گروه سینما و تلویزیون: حالا کم کم سوژههایی حول محور اهدای عضو برای سینماگران جذابیتهای لازم را داراست، طوری که در شرایط عرضه فیلم یک روز به خصوص در شبکه سینمای خانگی، فیلم دیگری با عنوان فصل نرگس با همین مضمون یعنی اهدای عضو روی پرده است.
به گزارش بولتن نیوز،گذشته از کاستیهای فیلم در پرداخت شخصیت حامد با بازی مصطفی زمانی و دیگر شخصیتها اما مضمون فیلم، دغدغهای جدی را پیش روی تماشاگر قرار میدهد.
آنها که در رسانههای گروهی فعالیت میکنند و روزشان را در تحریریهها به شب میرسانند به این نکته اذعان دارند که فضای تحریریه در فیلم یک روز بهخصوص چندان واقعی و دلچسب نیست.
نه رانتخواران و ... از این درها برای تهدید خبرنگاران وارد میشوند و نه مصاحبه با وزیر بازرگانی بهسادگی به خبرنگاری تازهکار سپرده میشود. شاید انتخاب نام وزیر بازرگانی را بهعنوان مصاحبه شنونده در فیلم بتوان نوعی احتیاط قلمداد کرد، از این بابت که دیالوگها ابزار برخوردن کسی به دیگری میشود چراکه ایران در شرایط کنونی در ساختار اداری خود چیزی تحت عنوان وزارت بازرگانی ندارد.
از لابلای دیالوگها و ... اینچنین برمیآید که حامد» خبرنگاری متعهد و اخلاقگراست و از سلطه پول و رانت بر ارکان زندگی جامعه برمیآشوبد. وی در اثر اتفاقی همسرش را ازدستداده و با پسرش زندگی میکند. خواهرش که از بیماری قلبی رنج میبرد در فهرست دریافت قلب است و در آخرین ویزیت، دکتر وضعیت وی را بحرانی تشخیص میدهد. شش ماه یا یک سال حداکثر زمانی است که وی نفس خواهد کشید؛ بدون قلب تازه. گره داستان اینجا شکل میگیرد. حامد برای حل مشکل خواهر با گروه رانتخواران و رانت جویان و کسانی که بر هر رکنی از ارکان زندگی، پول را حاکم کردهاند وارد مراوده میشود و میخواهد در جدال با زنی نیازمند قلب و پسری، چهار سال مانده در نوبت اهدا، قلب زنده فرد مرده را از آن خواهرش نماید.
دویست میلیون تومان، در این میان باید داده شود تا نام در فهرست جابجا شود، خواهر حامد که گیرنده قلب است، وقتی از داستان خبردار میشود قصد رفتن میکند اما ترس از مواجعه با مرگ وی را در بیمارستان نگه میدارد.
هرچند کارگردان توانسته است تعلیق مناسبی را ایجاد کند اما در ده دقیقه پایانی ساختمان فیلم فرومیریزد. حامد، برگشته از اصول شرافت و اخلاقمداری، حتی چک امضاشده رانتخواری را میگیرد که افشا کرده است بااینحال بر بیننده معلوم نیست چه اتفاقاتی سبب میشود نقش بازی کند و چک گم نشده را گمشده قلمداد نماید.
مردی که شریف و اهل ستیز با مظاهر ظلم است، در مقابل رئیس بیمارستان میایستد و شهادت به گناهکاری خود و بوفه دار نمیدهد اما در بازگشت از مهلکه، بازهم تلاشی برای افشای وقایع نمیکند و تنها به گریهای از ته دل در تخلیه گاه خانه، توالت بسنده میکند تا نشان دهد در اثر حاکمیت پول و سرمایه و شکلگیری سوءاستفاده کنندگان، نزول انسان چگونه است.
شاید از این بابت بتوان گروه سازندگان فیلم یک روز بهخصوص را سرزنش کرد؛ آیا انسان افتاده در مهلکه، آنهم با ابعادی که زا شخصیت حامد به نمایش گذاشتهشده است، سکوت میکند؟ آیا چشم بر اتفاقات میبندد و اشک بر چشم میآورد؟
درعینحال باید این نکته را مدنظر قرارداد که فیلمساز از منظر ایجاد دغدغه برای تماشاگران توفیق داشته است. شاید امروز بهتر باشد همه این سؤال را از خود بپرسیم. با دلالانی که همه زندگی را در قبضه خود درآوردهاند چه کنیم؟ به تجارت مرگ تن بدهیم یا زندگی را گدایی کنیم؟ زمان برای تغییر این مناسبات از راه نرسیده است؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com