2 سال پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار رمضانیه خود با شاعران با خواندن شعری از اخوان ثالث به نکته قابل تأملی در حوزه «شعر مناجات» اشاره کردند...
گروه ادبیات، نشر و رسانه: 2 سال پیش بود که رهبر انقلاب در دیدار رمضانیه خود با شاعران با خواندن شعری از اخوان ثالث به نکته قابل تأملی در حوزه «شعر مناجات» اشاره کردند. «ای تکیهگاه و پناه زیباترین لحظههای پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من ای شط شیرین پرشوکت من»؛ رهبر انقلاب با اشاره به این ابیات گفتند: «من کاری ندارم مرحوم اخوان این شعر را برای چهکسی گفته و برای چه گفته؛ من این شعر را خطاب به صحیفه سجادیه میخوانم؛ من این شعر را خطاب به دعای ابوحمزه ثمالی میخوانم... دعا این است. از این دست برندارید، از دعا رو برنگردانید؛ دعا خیلی با ارزش است. دعا همان اکسیری است که میتواند دلهایی را که آلوده ناامیدی، آمیخته به بدبینی، یا آلوده به احساسات غلط هستند، منقلب کند، به راه راست هدایت کند؛ دعا یک چنین چیزی است».
به گزارش بولتن نیوز، ایشان در همان دیدار خطاب به شاعران گفتند: «از این شبها استفاده کنید، شماها شایستهترین کسانی هستید که میتوانید دعا بخوانید و از دعا بهره واقعی ببرید، استفاده کنید. البته الفاظ دعا را خواندن، یک مرحله نازلی از دعا خواندن است- که همین الفاظ را انسان بخواند و معنایش را هم درست نفهمد، یا ظاهری از معنا را بفهمد- اما با دعا آمیخته شدن، با آن مضامین آمیخته شدن و در آنها فرو رفتن، خیلی با ارزش است». رهبر انقلاب همچنین در دیداری به مناسبت 13 رجب در سال 90، به اهمیت شعر مناجات اشاره و تاکید کردند: مناجات هم جزو شعر آیینی است. برای اینکه مضمون مناجات را درست پیدا کنیم، بهترین مرجع، دعاهاست. دوستان با صحیفه سجادیه انس پیدا کنید. این قریحهای که من در شماها میبینم، خیلی خوب میتوانید مضامین صحیفه سجادیه را در قالب اشعار بسیار زیبا بیاورید. مرحوم بهجتیاردکانی- دوست قدیمی ما-
40-30 سال پیش بخشی از دعای ابوحمزه را به شعر آورده بود که برای من خواند. قسمتهای سخت دعا هم بود- که خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است- در عین حال ایشان توانسته بود این دعا را به شعر بیاورد. من الان در میان این جوانها میبینم قریحهها و ذوقهایی که از ذوق مرحوم بهجتی بالاتر است. من الان در همین جلسه، قدرتهای شعریای دارم میبینم که از قدیمیها و گذشتگان ما قویتر و تیزتر و تواناتر هستند. شما میتوانید مضامین دعای عرفه سیدالشهدا(سلاماللهعلیه) را به شعر بیاورید. دعای عرفه امام حسین عاشقانه است. حضرت سجاد هم برای روز عرفه دعا دارند - در صحیفه سجادیه، دعای چهلوهفتم، دعای روز عرفه است- آن هم بسیار دعای پرمغز و پرمضمونی است؛ اما دعای امام حسین عاشقانه است، یک چیز دیگر است. اگر چنانچه آشنا بشوید، انس پیدا کنید، دقت کنید، از یک فقره این دعا میتوانید یک قصیده، یک مجموعه، یک قطعه، یک غزل خیلی قشنگ از آب در بیاورید. بنابراین برای مناجات و توحید، از صحیفه و از دعاها استفاده کنید. در این میان، موضوع شعر مناجات و توجه به این حوزه از شعر که ارتباط تنگاتنگی با ماههای مبارکی چون رجب، شعبان و رمضان دارد، در میان شعرای معاصر آنچنان که باید مورد توجه قرار نمیگیرد. احد دهبزرگی، شاعر آیینی در گفتوگویی در اینباره میگوید: قبلا در ادبیات گذشته ما رمضان جایگاه ویژهای داشت؛ بزرگان ادبیات ما به طرق مختلف به رمضان و مناجات میپرداختند. کتابهای شعرایی مثل فردوسی، نظامی و... به این صورت است؛ ماه رمضان ماه دعا و نیایش است، تمام گذشتگان ما کتابهایشان با مناجات شروع و تمام شده است. به گزارش شبستان، دهبزرگی با تاکید بر اهمیت شعر مناجات خاطرنشان میکند: متاسفانه در دوره معاصر شعرای ما کمتر روی مناجات کار کردهاند؛ گذشتگان الگوی کاری ما هستند، ما که در عرصه ادبیات آیینی قلم میزنیم باید حتما مناجات کار کنیم چون تمام راهها به خدا ختم میشود، امیدوارم کسانی که در عرصه هستند نگاهی هم به مناجات و دعا داشته باشند. این شاعر آیینی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا در ادبیات معاصر کمتر از دعا و مناجات استفاده شده است، اظهار داشت: یک دوره از فطرت است، انسان نمیتواند از فطرت خود که الهی است جدا شود؛ متاسفانه زرق و برق زندگی امروزی ما را از فطرت خود دور کرده است؛ گروهبازی و دستهبندی روزگار مردم را سیاه کرده است، فضای مجازی در عین اینکه بسیار خوب است اما مردم را از حقیقت امر جدا کرده است. متاسفانه بزرگان و منبریها و تشکیلات فرهنگی ما هم روی این حقیقت محوری کار نکردهاند، هیچکس کار نکرده است. احد دهبزرگی تصریح کرد: در ایران اسلامی کجا برنامهای برای مناجات یا برنامه ادبی با موضوع دعا کار کردهاند؟ این تشکیلات فرهنگی باید استارت کار را بزند؛ متاسفانه تا کنون استارتی نزدهاند و فراخوانی به جوانان ندادهاند؛ حالا که تشکیلات فرهنگی ما کاری انجام نمیدهند من تقاضایی دارم از هیئات مذهبی که اهل دعا هستند، اینها قد علم کنند، یا علی بگویند و همت کنند و این حقیقت فراموش شده را احیا کنند. مرتضی امیریاسفندقه، شاعر معاصر نیز در گفتوگویی که سالها قبل درباره وضعیت مناجات و توجه به ماه مبارک رمضان در شعر فارسی، با اشاره به پیشینه شعر رمضان و مناجات در ادبیات فارسی میگوید: اگر بخواهیم یک بررسی عمیق و دقیق درباره تجلی ماه رمضان در ادبیات فارسی داشته باشیم باید از آغاز شعر فارسی شروع کنیم، یعنی از قرن سوم و چهارم و به نظر میآید نخست باید از فرخیسیستانی سراغ بگیریم چون فرخیسیستانی از جمله شاعرانی است که به صورت جدی به تجلی ماه رمضان در ادبیات فارسی پرداخته است، اگرچه گاه از نقطه رمضانستایی فاصله گرفته است. بعد از سیستانی، منوچهریدامغانی را داریم که اشاراتی به رمضان دارد، بعد به نیمه دوم سبک خراسانی میرسیم و با شاعری مواجه میشویم با نام «ناصر خسرو قبادیانی» که او جزو نخستین شاعرانی است که زمزمه رمضانستایی در اشعار او بلند شد، همچنین شاعری مثل «خیام نیشابوری» قصیده بسیار خوبی که پسر مولوی در «ربابنامه» از آن یاد کرده است را دارد. سناییغزنوی در واقع یک وداع بسیار خوب با ماه رمضان دارد و عطار نیشابوری هم یک قصیده بسیار زیبا در این زمینه داشته است؛ ای دوست ماه روزه رسید و تو خفتهای/ آخر ز خواب غفلت دیده سر برار/ سالی دراز بودهای اندر هوای نفس/ ماهی خدای را شو دست از هوا بدار. در این قصیده عطار شرایط روزه را هم میگوید. وقتی به مولوی میرسیم، اشعار وی همه سرودههای قبلی را تحتالشعاع قرار میدهد و اشعار قبلی به کنار میرود. چون بهترین شعرها در ستایش ماه مبارک رمضان و اوقات و لحظات ماه رمضان از مولوی است: آمد رمضان و عید با ماست/ قفل آمد و آن کلید با ماست/ بر بست دهان و دیده بگشاد/ وان نور که دیده دید با ماست. مولوی به ماههای دیگر هم متوجه بوده است. آمد قدح روزه بشکست قدحها را/ تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند. یعنی مولوی ماه رمضان را ماه عشرت و خوردن میدانست، ماهی که خیر آسمانی و خوراکهای آسمانی شروع میشود. آمد ماه سیام سنجق سلطان رسید/ دست بدار از طعام مائده جان رسید/ جان ز قطیعت برفت دست طبیعت ببست/ قلب زلالت شکست لشگر ایمان رسید/ روزه چو قربان ماست زندگی جان ماست/ تن همه قربان کنیم جان چو به مهمان رسید... اشارههای ظریف مولوی به روزه بسیار است: دلا در روزه مهمان خدایی/ طعام آسمانی را سرایی/ در این مه چون در دوزخ ببندی/ هزاران در به جنت برگشایی. اگرچه در شعر معاصر به شکل محدود شاعرانی به موضوع «مناجات» توجه داشتهاند اما جریان مستمر شعری شکل نگرفته است. شاید به گفته احد دهبزرگی لازم باشد هیاتها برای احیای این حقیقت فراموش شده گام بردارند. بهتازگی اما یوسف رحیمی، شاعر معاصر با اشاره به دیدارهای رهبر انقلاب با شعرای آیینی و تاکیدات ایشان از چاپ یک مجموعه درباره دعای ابوحمزه ثمالی خبر داده است. رحیمی گفته است: بامدد اهلبیت(علیهمالسلام)، متناسب با فرازهایی از این دعای شریف، رباعیاتی را میسرودم که همه آنها را سامان دادم و با افزودن روایات و حکایات مناجاتی که به وسیله آنها معارف دعا بهتر تبیین میشد، اثری تحت عنوان «صبح اجابت: روایتی نو از دعای شریف ابوحمزه ثمالی» آماده و منتشر شد. یوسف رحیمی ضمن بیان اینکه پرداختن به مضامین ادعیه و مناجاتی بیشترین منفعت را برای خود شاعر دارد، تصریح کرد: بدون تردید، در چنین مواردی، بیشترین بهره نصیب خود شاعر میشود، چرا که او برای سرودن درباره یک دعا، باید ساعتها با آن اُنس داشته باشد و جان تشنه خود او ابتدا از این چشمه جوشان سیراب شود.
متن رباعیهایی که یوسف رحیمی محضر مقام معظم رهبری قرائت کرد را در ادامه میخوانید:
دریای کرامتت ندارد ساحل
آورده پناه سوی تو این سائل
«یا غافر! شَرُّنا الیکَ صاعد
یا راحم! خَیرُکَ الَینا نازل»
***
با این دل مرده و کویری چهکنم؟
با این همه جرم و سربهزیری چه کنم؟
«من اَینَ لیَ النَّجات» یارب یارب
تو دست مرا اگر نگیری چه کنم؟
***
آیینهام و غبار کورم کردهست
نَفْس است که درگیر غرورم کردهست
«فَرّق بینی و بینَ ذَنبی» یارب
از درگه تو گناه دورم کردهست
***
یک عمر اسیر پیله تن افسوس
ماندن ماندن دوباره ماندن افسوس
پروانهترین مسافران ملکوت
از خویش گذشتند ولی من افسوس
منبع: وطن امروز