به گزارش بولتن نیوز، تازهترين ساخته ميشاييل هانكه، «پايان خوش» در هفتادمين جشنواره فيلم كن به نمايش درآمد. او كه با دو فيلم قبلياش «روبان سفيد» (2009) و «عشق» (2012) نخل طلاي شصتودومين و شصتوپنجمين جشنواره فيلم كن را از آن خود كرد، در جشنواره امسال كن يكي از قدرترين فيلمسازهاي مدعي كسب اين جايزه به شمار ميرفت اما اين جايزه را فيلم «ميدان» ساخته روبن اوستلوند براي اين كارگردان سوئدي به ارمغان آورد.
پس از نمايش «پايان خوش» در جشنواره كن منتقدان به دو دسته تقسيم شدند؛ هر چند به گفته منتقد «اينديواير»، «پايان خوش» فيلمي است كه هانكه بايد آن را در اين برهه از حرفهاش ميساخت؛ نوعي بازسازي كه با درونمايههاي آشنا و دلمشغوليهاي هميشگي سروكار دارد اما گويي عامدانه دوقطبياي را ايجاد ميكند و از لحاظ خلاقيت اين فيلمساز را آزاد ميسازد. «پايان خوش» حتي شامل لحظات كميك نيز ميشود؛ صحنههايي كه در كارنامه اين فيلمساز اتريشي كه به ساخت درامهاي جدي شهرت دارد، كمياب است. داستان اين فيلم كه در آن ايزابل اوپر، ژان لويي ترنتينيان و متيو كاسوويتس به ايفاي نقش ميپردازند، درباره از هم پاشيده شدن خانوادهاي نابهنجار است كه هانكه با استفاده از رويكرد بُرندهاش و براي شكستن ساختارهاي بورژوازي آن را جلوي دوربين برده است.
احتمالا «پايان خوش» فراسينماييترين اثر هانكه تا به امروز محسوب شود؛ نمايشي بر پايه موقعيتهاي مضحك كه به تمامي درونمايههايي كه تا به حال در حرفه درخشانش به تصوير كشيده، ارجاع ميكند. در نشست خبري اين فيلم در جشنواره كن، روزنامهنگاران مشتاقانه منتظر بودند از پرسشهاي مرتبط و بيجواب كه فيلم مطرح ميكند، بپرسند و البته هانكه از هدايت شدن در مسير آنها خودداري كرد و گفت هنر خودش را ابراز ميكند: «نميخواهم به چنين سوالاتي پاسخ بدهم... وظيفهتان است درك خودتان را داشته باشيد. در صحنه نمايشي كه دارم سعي ميكنم سرنخهايي را به تماشاگران بدهم و فيلم را در دل آنها رها كنم. اميدوارم با چشمي باز زندگي را از سر گذرانده باشم. ما نميتوانيم بدون اشاره به كورياي كه در آن زندگي ميكنيم درباره جامعه امروز صحبت كنيم. من هرگز دنبال درونمايهاي نبودهام؛ اين كار اذيتم ميكند. بايد تحت تاثير چيزي باشي تا توانايي نوشتن آن را با كمي عمق داشته باشي.»
هرچند بهتر است داستان فيلم را فاش نكنيم اما فيلم شامل صحنهاي خاطرهانگيز از پناهندگان در مراسم عروسي ميشود. هانكه درباره اين صحنه بهخصوص و قرار گرفتن آن در شهر كاله كه به اردوگاه پناهندگان شناخته ميشود، چه بايد بگويد؟ او باز هم پاسخي مبهم ميدهد: «طبيعتا، اين فيلم تلخيهايي را كه فرد در آن زندگي ميكند، كنار گذاشته است. اما اين فيلم درباره مشكل يك فرانسوي نيست... اين مشكل در همه جاي اروپا وجود دارد. سوژه ما، شيوه زندگي ما است. »
فيلم با موضوعات مختلفي سروكار دارد مخصوصا نوع برقراري ارتباط ما از طريق ابزارها و شيوههاي ديگري كه رسانههاي اجتماعي جهان را به مكاني مرتبطتر تبديل كرده است اما از طرفي به مكاني كه احساسات و عواطف فرد از طريق رابطه غيرمستقيم به كرختي ميگرايد. شخصيتهاي فيلم پيامهايي توهينآميز و پرخشونت به يكديگر ميدهند اما هرگز به خاطر اين رفتارشان محكوم يا دستگير نميشوند و هانكه از جذابيت اين موضوع غافلگير نيست چرا كه هميشه در آثارش از راههايي كه برقراري ارتباط ميتواند خط ميان درست و غلط را محو كند، حرف زده است: «چون فيلم نخستم درونمايههايي درباره رسانه و شيوه برقراري ارتباط داشت نميتوان گفت اين موضوع درونمايه اصلي اين فيلم هم هست. در واقع، اميدوارم بيننده به اين نتيجه برسد كه فيلمم درونمايه اصلي نداشته است.»
اگرچه او هميشه درباره روند خلاقانه اثرش صحبتي به ميان نميآورد، اما چگونه چنين فيلمنامه دوقطبياي را نوشته است؟ طبق گفتههاي هانكه نوعي سبك آزادانه بود كه سبب به وجود آمدن «پايان خوش» شد. «ما ويژگيها را براي يك شخصيت جمع ميكنيم و همزمان پيرنگي حقيقي را ميسازيم. اگرچه در اين فيلم، پيرنگي حقيقي نداريم و يك داستان پيش روي ما است. در هر فيلم متفاوت كار ميكنم اما پيش از نوشتن صحنهها و ديالوگها، ميكوشم معماري سناريو را كرده باشم. هدفم اين است كه هميشه تا حد امكان كم بگويم تا حداكثر سادگي را بسازم. »
ژان لويي ترنتينيان براي كارگردان فيلم فقط تحسين به همراه داشته است؛ او بازيگري است كه با هانكه در فيلم «عشق» هم همكاري كرد و به نوعي «پايان خوش» دنباله معنوي اين فيلم از لحاظ سروكار داشتن آن با دوره عزاداري شناخته ميشود. ترنتينيان 86 ساله ميگويد: «اصلا مهم نيست اگر فقط بايد يك جمله در فيلم حرف بزنم؛ من هر كاري براي هانكه ميكنم. تنها چيزي كه بايد بگويم اين است كه همكاري با هانكه افتخاري است. فهميدهام كه او فيلمهايش را طبق جو سياسي روز ميسازد.»
از طرفي ايزابل اوپر تا به حال چهار بار جلوي دوربين هانكه به ايفاي نقش پرداخته است و ميگويد آزادي خلاقانه فيلمساز در صحنه فيلمبرداري، مسري است: «ميشاييل به جزييات ريز و درشتي اشاره ميكند اما مثل كارگردان بزرگ ديگري آزادي كامل نتيجه دقت است. كار با او آسان است. يكي از ويژگيهاي او دقت به قاب است. من در چهار فيلم با او همكاري كردهام. چيزي كه من از لحاظ فيزيكي حس ميكنم اين است كه چگونه اين قاببندي، اين نوع بازي كردن را [در ما] برميانگيزاند. با چنان دقتي قاببندي ميشود كه جرياني كاملا طبيعي در ميان ما بازيگران ايجاد ميكند. از اين دقت است كه فرد احساس آزادي ميكند. »
چند سكانس پاياني فيلم گيجكننده است؛ سكانسهايي كه شامل نوعي كمدي سياه ميشود و اين سبكي است كه هانكه از دهه 1990 سراغ آن نرفته بود. ترنتينيان درباره روزهايي كه اين سكانسها فيلمبرداري ميشد، ميگويد: «پايان فيلم را در سه روز فيلمبرداري كرديم. پايان كمي ابهام دارد. شايد پاياني خوش يا پاياني تاسفبار باشد. اما قانون من اين است كه هر كاري ميشاييل ميكند، خوب است!» ترنتينيان اين حرفها را در همان نشست خبري ميزند و با گفتنشان همه روزنامهنگارها و منتقدان ميخندند. اين بازيگر اسطورهاي در ادامه درباره آخرين صحنه فيلم ميگويد كه سختترين شرايط را براي اين مرد داشت و ابتدا او با دودلي بازي در اين صحنه را پذيرفته بود اما در نهايت وقتي تنها به يك شرط حاضر ميشود اين صحنه را بازي كند: «اگر اين صحنه را گرفتيم، خواهش ميكنم حضور در كن را بيخيال شويم.»
منبع: روزنامه اعتماد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com