کد خبر: ۵۰۵۰۹۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
استاد علوم سیاسی دانشگاه بوعلی نوشت:

نقدی بر نامه زیباکلام در مورد تغییر سرفصل دروس علوم سیاسی

علوم انسانی برآیند باور ها واعتقادات انسانها است. اگر انسانها تابع مکاتب مختلف اند طبیعی ای ست که رفتار متفاوتی خواهند داشت. پس چه اشکال دارد آموزش های آنان نیز باهم تفاوت داشته باشد.

نقدی بر نامه دکتر زیباکلام به رئیس جمهور در مورد تغییر سرفصل دروس علوم سیاسیگروه سیاسی ـ دکتر حسن رحیمی*: بحث تغییر در سر فصل دروس علوم انسانی چند سالی است که در وزارت علوم آغاز شده وبسیاری از رشته ها حسب نیاز به هماهنگی با فرهنگ اسلامی ایرانی تغییر یافته واکنون در دانشگاههای کشور در حال اجرا می باشد. اما سرفصل دروس علوم سیاسی سرنوشت دیگری یافت ودوسال پیش با نامه اعتراضی که بخشی از اساتید علوم سیاسی به رییس جمهور روحانی نوشتند با دستور ایشان متوقف شد.

به گزارش بولتن نیوز، نویسندگان آن نامه عدم شرکت بخش عمده ای از اساتید علوم سیاسی در تدوین سرفصلها را بهانه اصلی اعتراض خود به سر فصلهای جدید قرار دادند وخواستار توقف اجرای برنامه وسرفصل جدید دروس مربوطه شده بودند. حال بعد از دوسال توقف، گویا باز نگری جدید در سرفصلها انجام شده وقرار است از سال تحصیلی آتی اجرایی شود، اما این بار دکتر زیبا کلام با ارسال نامه به رییس جمهور خواهان توقف مجدد تغییر سر فصلها شده و از رییس جمهور خواسته است از انجام تغییرات جلوگیری کند.
 دکترزیبا کلام در بخشی از نامه خود می نویسد:
از ابتدای انقلاب تا به امروز جمعی به دنبال سرابی به نام اسلامی کردن علوم انسانی بوده‌اند!
و گفته است که «علم بماهو علم» نمی‌تواند اسلامی باشد .
جناب دکتر زیبا کلام اما نفر موده اند که آیا اصولا اصل تغییر و تحول را که بر اساس گذشت زمان و پیدایش ایده های جدید لازم و ضروری است ، میپذیرند یا خیر؟
اگر اصل تغییر وتحول را قبول ندارند توقف در گذشته که ارتجاع محض است.

مگر همین علوم انسانی موجود در غرب در طول چند قرن گذشته دچار تحول وتغییر نشده است؟

آیا دپارتمان های علوم انسانی در غرب وخاصه علوم سیاسی پس از مقاطع تاریخی مثل انقلابها وجنگها وتحولات اجتماعی و فناوری، دچار تحول نشده است؟
اگر تغییر لازم است وقطعا ایشان هم تغییر را قبول دارند؛ بر چه اساس ایشان تغییر تحول در متون درسی دانشگاهی را درطی بعد از تحول مهم انقلاب اسلامی در ایران برنمی تابد وهمچنان اصرار دارد متون تولید شده در غرب که بر اساس تحولات ونیازهای آن جوامع تولید شده است بدون هیچ تغییری همچنان در ایران تدریس شود؟

ایشان در بخش دیگری از نامه خود میفرماید:
شارحین علوم انسانی اسلامی به دنبال شستشوی مغزی دانشجویان هستند تا در پایان تحصیلات تفکرات حکومتی پیدا کنند. تعریف آن‌ها ازعلوم انسانی اسلامی، علم نیست، ایدئولوژی حکومتی است.
سوال از جناب ایشان این است که مگر همین علوم سیاسی حاضر که ما می خوانیم وآموزش میدهیم برآیند آن؛ ایدئولوژی های غربی وایسم های مختلف نیست که معمولا با یکدیکر نیز تضاد دارند.؟
علم به ماهو علم را اگر بشود در مورد علوم طبیعی صحیح دانست. اما آیا در مورد علومی که موضوع آنها انسان و روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بین انسان است نیز میتواند صحیح باشد؟

یا حتی در علوم طبیعی نیز تا مرحله خاصی که بیشتر شامل مرحله تولید علم است، میتوان از علم به ماهو علم، سخن گفت، اما آنجا که پای بکار گیری علوم به میان می آید شدیدا در خدمت ایدئولوری ها قرار میگیرد.
علوم انسانی برآیند باور ها واعتقادات انسانها است. اگر انسانها تابع مکاتب مختلف اند طبیعی ای ست که رفتار متفاوتی خواهند داشت. پس چه اشکال دارد آموزش های آنان نیز باهم تفاوت داشته باشد.
دکتر زیبا کلام دربخش دیگر از نامه سرگشاده خود مینویسد:
اگر علوم انسانی اسلامی داشته باشیم پس باید علوم انسانی مسیحی یهودی و... داشته باشیم!
اما به این نکته توجه نکرده اند که فرهنگ وسیاست واقتصاد حاکم بر جهان غرب، سکولار است و آنان ادعای حاکمیت دینی ندارند که علوم انسانی دینی داشته باشند. امروز دین اجتماعی غرب سکولاریسم است و علوم انسانی آنان نیز برخواسته از این مکتب است.
نتیجه فرمایش زیبا کلام این است که ما نیز باید همان باشیم که آنان هستند.

نقدی بر نامه دکتر زیباکلام به رئیس جمهور در مورد تغییر سرفصل دروس علوم سیاسی


در ثانی، آیا بودیسم و مکتب کنفسوس بر علوم انسانی شرق آسیا وچینی ها بی تاثیر بوده است؟ که ما انتظار داریم اندیشه های سیاسی قرآن واسلام در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی در کشور تدریس نشود.؟
دکتر زیبا کلام در ادامه نامه می افزاید:
در سرفصلهای جدید نه دنبال علم هستند نه اسلام ،بلکه صرفاً به دنبال آموزش سیاسی- ایدئولوژیک به دانشجویان هستند.
معلوم نیست چرا ایشان فکر میکنند خواندن اندیشه های مارکس، انگلس، هگل، هایدگر، مارکوزه، هایک و..... علم است اما مطالعه اندیشه های رهبران انقلاب اسلامی که به تعبیر خود غربی ها بزرگترین ومردمی ترین انقلاب عصر جدید بوده است علم‌نیست؟
البته هیچکس نگفته است که یافته های علمی بشری صرف مسلمان‌نبودن صاحبان آن مطالعه نشود وحتی سرفصلهای جدید نیز فاقد اندیشه های غربی نیست.
اما چه اشکال دارد در کنار مطالعه متون غرب اندیسه های مغایر با آنان نیز مطالعه شود.
چرا از اندیشه سیاسی قرآن وپیامبر بزرگ اسلام، امام خمینی و رهبر انقلاب هراس داریم؟
جناب ایشان سپس پیش داوری کرده وگفته است :
صدالبته که آنچه قراراست در این دروس به دانشجویان آموزش داده شود همان تفکرات و دیدگاه‌های حکومتی است. !
ولی نفرموده آنچه اکنون بنام علوم سیاسی میخوانیم مگر اندیشه های حکومتی غرب سکولار نیست؟ که البته آن‌هم‌باید مطالعه شود.
پس چرا توقع داریم که در کشور اسلامی ایران، اندیشه های اسلامی به بهانه ایدئولوژی حکومتی بودن مطالعه نشود؟

جناب زیبا کلام در ادامه با تاکید، خطاب به رییس جمهور محترم میگوید:
استدعا دارد جلوی این حرکت ضد علمی و صرفاً سیاسی را بگیرید.
علوم انسانی در ایران بالأخص رشته‌هایی همچون علوم سیاسی، مطالعات منطقه‌ای، روابط بین‌الملل، تاریخ و... به‌واسطه رویکرد سیاسی، ایدئولوژیک شورای عالی انقلاب فرهنگی ظرف سی‌وچند سال گذشته آسیب‌های فراوان دیده است و بدل به رشته‌هایی ‌سترون، درمانده و ایدئولوژی‌زده شده‌اند. راضی نشوید علوم انسانی بیش از این در چنبره ایدئولوژی فرورفته و جایگاه آن ازنظر علمی و تحقیقاتی بیشتر از این سقوط نماید.
 جناب دکتر زیبا کلام توحه نفرموده اند که هیچ چیز در هیچ جا، فارغ از ایدئو لوژی نیست، همه رشته هایی که نام بردند حاصل ایدئوژی دین ستیز غرب است‌.
عجیب است که چگونه یک ایرانی مسلمان از تدریس متون ایرانی واسلامی_ دست کم در کنار متون غربی _ بیم دارد و از رییس کشور اسلامی می خواهد، مانع تدریس وگسترش اندیشه های اسلامی شود.

 

* استاد علوم سیاسی دانشگاه بوعلی سینای همدان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
1
1
نقدی مودبانه وعالی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
1
1
نقدی مودبانه وعالی
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین