خاطرات و گفته های کمال تبریزی از چگونگی ساخت مستند آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ فیلمی که همچنان یکی از بهترین مستندهای انتخاباتی محسوب می شود.
به گزارش بولتن نیوز، خاطرات و گفته های کمال تبریزی از چگونگی ساخت مستند آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ فیلمی که همچنان یکی از بهترین مستندهای انتخاباتی محسوب می شود.
سال 84 مردم ایران شاهد شمایلی متفاوت از آیت الله هاشمی رفسنجانی بودند. در اوج هیجان انتخابات، کمال تبریزی تصمیم گرفت مستند انتخاباتی آیت الله را جور دیگری بسازد. اکبر هاشمی رفسنجانی در این فیلم از داخل منزلش در حال انجام امور روزانه با لحنی متفاوت درباره دلمشغولی هایش با مردم سخن گفت. این فیلم به ظاهر ساده، تاثیری شگرف داشت و همچنان از بهترین مستندهای ساخته شده انتخاباتی است. چهار سال بعد از پخش این مستند، با کمال تبریزی درباره اش گفت و گو کردیم که بازنشر آن در روزهایی که بحث انتخابات و فیلم های مستند داغ شده، هم جالب است و هم یادی است از آیت الله.
چه زمانی ساخت فیلم تبلیغاتی آقای هاشمی به شما پیشنهاد شد؟
درست یادم نیست. اما فکر می کنم نزدیک به دو ماه قبل از انتخابات در جریان ساخت آن قرار گرفتم.
علت اینکه ساخت این فیلم را به شما پیشنهاد داده اند، می دانید؟
نه. قبل از این جریان اصلا با آقای هاشمی از نزدیک آشنایی نداشتم و واقعا علت آن را نمی دانم.
چه کسی اولین بار با شما تماس گرفت برای ساخت فیلم؟
آقای محمدی به عنوان تهیه کننده با من تماس گرفت و گفت چنین پیشنهادی شده اگر تمایل داری این کار را با هم انجام دهیم.
بعد کار وارد چه پروسه ای شد؟
یک سری جلسه با آقای محمدی داشتیم و به یک کلیتی رسیدیم و چند جلسه با آقایان عطریان فر، مهدی هاشمی، پسر آقای هاشمی و محمدعلی نجفی برگزار کردیم. راجع به اینکه باید ساختمان این فیلم چگونه و چطور باشد.
شما در جریان فیلم آقای صدرعاملی که برای آقای هاشمی ساختند و همچنین کلیپ ها و... بودید؟
نه، بحث اصلی ما روی این فیلم بود، تیزر و فیلم آقای صدرعاملی در تیم ما مطرح نبود و در مجموع تیم جداگانه ای داشتند که مستقیما خودشان جلسات مستقلی را برگزار می کردند. اما در این جلسات من و آقای محمدی بودیم که بحث های اصلی را می کردیم که ساختار فیلم چگونه باشد.
وقتی طرح فیلم شکل گرفت، کسی با آن مخالفت نکرد؟
خانم آقای هاشمی خیلی مخالفت می کرد و می گفت که فیلم را اینطوری نسازید چون آقای هاشمی کوچک می شود.
جلسات که تمام شد با آقای هاشمی ملاقات کردید؟
از موقعی که می خواستیم پروژه را شروع کنیم تقریبا می توان بگویم که ایشان در کاری که ما می کردیم دخالتی نکردند. تنها درباره متن فیلم نظر می دادند. ایشان کاملا تسلیم بودند، یعنی می گفتند هر کاری که شما دوست دارید، انجام دهید. فقط درباره متنی که قرار بود خودشان بخوانند طبیعتا اصلاحاتی انجام دادند.
خودتان متن را نوشتید یا اینکه از نویسندگان دیگری هم دعوت کردید؟
طراحی و پیشنهاد متن از طرف آقای هاشمی بود و بعد خودمان آن را نوشتیم. فکر می کنم آقای اردشیر رستمی هم به ما کمک کرد.
خانم آقای هاشمی از چه زمانی با کاری که شما انجام می دادید، مخالفت کردند؟
ایشان نمی دانستند ما چه کار می کنیم. بعد که فیلم را دیدند، حالشان بد شد. می گفتند این چیست شما ساختید؟ آقای هاشمی را خیلی معمولی کردید.
دقیقا روی نقطه ای انگشت گذاشتند که هدف شما بود؟
دقیقا، البته همسر ایشان راست می گفتند ما اصلا قصدمان این بود که این کار را بکنیم، چون می خواستیم بگوییم این آدمی است که می تواند عضوی از آحاد مردم جامعه شود.
آقای هاشمی چه نظری داشتند؟
خودش را سپرده بود به تیمی که این کار را انجام می داد و این مثبت ترین ویژگی ایشان است.
تمامی فیلم های تبلیغاتی سال 84 تقریبا فضای یکسانی داشتند و روی تهییج کردن مردم تاکید می کردند اما فیلم تبلیغاتی آقای هاشمی فضای متفاوتی داشت، چطور به این طرح و الگو رسیدید؟
کاملا سینمایی با این فیلم برخورد کردیم. یعنی از ابتدا به دنبال این بودیم که به سراغ کدام یکی از ویژگی های ایشان برویم. مثلا به این فکر کردیم که باید چه موضوعی را درباره آقای هاشمی مطرح کنیم و از چه جنسی باید باشد که بتواند مردم را تحت تاثیر قرار دهید. اصلا به این فکر نمی کردیم که یک فیلم تبلیغاتی بسازیم.
درواقع از همان ابتدا ساخت یک فیلم تبلیغاتی مهیج و احساسی را از ذهنتان خارج کرده بودید.
بله، چون اصلا بلد نیستم اینطور فیلم بسازم. بیشتر در این فکر بودیم، کاری کنیم که بیننده نسبت به این شخصیت حس دوباره ای پیدا کرده و به آن نزدیک شود. درست مثل کاری که شما در فیلم داستانی معمولی انجام می دهید تا این ارتباط برقرار شود. در بعضی از لحظات امکان اینکه تصویر این حس را به وجود آورد، نبود و نریشن این کار را انجام داد. در اینجاست که نریشن خیلی تعیین کنده می شود.
برای اولین بار بود که شما شخصیتی مثل هاشمی را به این شکل می دیدی که با بیانی خاص از خودش می گوید.
ایشان فرم خاصی صحبت می کردند و ما بهشان توضیح دادیم که این شکل باید کاملا درونی باشد و نباید مثل سخنرانی پشت تریبون نماز جمعه جملات را ادا کند. ایشان هم واقعا خوب از عهده این کار برآمدند. یک بار برایشان توضیح می دادیم که این متن را باید اینطور بگویید و ایشان در همان بار اول به خوبی جملات را بیان می کردند.
تماشای این فیلم آدم را به یاد کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی می اندازد، این کتاب تا چه اندازه در ساخت فیلم تبلیغاتی ایشان و ساختاری که برای آن در نظر گرفته بودید موثر بود؟
شاید چون فیلم کمی در آن حال و هوا بود، به یاد آن کتاب می افتید. از سوی دیگر متن و فیلمنامه را هم سعی کرده بودیم با نظرات آقای هاشمی تنظیم کنیم. طبیعتا این متن هم به آن کتاب شباهت هایی داشت. در ذهن ما این بود که کاری بکنیم بیننده با آقای هاشمی ارتباطی مبتنی با صداقت برقرار کند.
به اعتقاد من این بهترین شکل برقراری ارتباط بود ما می دانستیم کاری که انجام می دهیم، یک کار تبلیغاتی است و کسی که این فیلم را می بیند باید نزدیکی با آن شخصیت را احساس کند. اما مثل دیگر فیلم های تبلیغاتی انتخاباتی که معمولا سعی می کنند شور و هیجان ایجاد کنند و بعد حالت اسطوره ای و حماسی به آن نامزد بدهند، عمل نکردیم.
چرا با توجه به اینکه مردم ایران مردمی احساسی هستند، به سمت این نوع ساختار نرفتید؟
به این علت که فکر می کنم تمامی این ها تاثیر عکس می گذارد. همیشه معتقدم ایرانی ها به جای اینکه با عقلشان رای بدهند با قلبشان این کار را می کنند. پس نتیجه می گیریم که بهترین فیلم تبلیغاتی برای کاندیدای ایرانی در جمهوری اسلامی ایران این است که حس شعاری و حماسی نداشته باشد. به عبارت دیگر، این حسن که «من آنم که رستم بود پهلوان» در آن به چشم نیاید.
اما فیلم جواد شمقدری برای آقای احمدی نژاد با همین حال و هوا ساخته شد و اتفاقا تاثیر خودش را هم گذاشت؟
اصلا اینطور نیست، شما به دور اول انتخابات توجه کنید ببینید چه کسی بیشتری رای را آورد، او کسی نبود جز آقای هاشمی.
آیت الله می گفت هر کاری دوست دارید انجام دهید
اما این حالتی که شما به آن اشاره می کنید در فیلمی که سال 76 سیف الله داد برای آقای خاتمی ساخت، وجود داشت.
نه؛ اتفاقا آن سال اگر یادتان باشد مهم ترین چیزی که پس از این فیلم در بعضی تماشاگران به وجود آمده بود، این بود که حتی می خواستند به لبخند آقای خاتمی رای بدهند. هیچ کس تا قبل از این فیلم با آقای خاتمی اینطور برخورد نمی کرد. در فیلم تبلیغاتی آقای هاشمی هم همین حالت وجود داشت.
یادم است آن زمان به آقای هاشمی می گفتیم که از موضع فردی که مسئول است و مقام بالایی دارد، بیایند پایین و ارتباط نزدیک تری با تماشاگر برقرار کنند. به ایشان می گفتیم محاوره ای صحبت کنند. همین که مردم احساس کنند که این آدم مثل خودشان است، به او رای می دهند. در صورتی که عقل حکم می کند به کسی که مثل خودت است رای ندهی.
باید به کسی رای بدهی که نخبه باشد، مثل خودت نباشد از تو بالاتر باشد ولی در ایران برعکس است؛ در ایران می گویند که این می فهمد ما چه می کشیم و باید به او رای دهیم. اما در مورد هر کاندیدایی نمی توان این کار را کرد، یعنی هر کاری بکنی نمی توان او را تبدیل کرد به آدمی که از موضع بالا فرود آمده و باید بین همین آدم ها زندگی کند. در ایران باید کاری کنی که قلب رای دهنده ها تحت تاثیر قرار گیرد وگرنه نمی توانی عقلشان را به این راحتی متاثر کنی و براساس عقلش رای بدهد.
پیش از ساخت فیلم انتظار چنین همکاری و برخوردی از آقای هاشمی داشتید؟
نه، فکر می کردم آقای هاشمی به این راحتی تن نمی دهد. وقتی شما به طور مثال از آقای انتظامی می خواهید فیلم مستند بسازید اما و اگرهایی دارید اما آقای هاشمی حتی یکبار هم به ما نگفت که چرا این پلان را می گیرید. بعضی وقت ها می گفتیم این کار را دو، سه بار انجام بدهید و بنده خدا شکایتی نکرد و واقعا همکاری می کردند.
چند روز تصویربرداری طول کشید؟
در مجموع حدود ده روز تا دو هفته طول کشید.
منبع: روزنامه هفت صبح