جواني هستم ۲۲ساله، هميشه فکرم مشغول است که نکند خدا نکرده اتفاق بدي براي خانواده ام بيفتد. به خاطر همين هميشه اعصابم به هم مي ريزد طوري که احساس پوچي مي کنم و هميشه در هرکاري جنبه منفي مسئله را در نظر مي گيرم.
به گزارش بولتن نیوز، مخاطب محترم، مشکلي که شما با آن روبه رو هستيد بيشتر شبيه به يک فکر وسواس گونه و آزاردهنده است. فکر وسواسي، يک فکر يا عقيده يا احساسي مزاحم و تکرار شونده است که گاهي به دليل اضطراب هايي که داريم به سراغ مان مي آيد و حتي اضطراب مان را نيز تشديد مي کند.
اين فکر که " نکند خدا نکرده اتفاق بدي براي خانواده ام بيفتد " اضطراب شما را شدت مي بخشد و اکنون مانند يک اضطراب مزمن، هميشه با شماست. اين که خودتان نسبت به افکارتان آگاهي داريد نکته مثبتي است اما فکر اين که " نمي خواهم خانواده ام را تنها بگذارم " تا زماني مثبت تلقي مي شود که به فکر " اگر خانواده ام را تنها بگذارم، حتما اتفاق بدي براي شان مي افتد" تبديل نشده باشد! زيرا آن زمان ديگر يک فکر نيست، بلکه يک بيماري به نام وسواس فکري است که به درمان نياز دارد. گاهي من و شما سعي مي کنيم با کنترل آن چه از آن مي ترسيم، امنيت خودمان را تضمين کنيم.
برخي معتقدند انسان هنگامي که به تنهايي و مختار بودن خود پي مي برد مضطرب مي شود و آن گاه احساس پوچي مي کند و زندگي برايش بي معنا مي شود. اين که شما چه قدر سعي مي کنيد با تنهايي خود مقابله کنيد و حتي با تنهايي خانواده تان نيز بجنگيد ميزان اضطراب و احساس پوچي شما را مشخص و البته رفته رفته ماندن در اين وضعيت، شما را به فردي بدبين و خسته تبديل مي کند.
چند توصيه براي رسيدن به آرامش ذهني
*اگر احساس تنهايي مي کنيد، سعي کنيد آن را دوست داشته باشيد و آن را براي خودتان دلپذير کنيد. خلوت خود را با کارهايي که دوست داريد پر کنيد و جنبه هاي مثبت آن را تقويت کنيد، نه اين که مدام با آن مبارزه کنيد.
*اگر تا به حال اتفاق بدي براي خانواده تان افتاده يا رويدادي را تجربه کرده ايد که موجب به وجود آمدن نگراني هايي در شما شده است، لازم است به خود يادآوري کنيد که قرار نيست هميشه چنين رويدادهايي رخ دهد. در کنار کنترل و متوقف کردن افکار منفي که به ذهن تان مي رسد مي توانيد از تکنيک هاي آرام سازي، تحت نظر يک روانشناس متخصص استفاده کنيد. سعي کنيد به موازات افکارتان قدم برداريد، نه اين که در مقابل آن ها قرار گيريد. لازم است رفته رفته راه تان را از آن ها جدا کنيد، نه اين که با آن ها بجنگيد.
*به ياد داشته باشيد که شما مختاريد ناراحت باشيد يا خوشحال، مثبت فکر کنيد يا منفي اما هر راهي را که در پيش گيريد لازم است مسئوليت انتخاب تان را نيز به عهده بگيريد. لذا اگر اعصاب تان بهم ريخته، لازم است با خود بينديشيد که در ذهن تان چه چيزي سر جاي خودش نيست و آن را تغيير دهيد. در نهايت، پيشنهاد مي کنم براي اين که خودتان را بهتر و بيشتر بشناسيد و بتوانيد شادکامي بيشتري را تجربه کنيد، از مشاوره يک روانشناس باليني متخصص در اين رابطه کمک بگيريد.
منبع: میگنا