین با سعه صدری که دارد به آن فرد کمک کرده تا مسیر زندگی اش را تغییر دهد. در این چند سال که من با دکتر همکار شدم چندین معتاد را با هزینه شخصی خودش به کمپ فرستاده است. خیر طبیب عشق به همه می رسد. یکی دو سال قبل وقتی چراغ مسجد محله گلیسیرین خاموش بود دکتر دست به جیب شد و با پرداخت هزینه تعمیرات مسجد، چراغ خانه خدا را روشن کرد. دکتر رازین کدخدای مردم این محدوده هم هست و گاهی وقت ها مطب ما به شورای حل اختلاف تغییر کاربری می دهد و دکتر اختلافات را حل و فصل می کند.»
پزشک فوق تخصصی که در 60 سالگی صاحب خانه شد
فوق تخصص بیماری های عفونی در دهه هشتم عمرش با تواضع و اخلاصی تماشایی رو به رویمان نشسته و می گوید:« من در 60 سالگی صاحب خانه شدم. ماشین زیرپایم یک پژو 405 است. همین مرا بس است.» می پرسیم راز این ساده زیستی و خیرخواهی در چیست؟ می گوید:« اعتقادات مذهبی و وصیت پدرم. پدرم ارتشی بود. وقتی از کشور انگلیس بورسیه تحصیلی برای گذراندن دوره فوق تخصص بیماری های عفونی را گرفتم در روز اعزام به من گفت حرفم را آویزه گوشت کن تا خیر دنیا و آخرت نصیبت شود. گفت در یکی از محله های محروم تهران یک ملک کوچک دارم. وقتی فارغ التحصیل شدی در آن منطقه به مردم خدمت کن. از انگلیس که برگشتم مطب را راه انداختم و برای دلخوشی خودم و درمان بیماری های عفونی مردم به روستاها و آبادی های محروم می رفتم. در برهه ای بیماری های عفونی بیداد می کرد. من با هزینه خودم و با کمک پزشکان دیگر دارو تهیه می کردم و در سال های دهه 50 جان بسیاری از بیماران را از مرگ نجات دادم. وقتی جنگ شروع شد به جبهه رفتم و در بیمارستان های صحرایی مشغول شدم و بعد از بازگشت به تهران هم همه دلخوشی ام خدمت به مردم در ملک پدری بود. این روزها همه هم و غمم آن است که به دانشجویان در کنار مسائل علمی مرام و معرفت را درس دهم.» او ادامه می دهد:« مهم ترین آسیبی که جامعه پزشکی را تهدید می کند رابطه مالی میان بیمار و پزشک است و امیدوارم روزی برسد که هیچ پزشکی بیمار را به چشم منبع درآمد نبیند.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بنظرم هر کس چنین خبری را می خواند در قالب ارسال نظر چنین انسانهایی را تشویق کند تا آنها بدانند همانظور که در پیشگاه خداوند متعال روسفید هستند در نرد مردم هم عزیز و مورد احترام بوده و بابت خدماتش از او نهایت تشکر را دارند
دکتر عزیز ممنون خدا قوت
از بولتن هم نهایت تشکر را دارم که چنین مطالبی را کار می کند