گروه ادبیات، نشر و رسانه: از فرمهای شعر مشرقزمین، 2 فرم توانسته است با جدیت جهانی شود؛ اول هایکوی ژاپنی، به مدد سختکوشی ژاپنیها در معرفی داشتههای خویشتن به جهان، دوم غزل پارسی، بهرغم تنبلی و کاهلی ما در همین زمینه!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه وطن امروز، در واقع غزل پارسی با وجود خواب عمیق زمستانی ما طی قرون، به عنوان یادگاری از دوران عظمت خراسانی و عراقی، از 300 سال پیش در ادبیات اروپا صدا کرده بود. ما خواب بودیم و ذکر غزل ما در اروپا میرفت. گوته با شعر حافظ و ویژگیهای زیبای غزل عشق میورزید و در توصیف آن، شعرها مینوشت. اما البته در قرن بیستم بود که غزل به دنبال اتفاق نوگرایی به عنوان قالبی برای سرایش مورد پذیرش قرار گرفت. میتوان به آثار شاعرانی چون دیلن توماس، آپولینر، جیم هریسون، آدرین ریچ و... مراجعه کرد و غزل را به شکلی پررنگ در آثار آنان دید.
البته در قرون پیشین- چنانکه ذکر شد- در آلمان علاوه بر گوته، فردریش فونشلگل غزل به شکل شاعران زبان پارسی میسرود. در واقع اگر ما در پی نوجویی سراغ قالبهای غربی رفتیم که حاصل آن در نهایت به شعر نیمایی رسید، همین حس نوجویی غرب را به سراغ هایکو و غزل آورد. بالاخره طبیعی است هر ملتی یک روز از تکرار تجربههای قدیمی دلزده میشود و به دنبال درآمیختن داشتههای خود با تجارب سایر ملل میرود. علیالخصوص ملل غربی که از دیرباز با وجود انکار و تحقیر سایر ملل، در نهان اما هر حسنی را که در آنان میبینند برمیگیرند و به خدمت خود درمیآورند. یکی از علل گرایش غربیان به قالبهای شرقی، مختصر بودن واحد شعری است.
هایکو که میشناسید و میدانید که معروف به کوتاهی است. در غزل نیز ما با واحدهایی به نام بیت روبهرو هستیم که مستقل از کلیت اثر، خود واجد واحدیت و معناست. همین جذبه برای شاعران فرنگی که از دیرباز با قالبهای طولانی سروکار داشتند و فرم را در درازای یک اثر حجیم میآفریدند، کم چیزی نیست. آن شعر معروف گوته را حتما خواندهاید که چگونه با سوز و گداز، حافظ را خطاب قرار میدهد و مینالد که چه میشد من نیز چون تو میتوانستم قافیه و ردیف سر هم کنم و غزل بسرایم! دیگر دلیل گرایش، زوایای پنهان «ریاضیات زبانی» و قابلیتهای زبانشناسی در قالبهای خاص شرقی است. غرب از ادبیات تنها بهره ذوقی نمیبرد، بلکه از شکلها و قالبهای مختلف و تجزیه آنها، در جهت تئوریزه کردن نظریات علمی بخصوص در حوزه سینما، الگوریتم و نرمافزار و رایانه بهره میبرد. در ادامه به این مبحث به طور جزئی خواهم پرداخت.
حال این پرسش برای من پدید میآید: چرا رباعی که بر مبنای همین منطق میتوانست جهانی شود و قابلیتهایی فراتر از هایکو دارد، چندان که باید و شاید مورد توجه جهانیان نیست؟ بویژه که رباعیات خیام و مولانا این همه در جهان سروصدا به پا کرده است. پاسخ درست، شاید این باشد که ما خود آنچنانکه باید و شاید به رباعی نپرداختهایم. این همه جوان و شاعر ریز و درشت هم که مثلا رباعی نوشتهاند، نه رباعی که اشعاری گفتهاند که فقط 2 بیت داشته است! رباعی در واقع شعری است که از لحاظ هندسه مفهومی باید مانند مربع باشد، در 4 ضلع به اتمام برسد و این چهار ضلع در زاویهبندی دقیق با هم باشند. در واقع رباعی 4 ضلع درهم و برهم نیست که روی کاغذ پخش شده باشد.
مثل خیل عظیمی از آثار تراوش کرده از ذهن شاعران زمانه: چهار مصراعیهایی که یک مصرع درخشان پایانی دارند که 3 مصراع قبلی را برای آن سرهمبندی کردهاند. در واقع ما با عدم فهم رباعی به عنوان قالبی بسیار مترقی روبهرو هستیم. قالبی که میتواند مورد پسند ذهن حسابگر و فرمگرای غربی نیز واقع شود و امارههایی از این پذیرش نیز موجود است؛ نظیر شیفتگی بینظیر غربیان به رباعیات خیام که میتواند نهتنها دستمایه تاثیرگذاری بر ادبیات غرب باشد، بلکه میتواند ادبیات جوان پارسی را از انزوایی که در آن گرفتار است به در آورد. به جرأت میگویم رباعی قالبی است که میتواند ما را در جهانی کردن ادبیاتمان یاری کند. کوتاهی و نیل ناگهانی به مقصود [ضربه ناگهانی] با ظرافتهایی که قافیه و ردیف میآفریند، از این قالب ظرفیتی میسازد که به گمانم بسیار فراتر از هایکوست. حتی گمان من بر این است که هایکو، وامدار پدر رباعی یعنی سهگانی است که در شعر کهن پهلوی ریشه داشته است. «آیزنشتاین» نابغه سینمای شوروی با الهام از قالب هایکو، نظریه برجسته مونتاژ خود را در سینما ارائه داد که سینما را دگرگون و به هنری بسیار توانمند بدل کرد. به این معنی که هر وضعیت مونتاژی را مثل هایکو به سه جزء (تز، آنتیتز و سنتز) تجزیه کرد و مانند یک هایکو تصاویر را مونتاژ و تدوین کرد.
طبق نظریه آیزنشتاین، به طور مثال اگر ظرف پرغذا (تز) را اول نشان دهیم و سپس صورت فرد(آنتیتز) را به آن مونتاژ کنیم، آنچه تولید میشود سنتزی به نام گرسنگی است اما اگر در قسمت تز، ظرف خالیشده غذا را نشان دهیم، سنتز ما، سیری خواهد بود! به همین سادگی یک روش مونتاژی توانمند بر مبنای قالبی بسیار مختصر نظیر هایکو تئوریزه میشود. حال پرسش من این است: ما اگر به دنبال یک نظریه مونتاژ پیشرفتهتر بگردیم، آیا همین قالب رباعی نمیتواند مبنای تئوری ما باشد؟ در واقع ما نظریهپرداز و تئوریسین ادبی و هنری نداریم. چه برسد به تئوریسینهایی که ذهن ریاضی هم داشته باشند. ژاپنیها چنان از قالب هایکو در سطح اندیشهورزی جهانی حمایت کردهاند که آن را مبنای نظریات سینمایی و حتی بسیاری از نظریات الگوریتم پیشرفته قرار دادهاند اما ما عاجز ماندهایم از استفاده از رباعی. قالبی که به لحاظ هندسی و ریاضی، مترقیتر و کمالمندتر از هایکوست. ما حتی ننشستهایم تا اجزای یک رباعی درست و درمان را به لحاظ هندسی تجزیه کنیم. در واقع رباعی علاوه بر یک ثروت ادبی میتواند یک ثروت و میراث برای کوششهای ریاضی، هندسی و پیشرفتهای الگوریتمی و رایانهای باشد. ذهنی صاحبنبوغ باید ظهور کند [شاید نظیر خود خیام در این عصر] که برخیزد و ببیند چه در جهان میگذرد و چه الهامهای عظیم هنری و رایانهای از یک قالب قاعدهمند چون هایکو، برگرفته شده است تا دریابد قالبی پیچیدهتر و هندسیتر چون رباعی چکار میتواند بکند.
افسوس و صد افسوس که از داشتههای خود بیخبریم! بعد از این مقدمه طولانی، شاید اگر اشارهای کنیم به بعضی جوانهای شاعر که ذهنی و ناخودآگاه این قالب را میشناسند، خالی از لطف نباشد. از جمله «میلاد عرفانپور» که اگرچه همه رباعیهایش، رباعی کامل نیست اما اگر بخواهیم درصد رباعیهای محض را در آثار شاعران مدعی رباعیسرایی در سالهای اخیر بسنجیم، شاید میلاد یکی از بهترین نمرهها را از آن خود کند. در واقع چند شاخصه مهم در رباعیهای میلاد به چشم میخورد:
1- مونتاژ ناخودآگاه 3 تصویر در 3 مصرع ابتدایی رباعی برای نتیجهگیری نهایی محتوایی و تصویری در مصراع آخر. از این رو در بسیاری از رباعیهای میلاد حتی ترتیب مصرعهای پیشین نیز قابل تغییر نیست. این به این معنی است که رباعیات عرفانپور، فیالواقع رباعیتر است.
2- عدم قابلیت ادامه دادن؛ در واقع با مصرع چهارم، رباعی باید به پایان برسد که این شاخصه در رباعی میلاد به نحو احسن وجود دارد. این خاصیت در بسیاری از رباعیات معاصر نیست. دیگران گمان کردهاند هر چیزی بر وزن لاحول ولا قوه الا بالله بود و در مصرع پایانی چکشی در ذهن مخاطب زد رباعی است. در حالی که میتوان از این دوبیتها غزلهایی بر وزن رباعی ساخت!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com