گروه اقتصادی: ديروز دو خبر بسيار خوب درباره خريد لايسنس از شل و نيز توسعه حمل و نقل ريلي با ايتاليا منتشر شد. هر دوي اين أهداف با فهم دقيق پنجره برجام و اجزاي ان همراه است و اگر اشكال ناخوانده اي وجود نداشته باشد،بايد به جد إز عوامل انعقاد آن دولتي يا غير دولتي تقدير كرد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از كانال اقتصاد سياسي، مشكل لايسنس در پتروشيمي ها بر نحوه و قيمت فروش فوق العاده موثر است و تلاش براي حل اين مشكل در چارچوب تخفيف هاي بعد از برجام از باب تكميل زنجيره ارزش موجود فوق العاده ارزشمند است. اين نوع استفاده از برجام اگر چه منجر به افزايشFDI نيست و عدد بزرگي هم ندارد اما واقعا كاراست.
در مقایسه فاینانس حمل و نقل ریلی و هواپیما بدلایل بسیار، حمل و نقل ریلی ارجح است. محدود نشدن شعاع فعالیت در صورت اسنپ بک تحریم ها از مهمترین این موارد است. این به جز ادبیات موضوع وسیعی است که درباره الویت حمل و نقل ریلی وجود دارد. البته این دیدگاه هم وجود دارد که ایتالیا در فناوری فوق کشور تراز اولی نیست اما به هر حال چیزی از ارزش این قرارداد از دریچه تحریمی نمی کاهد.
بارها توضیح داده شده است که به دلایل بسیار-بازگشت پذیری تحریم ها علیرغم برجام، رو به گسترش بودن اندازه اس دی ان لیست، محدودیت های انتقال پول،سازوکار خروج 180 روزه سرمایه گذار از ایران، عدم نیاز آمریکا به هر کشور ثالث برای روایی تحریم هایش،...- سرمایه خارجی یا نخواهد آمد یا به ازای وثیقه نقد تر از اصل می آید، یا چنان با احتیاط و تکه تکه است که اصل انتفاع محل ابهام است.
نحوه خرید از ایرباس-که قرارداد فاینانس آن در حد اولیات حقوقی هم به نتیجه نرسیده ولی کل پیش پرداخت همه قرارداد را پرداخت کرده ایم و در واقع دو سه هواپیما را تا اینجا خیلی نقد و خیلی گران خریده ایم- یک نمونه معروف این موضوع است.
بیان صریح مقامات وزارت نفت و مسئولان توتال درباره کاملا اثر پذیر بودن قرارداد از بازگشت تحریم ها هم دلیل پراحتیاط بودن جریان نقدی توتال و علت تقاضای توتال برای وثیقه ای بزرگتر از قرارداد منعقد شده - در چار چوب قرارداد فروش سالانه منعقده در بهمن 95- را توضیح می دهد.
در واقع یک دو قطبی مهم وجود دارد. دو قطبی" قراردادهای کوچک ولی بسیار کارا" که در زنجیره ارزشی پیش از این موجود را توسعه می دهد و "قراردادهای بزرگ و پرطمطراق" که شاخص سرمایه گذاری مستقیم خارجی را بالا می برد و دستاورد تبلیغاتی عظیم محسوب می شود. هر دوی این قراردادها در نوع خود لازم هستند اما سوال آن است که تمرکز و الویت با کدام یک است؟
دولت محترم در این قریب به دو سال به وضوح تمرکز خود را روی بخش دوم گذاشته اند. برای علت این امر می توان فرضیات مختلفی داشت: از میراث داری سنت سرمایه گذاری بزرگ دولتی توسط این دولت تا تصور عجيب جداکردن اروپا از امریکا با قراردادهای بزرگ- انگار كه تجربه ٢٠١١ فراموش شده باشد-
پي نوشت:وقت خيلي كم است اما شايد همين حالا هم اگر مسئولان محترم نوع نگاه خود به پنجره تخفيفي بعد از برجام را عوض كنند شايد بتوان به نتايج بهتري رسيد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com