حراج تهران و تحقق آرزوي ديرين هنرمندان نقاش

گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که غلامحسین نامی نگاشته معتقد است:حضور هنرمندان ايراني در حراج‌هاي معتبر در نوع خود بسيار جالب توجه است، اما من همواره به اين مي‌انديشيدم كه چرا حراج‌هايي مثل كريستيز، بونامز، ساتبيز و غيره بايد معرف هنرمندان و هنر ايران زمين باشد.

 به گزارش بولتن نیوز متن این یادداشت که روزنامه اعتماد نیز منتشر شده به شرح زیر است:

شكوفايي جريان اقتصاد هنر به واسطه برگزاري حراج تهران و تثبيت و رو به راه شدن وضعيت آن در اين سال‌ها امري بسيار خشنود‌كننده است. قبل از پرداختن به اثرات مثبت حراج تهران بايد نوشت، شكوفايي اقتصاد هنر بيش از هر چيزي به پيشبرد خلاقيت هنري در جامعه كمك خواهد كرد و از سويي نقاش‌هاي ما را از آن وضعيت نا‌بسامان و بد اقتصادي كه در گذشته داشتند دور مي‌كند. بايد توجه داشت كه نقاشان ما هيچگاه با فروش آثارشان زندگي نكرده‌اند و همواره آرزوي فروش اثر، همراه با هنرمندان نقاش بوده است.

برگزاري اين حراج‌ها شرايط را عوض كرده است و فروش خوب و بالا رفتن قيمت آثار هنرمندان در دهه‌هاي اخير همه مديون اين حراج و مجموعه فعاليت‌هايي است كه در زمان دولت اصلاحات رخ داد و نوعي جهت‌دهي به هنرهاي تجسمي ايران صورت گرفت كه به واسطه آن بسياري از هنرمندان ايراني كه شناخته نشده بودند به واسطه اين برنامه‌ها به حراج‌هاي معتبر بين‌المللي راه پيدا كردند.

حضور هنرمندان ايراني در حراج‌هاي معتبر در نوع خود بسيار جالب توجه است، اما من همواره به اين مي‌انديشيدم كه چرا حراج‌هايي مثل كريستيز، بونامز، ساتبيز و غيره بايد معرف هنرمندان و هنر ايران زمين باشد. با توجه به اتفاق‌هايي كه در عرصه هنر معاصر براي ايران رخ داده است؛ من همواره معتقد بودم كه ايران خود مي‌تواند به عنوان مركزي براي عرضه هنرهاي تجسمي بدل شود.

حراج تهران به‌واقع نقطه شروع و عطفي براي تحقق اين روياي من بود. حراجي كه حالا و بعد از چند دوره موفق و با توجه به تجربياتي كه به دست آمده است، مي‌تواند شكلي منطقه‌اي پيدا كند و كشورهاي ديگر نيز به اين حراج وارد شوند و اين گسترش مرزهاي هنري يكي از ديگر كاركردهاي مثبت حراج تهران است.  از اين دو فاكتور كه بگذريم حراج تهران يك كاركرد سوم هم داشت و آن هم به وجود آمدن كلكسيونرهاي جوان و تازه‌كار است. حراج تهران توانست در اين سال‌ها بسياري از سرمايه‌داراني را كه سرمايه خود را در بخش‌هاي ديگري مي‌گذاشتند به سمت هنر جلب كند و امروز با توجه به رشدي كه در اقتصاد هنر به وجود آمده نوعي بهره‌وري در هنر كه بيش از ديگر سرمايه‌گذاري سودمند است به وجود آمده است.

يكي از مسائلي كه اين كلكسيونرها را به سمت خود جلب كرده است ارايه آثار متنوع و با كيفيت در اين حراج است كه خوشبختانه حراج به حراج اين كيفيت مطلوب‌تر مي‌شود و در اين دوره هم آثار خوبي ارايه شده است. مسوولان حراج در يك مجموعه منسجم و باارزش آثار درجه يك هنرمندان پيشكسوت را ارايه كرده‌اند و اين در شرايطي صورت گرفته كه ما بايد متوجه باشيم هرچه زمان مي‌گذرد پيدا كردن آثار درجه يك كمي سخت مي‌شود. چرا كه اين آثار يا فروش رفته يا در مجموعه‌هايي نگهداري مي‌شوند.

در چنين شرايطي حتي اگر آثار نسبتا ضعيف هم ارايه شود بايد متوجه بود كه بر اساس مقررات حراج و به نوعي تابع از سليقه خريداران و نياز به تنوع بايد اين كيفيت را سنجيد. در حقيقت اين تقاضا است كه عرضه را تعيين مي‌كند. اين حراج توانست خون تازه‌اي را به جريان هنر كلاسيك و مدرن ايران تزريق و جنبه‌هاي ديگر هنر را نيز مطرح كند. امروز حراج تهران چهار جنبه هنري ايران را در برگرفته و اين امكان زيادي را براي معرفي هنرمندان به وجود آورده است.

هرچند بسياري از هنرمندان كه به هر دليلي كارشان به حراج راه پيدا نكرده است، مخالفت‌هايي را مطرح مي‌كنند و روند اين حراج را زير سوال مي‌برند. در توضيح شرايط به وجود آمده براي ديده شدن هنرمندان شايد بتوان سنجيد كه حراج در اين سال‌ها تلاش زيادي براي معرفي هنرمندان جوان كرده است. هنرمند بايد صبر كند و اگر هيچگاه به حراج هم راه نيافت بايد به خاطر سپرد كه بالا رفتن قيمت آثار روي ديوار گالري هم نتيجه برگزاري همين حراج‌هاست.در پايان من اميدوارم حراج تهران روزي بين‌المللي شود.