به گزارش بولتن نیوز، همانطور که پیش بینی می شد، موج واکنش ها در آمریکا نسبت به دیدار ترامپ با رهبر روسیه ولادیمیر پوتین توفنده بود. هر هتاکی و اهانتی که تصورش می رود نسبت به او صورت گرفته است. اما نسبت «خائن» دادن به ترامپ، این رئیس جمهور را در معرض خطری موحش قرار می دهد.
دمکرات ها، جمهوریخواهان، سران اطلاعاتی دولت، رسانه های طرفدار بازها، رسانه های لیبرال؛ همگی موجی از حملات را به این دلیل علیه ترامپ به راه انداخته اند که او جرات به خرج داده و چند روز قبل در هلسینکی با پوتین دیدار کرده است.
واشنگتن پست او را به «تبانی علنی با رهبر جنایتکار یک قدرت خصومت پیشه» متهم کرد. لحظه ای اجازه دهید تا این واژگان سخت و خشن به خوبی ته نشین شود؛ معنی ضمنی این کلمات به شدت جدی است.
همچون دیگر سیاستمداران و رسانه ها، واشنگتن پست نوشت که رئیس جمهور با قرار گرفتن در کنار پوتین در انکار مداخله روسیه در انتخابات آمریکا، به سرویس های اطلاعاتی آمریکا «خیانت کرده است.»
جان برنان رئیس پیشین سیا ترامپ را به عنوان «خائنی» که با ترتیب دادن نشستی دوستانه با پوتین «مرتکب بزرگ ترین جرایم» شده، تقبیح کرد.
دیگر تحریک آمیزتر از این امکان ندارد. ترامپ تقریبا از سوی کل تشکیلات سیاسی و رسانه ای در آمریکا به عنوان دشمن «خیانت پیشه» کشور تحقیر و بی اعتبار شده است.
با دنبال کردن این منطق، فقط به یک نتیجه گیری می توان رسید: تشکیلات آمریکا خواستار کودتایی برای برکناری چهل و پنجمین رئیس جمهور شده است. در یکی از مطالب واشنگتن پست به دنبال حملاتی سخت علیه رئیس جمهور، اولتیماتومی سخت داده شده است: «اگر برای ترامپ کار می کنید، همین الان دست از این کار بکشید.»
طبقه سیاسی آمریکا حکم خود را مبنی بر دشمن کشور بودن ترامپ صادر کرده و علنا خواهان تمرد از کاخ سفید شده است.
بقای سیاسی ترامپ در معرض خطری جدی قرار گرفته است. احتمالا تنها چیزی که اکنون مانع از اقدامات بیشتر علیه او می شود، نگرانی آنها از این است که شهروندان عادی آمریکا در مقابل مانور دولت پنهان برای سرنگون کردن رهبر برگزیده شان چه واکنشی نشان خواهند داد.
با وجود هیستری سهمگینی که بر سر دیدار با پوتین در نخبگان سیاسی آمریکا به وجود آمده، به نظر می رسد که توده های شهروندان آمریکایی در قبال این تحول نسبتا خوشبین و امیدوار هستند. منصفانه است اگر بگوییم که تلاش ترامپ برای عادی سازی روابط با مسکو مورد تایید بسیاری از آمریکاییان است. چرا که این یکی از دلایل اصلی رای آنها به او برای ورود به کاخ سفید در سال 2016 بود محسوب می شد.
طبقه سیاسی آمریکا بی تاب خلاص شدن از شرّ ترامپ است، ولی هنوز برای انجام حرکت تعیین کننده نهایی نگرانند، چرا که چنین حرکتی برای برکناری رئیس جمهور، می تواند خطر طغیان اجتماعی گسترده تری را علیه نخبگان به همراه داشته باشد. این احساس قدرتمند وجود دارد که جامعه آمریکا از دشواری های متعدد به ستوه آمده است. با وجود فقر و نابرابری اجتماعی شدید و نیز بیگانگی مردم از تشکیلات واشنگتن، اگر آنها بیش از اندازه تحریک شوند، همگی مستعد یک جنگ داخلی یا انقلاب بالقوه نیز هستند.
می توان پیش بینی کرد که کارزار رسانه ای برای به تصویر کشیدن ترامپ به عنوان یک خائن ظرف چند روز آینده تشدید خواهد شد، با این محاسبه از سوی دشمنان قدرتمندش درداخل دولت پنهان که به دلیل «خیانت او به آمریکا» با همدستی یک «دشمن خصومت پیشه»، می توان افکار عمومی را شدیدا علیه او بسیج کرد. اگر امکان این دستکاری درافکار عمومی برای آنها فراهم شود، آنگاه کار ترامپ را باید تمام شده دانست.
قبول است که ترامپ نقص های زیادی دارد و بخش عمده ای از سیاست خارجی اش همچنان هم راستا با رفتار جنایت بار امپریالیسم آمریکا است اما نکته ای که باید به نفع او گفت، این است که او – بر خلاف خیلی ها در تشکیلات آمریکا- نه در مسیر یک روسیه هراسی غیرمنطقی حرکت کرده و نه عزمی ویرانگر برای رویارویی با مسکو دارد.
معمولا خود ترامپ مقصر انتشار دادن اخبار کذب است اما یک کار درست که او انجام داده، رد کردن روایت «روسیه گیت» به عنوان یک جار و جنجال مطبوعاتی است. تشکیلات آمریکا این مضحکه را به عنوان راهی برای تضعیف ترامپ و منصرف کردن او از نیت خود برای عادی سازی روابط با روسیه تولید کرده است.
به مدت دوسال است که دشمنان سیاسی ترامپ استعاره «روسیه در دمکراسی ما مداخله کرده» را به راه انداخته اند، بی آنکه هیچ سودی از آن برده باشند. در این جهت آخرین ترفند آنها اعلام جرم بی پایه و اساس علیه 12 تن از پرسنل اطلاعات نظامی روسیه تنها چند روز پیش از برگزاری نشست هلسینکی بود.
اگر بخواهیم انصاف را در حق ترامپ رعایت کنیم، این اقدام که برای برهم زدن برنامه نشست او با پوتین طراحی شده بود، او را از این کار منصرف نکرد اما تله گذاشته شده بود. همین که این نشست در هلسینکی به پایان رسید، گویی درهای جهنم گشوده شده و در جهت محکومیت ترامپ، تمام آتش آن از سوی رسانه ها و سیاستمداران آمریکایی تحت کنترل دولت پنهان روانه او شد.
پوتین ادعاهای ملال آور مداخله روسیه در دمکراسی آمریکایی را «بزرگ ترین یاوه ای» که تاکنون گفته شده نامید. ترامپ گفت که با این ارزیابی پوتین موافق است. شاید خیلی از شهروندان عادی آمریکایی نیز قبول داشته باشند که کل این ماجرا، توسط نخبگانی ساخته و پرداخته شده که هیچگاه از اختیارات قانونی داده شده به ترامپ راضی و خوشحال نبوده اند.
ترامپ در رد این به اصطلاح ارزیابی اطلاعاتی آمریکایی که مدعی است روسیه تحت حکومت پوتین دستور مداخله در انتخابات ریاست جمهوری را داده، محق است. پوتین در کنفرانس مطبوعاتی هلسینکی گفت که به منظور بهبود روابط دو جانبه، ترجیح می داده که ترامپ برنده انتخابات باشد. خب که چه؟ آیا رهبران خارجی حق ندارند در این باره که چه کسی در کشورهای رقیبشان به قدرت برسد نظری برای خود داشته باشند؟
طبقه سیاسی آمریکایی بیمار است. این طبقه به یک بیماری روانی مبتلاست که مانع از درک واقعیت از سوی آنان می شود. زیستن در خفت و شرمساری انکار واقعیت است که آنها را نسبت به این توهمات خود متقاعد کرده که روسیه یک دشمن خصومت پیشه است و ترامپ «عروسک دست نشانده کرملین».
مشکل تشکیلات سیاسی آمریکا این است که به نحوه کارکرد دمکراسی علاقه ای ندارد. مردم به نامزدی رای داده اند که خواهان احیای روابط با روسیه است. این نتیجه برای نخبگان غیرقابل پذیرش است و آنها هر حقه کثیفی را به کار بسته اند تا این روند دمکراتیک را وارونه کنند. کنایه آمیز آنکه آنها ادعا می کنند که روسیه تلاش داشته در دمکراسی آمریکایی خرابکاری کند، در حالی که این نخبگان منحط در واشنگتن و تشکیلات دولت پنهان هستند که در قانون اساسی کشور خرابکاری می کنند.
منافع شهروندان عادی آمریکا و همچنین توده های مردم در سراسر دنیا با خصومت بی منطق نسبت به روسیه تامین نمی شود. منافع ما در این است که با روسیه دیالوگی مسالمت آمیز داشته باشیم و برای اجتناب از رویارویی های احتمالی بین آمریکا و روسیه، به درکی متقابل با آنها برسیم.
احتمالا تنها همین گروه نخبه فاقد نمایندگی از سوی مردم است که خواهان خصومت ورزی است. جنگ و کشمکش برای عده بسیار معدودی سودآور است. با این وجود این خط مشی در آمریکا و در میان متحدان اروپایی شان که روسیه هراسی و سودهای جنگی آن را به پیش می برد، بسیار پرقدرت است. آنها رسانه های جریان اصلی و سیاستمداران را با پول و دارایی های اطلاعاتی خود کنترل می کنند.
وقتی منافع نخبگان حاکم در آمریکا مورد تهدید قرار گیرد، امکان هر چیزی وجود دارد. در این صورت انجام ترورها و کودتاها برای این تاراج سالارها و عواملشان کاری امکان پذیر است.
واکنش خشم آگین نسبت به رفتار معقولانه ترامپ در قبال پوتین در هفته جاری- که واکنشی شریرانه و هماهنگ شده است- نشانه ای است شوم از اینکه نیروهای قدرتمند علیه رئیس جمهور دست به کار شده اند.
نویسنده: فینیان کانینگهام (Finian Cunningham) نویسنده مطالب و مقالات بی شمار در زمینه امور بین الملل که به زبان های مختلف منتشر شده اند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com