به گزارش بولتن نیوز، اما میبینیم بجز اشارههایی گذرا، فقط چند فیلم اندک با محوریت روحانیت برجسته و مبارز ساخته شده است؛ یکی از این آثار معدود و البته به یادماندنی «تیرباران» ساخته علیاصغر شادروان و با بازی مجید مجیدی در نقش شهید اندرزگو است. حتی تنها فیلم مهم سینمایی درباره خود حضرت امام، یعنی «فرزند صبح» ساخته بهروز افخمی هم بعد از گذشت چند سال از ساخت، هنوز بلاتکلیف مانده و راهی به اکران پیدا نکرده است.
ارشاد و سازمان سینمایی طفره میروند
هوشنگ توکلی، بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون که سریال تلویزیونی و ماندگار «مدرس» با بازی خسرو شکیبایی را در این زمینه در کارنامه دارد، درباره این موضوع به جامجم گفت: ابتدا باید گفت ساخت این آثار به تنهایی ممکن نیست و یک نفر نمیتواند چنین کارهای بزرگی را انجام دهد. اصولا به یک تیم قوی و بزرگ از نظر حرفهای نیاز است که دستبهدست همدیگر بدهند تا بتوانند از عهده چنین پروژههای بزرگی برآیند. ما چنین تیم بزرگی را که یک تشکل باشد و تجربه کارهای بزرگ این چنینی را هم داشته باشد، نداریم. به همین دلیل آنهایی هم که دست به انجام این کارها زدند، در نیمه راه به بحران برخورد کردند و نتوانستند کاری از پیش ببرند.
توکلی افزود: مساله دوم این که کارکردن درباره شخصیتهای بزرگ، مبارز و تاثیرگذار تاریخ معاصر سختتر است و اهل فن هم باید اطلاعاتی جامع از شرایط سوژه خود داشته باشند و دیگر اینکه در این زمینه اطلاعات اجتماعی را هم داشته باشند و بدانند تاثیری که به فرض انقلاب اسلامی در ایران و در جهان داشته چه بود و چه نقاط قوتی داشت و در این 40 سال، با چه آسیبها و تهدیداتی از طرف دشمن مواجه بوده است. اینها مسائلی است که اگر گروه سازنده بخواهد از آن عبور کند و به آن توجه نکند، باز کارش به بحران برخورد میکند.
این هنرمند در پاسخ به این پرسش که چرا سازندگان آثار سینمایی به الگوهایی موفق چون «مدرس» رجوع نمیکنند، توضیح داد: «مدرس» یک اتفاق بزرگ تاریخی در عرصه تلویزیون است. اگر ما شرایط بهتری داشتیم، میتوانستیم با زبان سینما آن را روایت کنیم. دلیل موفقیت «مدرس» این بود که یک تیم معتبر پشت این کار حضور داشت؛ یعنی همه کسانی که این کار را جلو بردند، همه از حرفهایهای درجه یک سینما، تلویزیون و تئاتر بودند. نکته بعد این که همه با جان و دل این داستان را قبول داشتند. این خیلی مهم است و نیت آدمهای گروه سازنده به بهتر شدن این کارها کمک میکند. متاسفانه بعد از آن، مدیریت کلان فرهنگی عقبنشینی کرد و بعد از «مدرس» نه تنها از ما حمایت نکردند، حتی ما را به انزوا کشاندند. این نشان میدهد ما هنوز رقیبانی داریم که زیاد تمایل ندارند چنین کارهایی انجام شود و اینها در گلوگاههای مدیریت فرهنگی و هنری نظام به هر دلیلی حضور دارند. یعنی اینها هم عوامل بازدارنده بودند، یعنی شاید اگر من به عنوان یک هنرمند در آن تاریخ «مدرس» را نمیساختم، تا امروز 50 فیلم دیگر ساخته بودم. دشمنیهایی که علیه من و تیمم برای ساخت «مدرس» بهوجود آمد، بیشتر از دوستیها بود. دوستیها بیشتر جنبه مردمی داشت و مردم بودند که استقبال کردند و این کار در حافظه آنها مانده است، اما متاسفانه آن بخش مدیریتی کم لطفی کرد و خیلی هم سعی کرد این کوشش به انزوا کشیده شود. اگر چه موفق نشدند، ولی به هر حال کار بعدی هم ساخته نشد، درصورتی که ما قصد داشتیم دست به اقداماتی بزرگتر بزنیم.
توقع زیادی از این سینما نداشته باشید
حبیبالله بهمنی، نویسنده و کارگردان سینما و سازنده فیلمهایی چون سیب و سلما و مروارید سیاه، درباره بی اعتنایی سینما به ساخت فیلمهای استراتژیک درخصوص روحانیت مبارز و تاریخ ساز به جامجم گفت: من فکر میکنم شاید توقع ما از سینما زیاد باشد، یعنی سینما همین است که هست. سینما یک ساختار سیاسی اقتصادی دارد که اجازه نمیدهد این اتفاقات بیفتد. اگر منظور ما از سینما همین فیلمهایی باشد که اکران میشود و گردش فرهنگی و اقتصادی دارد، نباید از آن توقع داشت چرا کارهای بزرگ، مهم و استراتژیک را انجام نمیدهد. چون این سینما چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی اصلا بضاعت آن را ندارد، ضمن این که این گرایش سیاسی را هم ندارد. چون این مقولهها قبل از این که مساله فرهنگی صرف باشند، یک مساله سیاسی است و بضاعت سیاسی سینما هم در آن حد نیست که بتواند به این حوزهها ورود کند.
بهمنی افزود: با این شرایط فقط بخش دولتی سینما میماند؛ بخش دولتی سینما هم به لحاظ فرهنگی و هم از نظر اقتصادی این بضاعت را دارد، اما چرا اینکار را نمیکند؟ جواب این سوال به چند مساله برمی گردد که شاید مهم ترین آن طراحی مدیران فرهنگی در حوزه سینماست که چه استراتژی را در حوزه کار خودشان تعریف میکنند و چه جایگاهی برای طرح چنین مسائلی درنظر میگیرند. بحث اینجاست که شاید مدیران ما چنین تعریفی نداشته باشند ؛ این که دولت بضاعت کافی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در زمینه ساخت چنین آثاری دارد. یا این که میدانند این بضاعت را دارند، اما گرایش خودشان به این سمت نیست و برای آنها اهمیت و ارزش این مقولهها در اولویت شان قرار نمیگیرد. بنابراین چنین دلایلی همراه با دیدگاههای دیگر دست به دست هم داده تا این اتفاقات شکل بگیرد که هر مخاطب انقلابی ایرانی این توقع را داشته باشد که چرا در سینمای ما از چنین مسائل استراتژیکی حرفی زده نمیشود. یعنی اصلا برای بخش خصوصی سینمای ما چنین مسائلی مطرح نیست و این بخش بهدنبال اقتصاد و تجارت خودش است، در سینمای دولتی ما نیز این مساله در اولویت قرار ندارد و توجه جدی به آن نمیشود.
کارگردان فیلمهای زندانی 707 و تارهای نامرئی در همین ارتباط ادامه داد: بجز اینها فکر میکنم ضلع سومی هم وجود دارد که خود هنرمندان هستند، یعنی هنرمندانی که دغدغه دارند در این زمینهها کار کنند، اما آنها هم باید اسیر بخش اقتصادی موضوع شوند ؛ یعنی یا با مناسبات بخش خصوصی برخورد میکنند یا با سازوکارها و اولویتهای بخش دولتی مواجه میشوند و در چرخدندههای پیچیدگیهای وضعیت اقتصادی و سیاستگذاری سینما متوقف میشوند و نمیتوانند کاری کنند.
فرصتهای از دست رفته
هوشنگ توکلی معتقد است؛ حمایت از ساخت آثاری درباره روحانیت مبارز و تاثیرگذار از اولویتهای کاری سازمان سینمایی و وزارت ارشاد است، اما اینها معمولا طفره میروند و سراغ این کارها نمیروند. مثلا من در همان سالها و پس از «مدرس»، دو پروژه بزرگ تری چون نهضت تنباکو و ماجرای گوهرشاد را در دست ساخت داشتم، اما متاسفانه با تغییر مدیریت و از دهه 70 به بعد همه این کارها رفت و در انزوا قرار گرفت. ولی الان وقتی شما با مسئولان اصلی این نهادها صحبت میکنید، باور به این دارند که باید به چنین کارهایی توجه شود و حتما آثار اینچنینی ساخته شود ؛ ولی به آن دل نمیدهند و وارد عرصه تولید نمیشوند. متاسفانه بسیار در این زمینه کم کاری شده و سینما در این خصوص که ویژگیهای حساس تاریخی خودمان را به تصویر بکشیم فرصتهای زیادی را از دست داد که امروز عوارض آن دیده میشود. من فکر میکنم عمدی در کار بوده که چنین کارهایی انجام نشده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com