به جرأت میتوان گفت در میان شاعران فارسی زبان هیچ کس شهرت جهانی حکیم عمر خیام نیشابوری را ندارد. امروزه خیام همراه مولوی شناختهشدهترین شاعران پارسی گوی هستند که مورد اقبال شرق و غرب جهان قرار گرفتهاند.
گروه ادبیات، نشر و رسانه: رباعیات خیام با وجود کوتاهی اما هر مصراعش دنیایی است ناشناخته و البته جذاب. البته که گرایشهای برخی از مخاطبان به عرفانهای کاذب و حتی مکاتب مبهم و جعلی به اشعار این دو بزرگوار لطمه زده است. در زبان انگلیسی از اروپا تا آسیا و آمریکا، رباعیات خیام را میتوان محبوبترین کتاب شعر از نظر تعداد ورژنهای چاپی دانست. در مطالعات دانشگاهی، رباعیات با کلیات شکسپیر و انجیل عصر جدید از دیدگاه محبوبیت مقایسه میشود.
به گزارش بولتن نیوز، مخاطبانی که امروز سراغ اشعار خیام و مولوی میروند لایههایی از این شعرها طلب میکنند و میبینند که در کشور خودمان برخی با همین ادله، خیام و مولوی را قدیمی و کهنه میدانند و گرایش به مطالعه آثار این دو بزرگوار را عقبماندگی!
مبلغان خیام در غرب
مهمترین دلیل اشتهار خیام مرهون ترجمه منظوم آزاد و هنرمندانهای است که ادوارد فیتز جرالد، شاعر انگلیسی، به ذوق و سلیقه خویش از رباعیات خیام کرده و نخستینبار به سال 1859 میلادی به طبع رسیده است و هم این کار سبب نام و اعتبار فیتز جرالد در شعر و ادبیات جهان نیز شده است.
براساس آنچه برخی مورخان میگویند اولین کار تحقیقی درباره خیام کتابی است که در سال 1818 میلادی توسط شخصی به نام نلسون با ترجمه تعدادی از رباعیات خیام به زبان فرانسوی انجام شده است. سه سال بعد و در سال 1821, حسن مقدم ( علی نوروز) نویسنده ایرانی ساکن پاریس نقدی بر این ترجمه در مجله «پاریس» یک نشریه ایرانی چاپ پاریس نگاشته است. در سال 1857 میلادی «گارسن دوتاسی» مترجم و شرق شناس مشهور فرانسوی, مقالهای با عنوان «چند نکته در باب رباعیات خیام» در مجله «ژورنال آزیاتیک » منتشر کرد.
شاعری آماتور؟
یکی از اساتید دانشگاه درباره خیام نظراتش را اینچنین بیان میکند:
«تا پیش از خیام، شاید تنها شاهنامه و آنهم به واسطه لزوم تطبیق اساطیر ملل در غرب شناخته شده بود و اینکه مشهور است، مثلاً حافظ بسیار بر«گوته» تأثیر داشته، به هیچ وجه دلیل بر حضور حافظ در میان آلمانیها نیست.
واقعیت آن است که شعر خیام، در متن سر درگمی و دلزدگی جامعه صنعتی وارد بازار راکد غرب شد. جامعه غربیِ قرنهای هجده و نوزده، آنقدر ساکن بود و آنقدر به بنبست رسیده بود که هر روز نظریاتی جدید را برای خود بازآفرینی میکرد تا بهانهای شود برای حرکت! درست مانند اینکه در یک برکه، ماهیها با هم متحد شوند تا آب را به تموج درآورند، حال آنکه مشکل از جای دیگری است. در همان اثنا بود که مکاتبی چون مارکسیسم هم با استفاده از همین رکود پا به عرصه وجود گذاشتند. این برداشت به واقع نادرست از نگاه خیام به دنیای شعر هم، بهانهای شد برای همین تلاشها که البته به ثمر هم نرسید و در نهایت جنگهای جهانی را به عنوان راه حل برگزید. به عقیده نگارنده، هر دو برداشت یاد شده از «خیام شاعر» اشتباه است و در نهایت شهرتی هم که بر مبنای این دیدگاهها در غرب برای خیام شکل گرفته، نمیتواند مایه افتخار باشد.
بدون تردید، مجال رباعی، از نظر عناصر ادبی با مجال قالبی چون غزل بسیار متفاوت است. تقریباً هم، در طول تاریخ ادبیات فارسی ما شاعری چون خیام که تنها رباعی بسراید، نداریم. پس در همین ابتدا، باید به این باور رسید که خیام، به قول معروف، کوپنش را از تمام شارعان فارسی جدا میکند. به عنوان مثال؛ نمیتوان نمادگرایی حافظ، زبان بازی مولوی و تغزل سعدی را با خیام مقایسه کرد.
صنایع بدیع هم در شعر خیام آنچنان که به نظر برسد، به چشم نمیآید.
با این نگرش و توضیح میتوان خیام را شاعری آماتور دانست؛ زیرا ادبیات دیروز و حتی در مواردی امروز، به امتحان شاعران میپردازد. انجمنهای ادبی دهههای گذشته را هنوز عدهای به خاطر دارند که در آنها یک شاعر را تنها با گذشتن از مراحل مختلف اقتراح، به عضویت میپذیرفتند. با این همه رباعیات خیام در پیوندی عمیق میان فرم و محتوا به چیزی میرسد که به عقیده من، بر ادبیات پس از خود تأثیری پنهان میگذارد.
کدام خیام؟
فیلسوف؟ ریاضیدان؟ شاعر؟ ستارهشناس؟ ادیب؟ موسیقیدان؟ و... به راستی این نابغه نیشابوری را باید به چه نامی خواند؟ اگر عمر او را براساس آنچه گفتهاند هشتاد و هفت سال بدانیم، آیا چنین سنی برای اینهمه خدمت و فعالیت کفایت میکند؟ این شخصیت منحصربفرد در نزدیک به ۹ دهه از عمر خود چه کرده است که اینچنین و تا همیشه بر تارک علوم و هنر جهان میدرخشد و نورافشانی میکند. وقتی یکی از حفرههای کره ماه به افتخار این دانشمند ایرانی، عمر خیام نامیده شد، خیلیها را در داخل و خارج بر آن داشت که مطالعه بیشتری روی خیام داشته باشند. از جمله در سال ۱۸۹۲ میلادی در لندن، انجمنی به نام عمرخیام تأسیس شد. مؤسسان این انجمن از نویسندگان و روزنامهنگاران انگلیسی بودند. در سال ۱۹۸۰ نیز سیارکی درکهکشان کشف و به نام خیام (عمر خیام ۳۰۹۵) نامگذاری شد.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک دانست که در دوره سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود. وی بدین منظور مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه کرد.
آمد و شد
غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) نام وی بود. خیام را به معنی خیمه دوز گرفتهاند. ظاهراً اجداد و پدر وی به این شغل مشغول بودهاند. خیام در سال ۴۳۹ هجری (۱۰۴۸ میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیهای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند.
مرگ خیام را میان سالهای 520-517 هجری قمری و در نیشابور میدانند. گروهی از تذکره نویسان نیز وفات او را در ۵۱۶ هجری نوشتهاند؛ اما پس از بررسیهای لازم مشخص شد که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بوده است. مقبره خیام در شهر نیشابور، در باغی قرار گرفته که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع است.
منبع: صبح نو