اینکه خلقت انسان در قالب دو زوج مذکر و مونث قرار گرفته، اشاره است به نظم خاصی در وجود انسان، یعنی هر انسانی در متن آفرینشش، ربط و نسبتی واقعی بین او و یک موجود دیگر قرار دادهاند که این ربط و نسبت است که امکان بقای انسان در جهان را مهیا کرده است ...
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 7 اردیبهشت به آیه 39 سوره قیامت پرداخته شده و در آن آمده است:
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی
سوره قیامت (75) آیه 39
ترجمه
آنگاه، از او قرار داد دو زوج مذکر و مونث.
معانی لغات
مرجع ضمیر «ه» در «مِنْهُ» را غالبا «انسان» دانستهاند؛ و البته میتوان مرجع آن را «منی» دانست. (مجمعالبیان، ج10، ص607)
«الزَّوْجَيْنِ» مفعول برای «جعل» است.
«الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی» را عموما «بدل» برای «الزَّوْجَيْنِ» دانستهاند (اعراب القرآن (نحاس)، ج5، ص61) که در این صورت باید به این صورت ترجمه شود: «از او قرار داد دو زوج را: مذکر و مونث»؛ اما به نظر میرسد بتوان آنها را «صفت» برای زوجین هم دانست که این گونه ترجمه شود: «از او قرار داد دو زوجِ مذکر و مونث را»
حدیث
1) به امام باقر ع عرض شد: فدایتان شوم! شخصی برای حامله دعا میکند که خداوند آنچه را در شکم او گذاشته، پسری سالم قرار دهد.
حضرت فرمود: این دعا را تا زمانی که دوره بارداری به چهارماهگی برسد انجام دهد؛ چرا که جنین چهل شب نطفه است، و چهل شب علَقه [شبیه لخته خون] است و چهل شب مُضغه [شبیه گوشت جویده] است.
وقتی این چهار ماه تمام شد، خداوند دو فرشته آفریننده را برمیانگیزاند؛ آنها میپرسند: خدایا ! چه بیافرینیم؟ مذکر یا مونث؟ سعادتمند یا شقاوتمند؟ پس پاسخ میگیرند.
آنگاه میگویند: پروردگارا ً روزیاش چیست، اَجَل و مدتش چقدر باشد؟
پس پاسخ میگیرند.
و میثاقش [= عهدی که در عالم ذر بر اذعان به ربوبیت خداوند بسته شده] در مقابل دیدگانش است که به آن مینگرد؛ و همواره در شکم مادرش ایستاده است [سرش رو به بالاست؛ یا بر سر آن میثاق است] تا زمانی که زمان خروجش نزدیک میشود؛ آنگاه خداوند فرشتهای به سوی او میفرستد که نهیبی میزند که خارج میشود و میثاق را فراموش میکند.
الكافي، ج۶، ص۱۶
تدبر
1️⃣ طراحی رابطه زوجین در متن خلقت، از شواهدی است که نشان میدهد انسان موجودی است که برایش برنامهای در نظر گرفتهاند و به حال خود رها شده، نیست.
توضیح تفصیلی
در آیات قبل، ابتدا گلایه شد که چرا انسان گمان میکند که به حال خود رها شده است؟!
آنگاه، پس از اینکه اشاره کرد که انسان را از نطفهای از منی آفرید و آن را علقهای قرار داد و آفرینش و ساماندهی خاصی را در وی اعمال کرد، فرمود آنگاه، از او قرار داد دو زوج مذکر و مونث.
درواقع، اینکه خلقت انسان در قالب دو زوج مذکر و مونث قرار گرفته، اشاره است به نظم خاصی در وجود انسان، که دلالت دارد بر اینکه غایت و برنامهای در کار او بوده است:
یعنی هر انسانی در متن آفرینشش، ربط و نسبتی واقعی بین او و یک موجود دیگر قرار دادهاند که این ربط و نسبت است که امکان بقای انسان در جهان را مهیا کرده است؛ پس برنامهای خارج از او از ابتدا او را دربرگرفته است؛ وقتی چنین است، پس او را بیبرنامه و بیهدف در عالم رها نکردهاند.
2️⃣ طراحی رابطه زوجین در متن خلقت، از شواهدی است که نشان میدهد انسان موجودی است وابسته، و نه خودبسنده؛ و لذا جایی برای مغرور شدن و گردنکشی او در برابر خدا باقی نمیگذارد.
در حقیقت، زوجیت در موجودات از علائم نیازمندی آنها به موجودی است که او خود تک و بیهمتاست؛ زیرا هر موجودی که زوجی دارد، یک وابستگی و نیازمندی متقابلی بین او و زوجش وجود دارد که نشان میدهد هیچیک خودبسنده نیستند.
3️⃣ قرار دادن زوجیت در متن آفرینش انسان، موجب میشود که نظام خانواده تفاوت بنیادین با نظامات اجتماعی داشته باشد؛ که توجه به این تفاوت، میتواند طرحی عمیقتر در زمینه احیای حقوق و جایگاه زنان رقم بزند.
نکته تخصصی انسانشناسی و مساله #فمینیسم
از مسائلی که امروزه زیاد مطرح میشود مساله آزادی و حقوق زنان، و برابری زن و مرد است؛ اما نکته مهمی که در این بحثها نادیده گرفته میشود این است که تفاوت #زن_و_مرد، از جنس تفاوتهای کارگر و کارفرما، ثروتمند و فقیر، ارباب و رعیت، و سایر تفاوتهای اجتماعیای که نهضتهای برابریجویانه درصدد غلبه بر آنها بودند، نیست:
تفاوتهای مذکور، بیش از هر چیز، ناشی از وضعیتهای محیطی و اجتماعی بوده است (در ذات هیچ انسانی ثبت نشده که باید کارگر باشد یا کارفرما، ارباب باشد یا فقیر، و ...) اما تفاوت زن و مرد، تفاوتی است که در متن خلقت تعبیه شده است. این تفاوت، به معنای برتری یکی از این دو بر دیگری نیست؛ چرا که #زن_و_مرد هر دو در #انسان بودن مشترکاند؛ اما در عین حال، این تفاوت، صرفا تفاوتی نیست که وضعیتهای اجتماعی بر آنها تحمیل کرده باشد که بتوان از کنار گذاشتن آن سخن گفت؛ بلکه تا آنجا که به متن آفرینش مربوط میشود، اقتضائات متفاوتی در این دو رقم خورده، که همان گونه که نادیده گرفتن «انسان» بودن این دو، به هر دوی اینها لطمه میزند؛ نادیده گرفتن این اقتضائات متفاوت هم به هر دوی اینها لطمه میزند.
درواقع، در تاریخ بشر، غالبا، «مرد» به عنوان «نمونه آرمانی انسان» قلمداد میشده؛ و زن در موقعیت درجه دو قرار میگرفته است؛ که این نارواست؛ اما جبران این امر ناروا، در گروی این نیست که اصل تفاوتها و اقتضائات آنها را منکر شویم؛ بلکه در گروی این است که این تفاوتها را به معنای برتری یکی بر دیگری ندانیم.
متاسفانه، الگوی «مرد، به عنوان نمونه آرمانی» حتی در جنبشهای فمینیستی (= زنسالاری) هم رواج دارد: آنها برای ارزش دادن به زن، صرفا بر چیزهایی که برای مردان مهم است، (مانند رسیدن به مقامات بالای سیاسی و اقتصادی) اصرار دارند و برخی از لذتها و ویژگیهایی که اساساً مال زنان است، و مردان هیچ تجربهای از آن ندارند، (مانند لذت مادری، عاطفه مادری) نادیده میگیرند تا جایی که هر سخنی درباره احیای حقوق زن، که بخواهد این ابعاد را هم جدی بگیرد، به عنوان دیدگاههای واپسگرایانه مورد مخالفت قرار میگیرد!
به قول شهید مطهری، سه گونه مواجهه با «زن» در تاریخ بشر شده است:
مواجهه به عنوان «شیء گرانبها» (یعنی «زن» بودن وی چنان برجسته بود که «انسان» بودن وی و برابری وی با مرد در انسانیت به غفلت سپرده شد؛ زن خیلی خوب بود، اما صرفا به عنوان کالای نفیسی در اختیار مرد، و نه دارای فعالیتهای انسانیای از خودش؛ که غالبا در گذشته تاریخ این گونه بوده)؛ مواجهه به عنوان «انسان بیبها» (به برابری وی با مرد بقدری اصرار شد که ابعاد متمایز زن مورد غفلت واقع شد، و لذا آن جایگاه متعالیای که در طول تاریخ، زن ایفا میکرد و تمایز خودش را در برابر مردان حفظ میکرد و برای مردان دستنیافتنی مینمود، از دست داد)؛ ولی اسلام او را «انسان گرانبها» میخواهد: یعنی هم ویژگیها و تمایزات زنانهاش که او را در چشم مردان متمایز و متعالی میگرداند، حفظ شود؛ و هم ویژگیهای انسانیاش که فعال بودن و مسئول بودن وی در ابعاد اجتماعی را جدی بگیرد.
این مبنایی است که شهید مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» در پیش گرفته و بنده هم آن را بسط دادهام.
برای مختصری از آن تحلیل، میتوانید به مقاله زیر،
http://www.souzanchi.ir/islamic-paradigm-for-analyzing-problems-of-the-woman-and-family/
و به طور تفصیلیتر به کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» (شهید مطهری) ویا به دو کتاب «روایت مطهر، ج3» و «جنسیت و دوستی، مواجههای اسلامی با مساله رابطه دختر و پسر» (حسین سوزنچی) مراجعه کنید.