کد خبر: ۵۳۱۰۶۰
تاریخ انتشار:
غلط‌های فاحش دکتر نیلی در تبیین ابرچالش‌هایش

بیکاری معجزه سیاست‌های دولت یازدهم

دکتر مسعود نیلی دستیار ویژه اقتصادی رئیس جمهور چند وقتی است صحبت از 6 ابرچالش اقتصاد ایران می کند.

گروه اقتصادی: دکتر مسعود نیلی دستیار ویژه اقتصادی رئیس جمهور چند وقتی است صحبت از 6 ابرچالش اقتصاد ایران می کند. وی معتقد است: «اقتصاد ایران اکنون یک چهره زبیا دارد و همزمان یک چهره نگران کننده. زیبا از منظر تحقق رشد اقتصادی قابل قبول، تورم تک رقمی و اشتغالزایی نسبتاً بالا، و نگران کننده از منظر شش ابرچالشی که اکنون گریبان اقتصاد کشور را به سختی می فشارد؛ مسائل مربوط به منابع آب، بیکاری، صندوق های بازنشستگی، بودجه، نظام بانکی و محیط زیست»

بیکاری معجزه سیاست‌های دولت یازدهم

به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، نیلی در ریشه یابی این شش ابرچالش به ریشه سیاسی آن ها اشاره می کند «به رغم ماهیت متفاوت شش ابر چالش یاد شده، آن ها اما در یک ویژگی مشترکند و آن انگاره ای است که آن ها را به وجود آورده و اساس قواعد حاکم بر این ابرچالش هاست؛ و آن چیزی نیست جز رفاه مبتنی بر هدررفت منابع طبیعی و مالی... به عبارت دیگر مادامی که پارادایم تأمین رفاه مبتنی بر منابع تجدید ناپذیر در کشور حاکم است، سیاست های اصلاحی اثر معکوس می گذارند و هیچ یک کارساز نخواهد بود.»

نیلی بعد از توضیح درباره این دیدگاه به راه کار نیز می رسد. او می گوید: «پاسخ آن است که یقیناً هنوز راه حل هایی وجود دارد، اگر و فقط اگر پارادایم اقتصاد سیاسی حاکم مبتنی بر رفاه منبع محور در کشور تغییر کند» وی تاکید می کند «در واقع، ارائه راه حل های فنی در مورد چالش هایی نظیر کمبود آب یا بحران صندوق های بازنشستگی، کارگر نخواهد بود.» برای راه حل هم همه باید مشارکت کنند: «همانطور که «همه» در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته اند، «همه» نیز باید در اصلاح آن مشارکت کنند»

این سخنان در دو سطح قابل بررسی است. یکی متن سخنان است و دیگری فرامتن آن. در سطح متن اما قرائت دکتر نیلی از ابرچالش های اقتصادی ایران نقص دارد.

او ابرچالش نظام بانکی را در دست اندازی دولت به منابع بانکی می داند. به عبارت دیگر مسئله بدهی دولت به نظام بانکی از نظر او مهم ترین مسئله نظام بانکی است. این یک مشکل هست اما اصل مشکل نیست. در حال حاضر مشکل اصلی نظام بانکی فاصله بسیار بسیار معنادار دارایی ها و بدهکاری های نظام بانکی است. یعنی تراز نبودن دو طرف ترازنامه. برآورد کارشناسی حاکی از 600 هزار میلیارد تومان فاصله است. بانک ها به واسطه رها بودن و عدم نظارت بر آنها و در بستر عدم شفافیت برای خودشان دارایی های موهومی ایجاد کرده اند تا رشد ظاهری داشته باشند و بتوانند نان خود را روغن بیشتری بزنند. معلوم نیست چرا دکتر نیلی به اثر سیاست های پولی دولت یازدهم اشاره ای نکرده است. سیاستی که بدون منطق روشنی تعیین نرخ بهره را به نظام بانکی سپرد. اتفاقی که در هیچ جای دنیا سابقه نداشته است. این تصمیم رقابت ناسالمی میان بانک ها و با محوریت بانک های خصوصی ایجاد کرد که تا الان نیز ادامه دارد. بانک مرکزی هم از پایین آوردن دیوار بلند نرخ بهره ناتوان شده است. این اتفاق در کنار بازگذاشتن دست بانک ها برای خلق پول بی حساب بلایی اصلی است که مصیبت آن را مردم جامعه با تحمل تورم باید بکشند. این اتفاق بیشتر از اینکه ناشی از آن چیزی باشد که دکتر نیلی به آن توجه کرده است ناشی از نفوذ طبقه بانکداران در میان تصمیم گیران کشور است. نامردی است که این وضعیت را چماقی بر سر مردم کرد و سیاست های حمایتی دولت برای تامین رفاه را علت آن دانست.

دکتر نیلی در موضوع آب هم همین نظریه را پیاده می کند. معتقد است منابع آب بدون تدبیر برای ایجاد رفاه مصرف شده است. به سیاست های کشاورزی هم اشاره می کند. این صحبت نیلی در همان فضایی است که امثال عیسی کلانتری ساخته اند. بحران آبی که مقصرش کشاورزی است. کشاورزی قاتل آب است. پس باید از ادامه این سیاست دوری کرد. معنایش می شود محدود کردن و تعطیلی کشاورزی و در نهایت امر آنچه که کلانتری بارها گفته است، رها کردن سیاست افزایش جمعیت و توجه به خارج برای تامین نیازهای غذایی. اما جریان بسیار قوی کارشناسی در کشور وجود دارد که تفسیری دیگری از بحران آب دارد. ریشه اصلی مشکلات در بخش آب بحران مدیریت آب است. مدیریتی که بخش زیادی از آب را به دلیل بی تدبیری از دست می دهد. تبخیر در ایران بسیار بیشتر از متوسط جهانی است. ایران به دلیل عدم اجرای سیاست های آب خیز داری و آب خوان داری بخش زیادی از منابع آبی اش را از دست می دهد. افراط در سد سازی حجم زیادی از آب را تبخیر می کند. اتلاف آب در مسیرهای انتقال به پایین دست بسیار زیاد است. اما دکتر نیلی می خواهد این ها را نادیده بگیرد و چوب را بر گرده کشاورزانی زند که برای تامین امنیت غذایی تلاش می کنند.

در موضوع بیکاری نیز نیلی به سیاست های چهارسال گذشته دولت که بیکاری را به یک بحران تبدیل کرد اشاره نکرده است. دولت یازدهم با تعطیل کردن مسکن که یکی از اصلی ترین لوکوموتیوهای اقتصادی است عامل ایجاد یک میلیون بیکاری مستقیم بود. چرا این اتفاق افتاد. چه کسانی بر اساس توصیه صندوق بین المللی پول سیاست مسکن مهر را غلط ارزیابی کردند و آن را تعطیل کردند. اگر مسکن مسیر قبلی خود (البته همراه با اصلاحاتی) ادامه می داد آیا الان صحبت از بحران بیکاری با همین شدت بود. کارشناسان مسکن با بررسی کارشناسی نشان داده اند که ساخت یک میلیون مسکن در سال (که مورد نیاز بازار مسکن ایران است) حداقل حدود یک میلیون شغل مستقیم ایجاد می کند. اما نیلی حاضر نیست این را در بررسی ابرچالش های خود بیاورد.

بیکاری معجزه سیاست‌های دولت یازدهم

دکتر نیلی اشاره‏ای به رویکردهای بیگانه‏پسند نهادهایی چون وزارت نفت و صنعت نداشته است. وقتی سالها توانمندی داخلی نادیده گرفته شده و بازار داخلی به بیگانه تقدیم گشته است، چه امیدی به حل مشکل اشتغال می‏توان داشت؟ وقتی مجموعه‏ای که یکی از پیچیده‏ترین میدانهای نفتی در اوج تحریمها را با موفقیت و سهم داخلی 70 درصدی به انجام می‏رساند، چه اصراری برای پیشکش تمام زنجیره تولید نفت به شرکتهای خارجی وجود دارد؟ اگر فناوری و توسعه صنعتی را به عنوان شاه‏کلید حل مشکل بیکاری در نظر بگیریم، کدام اقدامی برای رشد شرکتهای توانمند سازنده تجهیزات نفتی صورت گرفته است؟

اما اگر از متن صحبت های نیلی فاصله بگیریم و به فرامتن آن توجه داشته باشیم نکات زیر برجسته می شود:

وضعیت بحرانی امروز ناشی از توجه به رفاه عموم مردم است. این حرف قرائت دیگری است از همان سیاست های پوپولیستی که در گذشته مورد استفاده همین افراد قرار گرفته است. پس همین مردم هم باید در روند اصلاح وضعیت فشار تحمل کنند. به عبارت دیگر، عدالت را کنار بگذارید و الا امیدی به آینده نباید داشت.
برای خروج از این بن بست لازم است اجماع نظر ایجاد شود. اجماع نظر ظاهرش این است که روی محتوا باید حاصل شود. یعنی برای پذیرفتن غلط بودن وضع موجود و روندهایی که آن را شکل داده است. اما در باطن کار اجماع دیگری باید شکل بگیرد و آن هم باید بر سر این مسئله باشد که چه کسانی می توانند از این بن بست کشور را خارج کنند. این افراد کسانی نیستند جز امثال دکتر نیلی و سایردوستانشان که ایده و برنامه خروج از بن بست را دارند. پس لازم است میدان لازم به این افراد داده شود. از طرفی ایشان فعالیت های رقبای سیاسی را جزیی از تشدید مشکل می داند. پس لازم است این میدان دادن همراه با پیاده سازی دیکتاتوری و استبداد باشد. تقریبا همان چیزی که وزیر بهداشت در دوره جدیدش طلب می کرد. نیلی به صورت ضمنی به دنبال ایجاد دیکتاتوری تکنوکرات هاست. آیا دکتر نیلی که حتی یک بار نیز حاضر به مناظره علمی با منتقدانش نشده است، می‏تواند به صورت یکسویه طالب اجماع بر روی نظرات خودپرداخته‏اش باشد؟
صحبت های نیلی یک پیام دیگر هم دارد. وضعیت خوب نمی شود الا به اینکه اقتصاد به حالت ریاضتی برود. یارانه ها قطع شود. کشاورزی کاهش یابد. سن بازنشستگی افزایش یابد و ... باید سوال کرد، چرا این افراد اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی را برنمی‏تابند، و تنها راه حل را اجرای سیاستهای ریاضتی با ظاهری آراسته جلوه می‏دهند. به مردم راست بگوییم. آیا قرار است دیکتاتوری تکنوکرات ها، یک اقتصاد ریاضتی را بر کشور اعمال کند؟ آیا این اقتصاد ریاضتی مشمول ثروتهای صاحبان ثروتهای بادآورده و حقوقهای نجومی مدیران دولتی نیز می‏شود؟ و یا قرار است پاشنه در همچنان بر مدار له شدن ضعفا و ثروتمندتر شدن اغنیا بچرخد؟

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین