به گزارش بولتن نیوز، بعد از دوران پُرتب و تاب قاچاق فیلمها در دوسال آغازین دهه ٩٠، اگر چه یکی، دو فیلم دیگر نیز در سالهای اخیر قربانی حرص برنامهریزیشده قاچاقچیان شده بود، اما در کل به نظر میرسید از شیب این ماجرا کاسته شده و اقدامات انجامیافته برای جلوگیری از ادامه روند قاچاق مثمرثمر واقع شده است. ماجرای قاچاق گشت ٢ و اتفاقات بعد از آن اما نشان داد که موضوع حلنشده قاچاق فیلمهای سینمایی آتش زیر خاکستر است و هر لحظه میتواند به جنجال تازهای منجر شود؛ جنجالی از جنس برخورد گزینشی و جناحی قاچاقچیان با فیلمهایی که روی پرده میآید. در سالهای اخیر جدیترین جنجالهای ایجاد شده پیرامون قاچاق فیلمها مربوط بوده است به فیلمهایی چون گشت ٢، فروشنده، عصبانی نیستم، ابد و یک روز، یک دزدی عاشقانه به کارگردانی امیرشهاب رضویان و ٥٠ کیلو آلبالو و این احتمال را که قاچاقچیان هدفی بهجز کسب درآمد دارند و میخواهند به هر ترتیب ممکن به فروش برخی فیلمها لطمه بزنند، برجستهتر و آشکارتر پیش چشم میآورد. نکته جالب این است که این اتفاق در فاصله رسیدن فیلم به شبکه نمایش خانگی، زمانی که به دلایل مختلف فیلم به برخی ارگانها ارایه میشود، رخ میدهد.
در مورد فیلمهای قاچاقشده در یکسال اخیر نکته مهم دیگر فروش بسیار بالای این فیلمهاست. درواقع در یکسال اخیر گشت ٢ همزمان با فروش نزدیک به ٢٠میلیارد تومان و فروشنده و ٥٠ کیلو آلبالو نیز با فروش بیش از ١٥میلیارد تومان به صورت غیرقانونی منتشر شدهاند. نکته مشترک بین این سه فیلم هم اینجاست که هر سه فیلم در زمان اکران با سروصدا و جنجالهایی از جانب یکی از طیفهای سیاسی کشور مواجه بودهاند و چه پیش از نمایش عمومی و چه در زمان اکران انگها و برچسبهای مختلفی را به خود دیدهاند. فراموش نکردهایم ماجراهای گشت ٢ را که به آتش زدن کارت کارگردانی سعید سهیلی هم انجامید؛ که فیلم چگونه در زمان نمایش در جشنواره جنجالساز شد و بعد از آن نیز مسعود فراستی چگونه در مجلس با مستهجن نامیدنش خواستار توقیف آن شد. این را هم فراموش نکردهایم که گشت ارشاد اصلی هم در زمان اکران چگونه جنجالی شد و درحالیکه داشت تکتک رکوردها را پشت سر میگذاشت، بهناگاه با نظر کمیسیون فرهنگی مجلس از پردهها پایین کشیده شد. شاید به این دلیل باشد که از همان نخستین روز قاچاق این فیلم، سعید سهیلی حاشیهسازیهای قبلی را با صراحت تمام با قاچاق فیلمش مرتبط دانسته و مدعی است چهرههای آشنایی پشت این جریان هستند که حمایت بسیاری نیز از آنها میشود. از آن عجیبتر مسائلی بود که درباره فیلم ٥٠ کیلو آلبالو اتفاق افتاد و نسخه قاچاق این فیلم درست پیش از ارایه آن به شبکه نمایش خانگی به بازار آمد. فراموش نکردهایم روزهای اکران این فیلم را که چگونه برخی رسانهها به این فیلم لقب فیلم مبتذل و مستهجن دادند؛ یا چگونه در زمان اکران فیلم بسیج دانشگاه امام صادق کاسه آلبالوی فاسدی را به حجتالله ایوبی، رئیس وقت سازمان سینمایی پیشکش کرد و بعد از آن علی جنتی، وزیر ارشاد بعد از دیدار با آیتالله مکارم شیرازی دستور توقف اکران فیلم را داد. نکته جالب در مورد قاچاق این فیلم اینکه ٥٠ کیلو آلبالو که جزو فیلمهای پرفروش به حساب میآمد، انتشار نسخه قاچاق آن سیل دانلود و کلیکهای بسیاری را روانه سایتهای ارایهدهنده این نسخههای غیرقانونی میکرد، اما قاچاقچیان تا صدور مجوز شبکه نمایش خانگی فیلم صبر میکنند تا آسیب ملموستری به سازندگان فیلم وارد کنند. درباره فروشنده نیز میشود با این تحلیل مواجه شد. هنوز این فیلم به نمایش درنیامده بود که رسانههای مختلف یک طیف شروع به موضعگیری علیه آن کردند. درواقع به گفته سایت آیسینما زمانی که هیچکدام از این منتقدان سرسخت این فیلم را ندیده بودند، آخرین ساخته فرهادی متهم به سیاهنمایی و ترویج بیغیرتی شده بود؛ اتهامهایی که کمتر از سوی منتقدان بهاصطلاح باکلاس جدی گرفته شد. نکته جالب اینکه در مورد این فیلم نیز مسعود فراستی، سردمدار نقدها علیه این فیلم به قول خودش ماقبل بد شد و بعدتر هم با تمسک به مورد نرمالی چون حضور خواهر امیر قطر بهعنوان سرمایهگذار، بهانه دیگری دست منتقدان سیاسی افتاد. این انتقادات اما کارگر نیفتاده بود و فروشنده اصغر فرهادی با فروش بیش از ١٥میلیارد تومان عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کرده بود که آن اتفاق افتاد و نسخه قاچاق آن منتشر شد. آنطور که منطق حکم میکند با همه تدابیری که صاحبان آثار به خرج میدهند، اوایل اکران فیلم و در طول آن احتمال دسترسی قاچاقچیان به فیلم بعیدتر از روزهای پایانی اکران است. بهخصوص که در این مدت، فیلم باید به ارگانهای مختلف یا برای تبلیغات به برخی نهادها ارایه شود. به همین دلیل است که با وجود مراقبتی که علی سرتیپی، پخشکننده «فروشنده» از آن صحبت کرده بود، باز هم نسخهای از این فیلم کمی قبل از ارایه آن به شبکه نمایش خانگی وارد بازار شد. درباره عصبانی نیستم نیز میتوان همین حرفها را زد و حتی فیلمهای قدیمیتری چون مارمولک و... راستی دلیل اینکه فیلمهای قاچاق شده بیشتر متعلق به فیلمسازان مرتبط با یک جناح دیدگاهی و نگرشی هستند، چیست؟ آیا گزینش خاصی در کار است یا این اتفاق فقط به این دلیل ساده رخ میدهد که در بین فیلمها و فیلمسازان آن طیف دیگر نمیتوان فیلمی یافت که نسخه قاچاقش مورد توجه مردم قرار گیرد و به قولی به ریسک قاچاق بیارزد؟
منبع: شهروند