به گزارش بولتن نیوز، «اخراجيهای مسعود دهنمکی اتفاق مهمی بود. اتفاقی که بعد از لیلی با من است یک بار دیگر نشان داد می شود موضوعی چون دفاع مقدس را نیز از زاویه طنز نگریست. خصوصا که دهنمکی در قیاس با کمال تبریزی کمترین خط قرمز ممکن را در پرداختن به این موضوعات دردا. از این رو بود که اخراجی های ٢ را خیلی ها انتظار می کشیدند تا فیلم جسارت اخراجی های اولی را ادامه دهد. اخراجیهای ٢ از این نظر اگرچه ناامیدکننده بود، اما به هر حال فروش عجیب و غریبی کرد و تا مدت ها رکورد فروش تاریخ سینمای ایران در اختیارش بود...
اگر معیار استقبال از یک فیلم تعداد تماشاگران باشد؛ هنوز که هنوز است عقابهای سامویل خاچیکیان از این نظر پرتماشاگرترين فیلم دفاع مقدس سینمای ایران است. فیلمی که در بهترین زمان ممکن و با استفاده از بازیگران معروف و محبوب از جمله سعید راد ساخته و چنان موفق شد که هنوز هم خاطره صفهای طولانی در کنار سینماهای نمایشدهنده عقابها یکی از ماندنی ترین تصاویر اذهان دلباخته سینمای ایران است. درباره عقابها گفته اند که بیش از ۳۰ درصد جمعیت ۶ میلیونی تهران فیلم را دیدند، که با مقیاس امروزی می تواند به معنای
٦ میلیون بیننده و ٦٠٠ میلیارد فروش باشد...
کانی مانگای مرحوم سیف الله داد که به خصوص در شهرستان ها تا سالیان سال همه ساله روی پرده میآمد و پرفروش می شد؛ اگرچه در قیاس با دو فیلم اول فیلم به مراتب بهتری است، اما متاسفانه حتی در کارنامه کارگردانش هم زیر سایه فیلمی دیگر- بازمانده- مانده و قدری را که سزاوارش بود ندیده است. این در حالی است که کانی مانگا به عنوان یک فیلم جنگی پرتحرک هنوز هم در سینمای ایران از استانداردهای بالایی برخوردار است به خصوص صحنههای نبرد بالگرد در آن که به یمن امکاناتی که سیفالله داد فراهم کرد، بازسازی شد، غیر قابل دسترس و تکرار به نظر می رسد...
افق مرحوم رسول ملاقلی پور اگر چه در کارنامه سازندهاش فیلم شاخصی نیست، اما اگر میزان دستیابی یک فیلم را به هدف اولیه اش معیار ارزیابی موفقیت آن قرار دهیم، می شود گفت یکی از موفق ترین فیلم های رسول ملاقلی پور است. فیلمی که از تک تک پلان هایش می شود عزم راسخ سازندهاش برای ساخت یک فیلم جنگی پرفروش و خوشساخت و حرفهای را تشخیص داد؛ و نتیجه کار نیز چندان دور از این عزم اولیه نبود: فیلمی پرتحرک، پرهیجان، پر از درگیری و تعقیب و فرار و انفجارهای پیاپی. فیلمی که در قیاس با دیگر ساخته های سازنده اش بیشتر به مذاق تماشاگر عام خوش آمد.
و می رسیم به آژانس شیشه ای ابراهیم حاتمی کیا؛ که بر خلاف چهار فیلم پرفروش دیگر فهرست داستانش نه در میدان های نبرد، که در شهری بی رحم می گذرد که تمام رشادت های آن آدم های پاکباخته را به فراموشی سپرده؛ و اکنون طلبکار فرصت هایی است که در گذر سال ها در دستیابی به آنها ناکام مانده است. شکاف نسل جنگ رفته و عامه مردم در این فیلم به مثابه زنگ خطری شوم به صدا درآمد و حاتمی کیا با هوشمندی نشان داد که این شکاف حتی می تواند به درگیری مسلحانه و گروگانگیری هم تبدیل و عمیق و عمیقتر شود؛ که اتفاقات سال های بعد نشان داد حاتمی کیا در چه دوران مناسبی زنگ خطر را به صدا درآورده است...
منبع: روزنامه شهروند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com